مبانی نظری وپیشینه تحقیق ارزشيابي آموزشي
دارای 47 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
ارزشيابي آموزشي
مفهوم شناسي ارزشيابي آموزشي
انسان پيوسته درصدد ارزيابي كارها و تجربه هاي گذشته خود است تا عملكردش را رضايت بخش كند و يا با بهبود بخشيدن به عملكرد آينده، رضايت بيشتري به دست آورد. در واقع ارزشيابي قسمتي از فراگرد بقاي انسان است.
مقصود از ارزشيابي استفاده از تجربه به منظور بهبود بخشيدن به اقدامات آينده است. ارزشيابي به مثابه يك تخصص است. با اين امر سرو كار دارد كه ارزش، كيفيت و اهميت، ميزان، درجه و شرايط پديدهها را مورد آزمايش و قضاوت قرار دهد. به مثابه يك زمينه تخصصي، ارزشيابي را مي توان فرايندي دانست كه با گردآوري و استفاده از اطلاعات براي اتخاذ تصميمات در مورد برنامه هاي آموزشي سرو كار دارد. ارزشيابي فعاليتي است كه ماهيت آن آموزشي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است. ارزيابي و بازنگري محور نوسازي و استقرار يك نظام ارتباطي است(كارشناسان دفتر همكاريهاي بين المللي وزارت آموزش و پرورش، 1379 ص 193).
با تلاش هاي رالف تايلر حوزه ارزشيابي آموزشي شكل گرفت و به تدريج به صورت يك حوزه مستقل در كنار ساير حوزه هاي علوم تربيتي جاي گرفت. با توجه به جوان بودن اين حوزه تعاريف متعدد و مختلفي براي ارزشيابي ارائه شده است(كيامنش، 1377) اصطلاح ارزشيابي يا ارزيابي به طور ساده به تعيين ارزش براي هر چيزي يا داوري ارزشي مي شود. گي(1991)، ارزشيابي را يك فرايند نظامدار براي جمع آوري، تحليل و تفسير اطلاعات به منظور تعيين اين كه آيا هدف هاي مورد نظر تحقق يافته اند يا در حال تحقق يافتن هستند و به چه ميزاني، تعريف كرده است. در آموزش و پرورش، ارزشيابي به يك فعاليت رسمي گفته مي شود كه براي تعيين كيفيت، اثربخشي يا ارزش يك برنامه، فرآورده، پروژه، فرايند يا هدف به اجرا در مي آيد.
استافل بيم و شيفك فيلد(1985)، ارزشيابي را اين گونه تعريف كرده اند: « ارزشيابي عبارت است از فرايند تعيين كردن، به دست آوردن و فراهم ساختن اطلاعات توصيفي و قضاوتي در مورد ارزش و مطلوبيت هدف ها، طرح ها، اجرا ونتايج به منظور هدايت تصميم گيري، خدمت به نياز هاي پاسخ گويي و درك بيشتر از پديده هاي مورد بررسي». بولمتس و باتوين ارزشيابي را به عنوان فرايند سيستماتيك جمع آوري و تحليل داده به منظور تعيين اين كه آيا و تا چه اندازه اهداف تحقق يافته اند تعريف كرده اند. هم چنين هلي و كلابرس ارزشيابي را مقايسه ارزش و كيفيت مشاهده با استانداردها و استانداردها و ملاك ها مي دانند.
هم چنين ارزيابي را چنين نيز تعريف كرده اند: ارزيابي عبارت از فراگرد توافق درباره استاندارد هاي برنامه يا تعيين اين كه آيا تفاوتي ميان بعضي از جنبه هاي برنامه و استانداردهاي مورد نظر براي آن ها وجود دارد و يا درباره استفاده از اطلاعات مربوط به تفاوت هاي ياد شده براي مشخص كردن نارسايي هاي برنامه است(كارشناسان دفتر همكاري هاي بين المللي وزارت آموزش و پرورش 1379 ص 6).
ارزشيابي ممكن است در اشكال مختلف نظير: ارزيابي نيازمندي ها، مطالعه زير بنايي، ارزشيابي فراگيران، ارزشيابي كاركنان، آزمون پيشرفت و نگرش سنجي، ارزشيابي برنامه درسي، تحليل ظرفيت تشكيلاتي، ارزشيابي توليد، ارزيابي اثربخشي، تحليل هزينه –سودمندي، خود ارزشيابي و ديگر انواع آن صورت گيرد. ارزشيابي درصدد حصول عملكردهايي در فراسوي وظايف اطلاعاتي است و غالباً در خدمت عملكردهاي نهادي، اجتماعي، تاريخي و سياسي مي باشد.
از آن جا كه ارزيابي نقش يك آيينه را براي نظام آموزشي ايفا مي كند، تصميم گيرندگان و دست اندركاران زيربط مي توانند تصويري از چگونگي وضع فعاليت ها به دست آورند و با استفاده از آن تصميمات لازم را در جهت بهبود و پيشرفت فعاليت ها براي نيل به بازدهي مورد نظر اتخاذ نمايند.
معمولاً ارزيابي به تجزيه و تحليل عملكرد، بازده و هزينه يك طرح پس از اجراي آن ميپردازد. اگر درحين اجراي طرح انجام پذيرد هدف آن بهبود مديريت، برنامه درسي و يا اتخاذ تصميم براي ادامه، گسترش يا تجديد نظر در طرح خواهد بود. اگر ارزيابي در پايان طرح انجام شود، هدف آن تعيين علل موفقيت ياعدم موفقيت طرح خواهد بود(ابيلي، 1382 ص 17).
2-3-2 ) تاريخچه ارزشيابي
هر چند انگاره پردازي درباره ارزيابي آموزشي طي چند دهه گذشته تحول قابل ملاحظه اي داشته است، استفاده از ارزيابي در فعاليت هاي آموزشي به اندازه خود فعاليت هاي آموزشي قدمت دارد. بكار گرفتن ارزيابي آموزشي به عنوان بازخوردي جهت بهبودي فعاليت هاي آموزشي امري نسبتاً جديد است، به طوري كه تجربه هاي به عمل آمده درباره آن در كشورهاي مختلف از دهه هاي اول قرن بيستم تجاوز نمي كند(بازرگان، 1383 ص 16).
از زمان جنگ جهاني دوم شركت ها ميليون ها دلار روي آموزش كاركنان هزينه نمودند. با اين حال هيچ شركت سرمايه گذاري، شاخص هاي آموزش را براي بازگشت سرمايه محاسبه نمي نمود. با اين وجود مديران ارشد مدركي دال براين كه پول هاي هزينه شده باز مي گردد جستجو مينمودند. هم چنين كمپاني ها استراتژي هاي هزينه _ اثربخشي آموزش و ملاحظه جدي ساخت يا خريد انتخاب ها را جستجو مي كردند.
ارزشيابي به معني علمي و دقيق آن دانش جواني است كه قدمتي بيش از يك قرن در جهان ندارد. به ويژه دركشور ما كه سابقه آن از ثلث قرن تجاوز نمي كند. لذا اين دانش هنوز از تحقيقات و بررسي هاي جامعي برخوردار نگرديده تا همه جنبه هاي آن روشن و آشكار و صاحب تعريف جامع، حيطه هاي عملي و قواعد و قوانين و مطابق با حوائج و مقتضيات جامعه و بلاخص در زمينه كار و اشتغال شود(عراقي و ديگران، 1382 ص74).
ارزشيابي به شيوه جديد آن حاصل تلاش هايي است كه مخصوصاً در آمريكا براي بهسازي فرايند آموزشي دوره هاي دبيرستان انجام شد. ارزيابي تقريباً هم زمان با مديريت علمي متداول گرديد و دست اندركاران آموزش و پرورش برآن شدند تا اين اصول را در جهت پيشبرد برنامه هاي آموزشي بكارگيرند.
ارزشيابي آموزشي يك رشته تخصصي در كنار و متأثر از رشته هاي سنجش و اندازه گيري، پژوهش و آمار رشد و گسترش يافته است. اگرچه مي توان در زمينه انجام عمل ارزشيابي از فعاليت هاي آموزشي در گذشته هاي نسبتاً دور نيز برگه هاي به دست آورد، ولي تلاش هاي رسمي ارزشيابي آموزشي با فعاليت هاي رالف تايلر در سال هاي 1940 ميلادي شكل گرفت. به دنبال تلاش هاي تايلر، تعاريف و الگو هاي مختلفي براي انجام عمل ارزشيابي ارائه گرديد. بحث و مجادله در زمينه درك و پذيرش ارزشيابي آموزشي در سال هاي اواخر1960 ميلادي سرانجام به قبول ارزشيابي آموزشي به عنوان يك حوزه مستقل و تخصصي منجر گرديد. ارزشيابي آموزشي به عنوان جوان ترين شاخه علمي حوزه تخصص علوم تربيتي در نيم قرن اخير رشد يافته است. اين حوزه كه در حال حاضر سال هاي بزرگسالي را طي مي كند، در دهه 1340 ه. ش(1960) به دوران بلوغ رسيد. سال هاي نوجواني را در دهه 1350(1970) با رشدي قابل ملاحظه طي كرد و به دوران پختگي رسيد(كيامنش، 1377).
رالف تايلر را بايد بنيان گذار ارزشيابي آموزشي دانست. وي براي اولين بار يك تعريف مشخص و روشن براي ارزشيابي آموزشي ارائه نمود. به دنبال تلاش هاي تايلر افراد ديگري نظير هاموند ، متفسل و مايكل، به بسط شيوه تايلر پرداختند. اسكريون و استيك براي عمل ارزشيابي الگوهاي جديدي ابداع نمودند. استافل بيم ضمن بررسي فعاليت هاي ارزشيابي انجام شده كه با استفاده از شيوه تايلر به اجرا در آمده بودند به اين نتيجه رسيدند كه مربيان قادر نيستند رفتارهايي كه انتظار مي رود فرا گيران در اثر شركت در برنامه كسب كنند را معين سازند. شيوه تايلر را به علت تأكيد بر عمل ارزشيابي در پايان اجراي برنامه آموزش و عدم توجه به فراگرد اجراي برنامه مورد انتقاد قرار داد. در اواخر دهه 1960 ميلادي تا اوايل دهه 1970 ميلادي را مي توان دوره بحث و مجادله در زمينه درك و پذيرش ارزشيابي آموزشي دانست. در نيمه دوم دهه 1970 ارزشيابي آموزشي به عنوان يك حوزه تخصصي جديد و مستقل مورد قبول واقع گرديد.
دارای 47 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
ارزشيابي آموزشي
مفهوم شناسي ارزشيابي آموزشي
انسان پيوسته درصدد ارزيابي كارها و تجربه هاي گذشته خود است تا عملكردش را رضايت بخش كند و يا با بهبود بخشيدن به عملكرد آينده، رضايت بيشتري به دست آورد. در واقع ارزشيابي قسمتي از فراگرد بقاي انسان است.
مقصود از ارزشيابي استفاده از تجربه به منظور بهبود بخشيدن به اقدامات آينده است. ارزشيابي به مثابه يك تخصص است. با اين امر سرو كار دارد كه ارزش، كيفيت و اهميت، ميزان، درجه و شرايط پديدهها را مورد آزمايش و قضاوت قرار دهد. به مثابه يك زمينه تخصصي، ارزشيابي را مي توان فرايندي دانست كه با گردآوري و استفاده از اطلاعات براي اتخاذ تصميمات در مورد برنامه هاي آموزشي سرو كار دارد. ارزشيابي فعاليتي است كه ماهيت آن آموزشي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است. ارزيابي و بازنگري محور نوسازي و استقرار يك نظام ارتباطي است(كارشناسان دفتر همكاريهاي بين المللي وزارت آموزش و پرورش، 1379 ص 193).
با تلاش هاي رالف تايلر حوزه ارزشيابي آموزشي شكل گرفت و به تدريج به صورت يك حوزه مستقل در كنار ساير حوزه هاي علوم تربيتي جاي گرفت. با توجه به جوان بودن اين حوزه تعاريف متعدد و مختلفي براي ارزشيابي ارائه شده است(كيامنش، 1377) اصطلاح ارزشيابي يا ارزيابي به طور ساده به تعيين ارزش براي هر چيزي يا داوري ارزشي مي شود. گي(1991)، ارزشيابي را يك فرايند نظامدار براي جمع آوري، تحليل و تفسير اطلاعات به منظور تعيين اين كه آيا هدف هاي مورد نظر تحقق يافته اند يا در حال تحقق يافتن هستند و به چه ميزاني، تعريف كرده است. در آموزش و پرورش، ارزشيابي به يك فعاليت رسمي گفته مي شود كه براي تعيين كيفيت، اثربخشي يا ارزش يك برنامه، فرآورده، پروژه، فرايند يا هدف به اجرا در مي آيد.
استافل بيم و شيفك فيلد(1985)، ارزشيابي را اين گونه تعريف كرده اند: « ارزشيابي عبارت است از فرايند تعيين كردن، به دست آوردن و فراهم ساختن اطلاعات توصيفي و قضاوتي در مورد ارزش و مطلوبيت هدف ها، طرح ها، اجرا ونتايج به منظور هدايت تصميم گيري، خدمت به نياز هاي پاسخ گويي و درك بيشتر از پديده هاي مورد بررسي». بولمتس و باتوين ارزشيابي را به عنوان فرايند سيستماتيك جمع آوري و تحليل داده به منظور تعيين اين كه آيا و تا چه اندازه اهداف تحقق يافته اند تعريف كرده اند. هم چنين هلي و كلابرس ارزشيابي را مقايسه ارزش و كيفيت مشاهده با استانداردها و استانداردها و ملاك ها مي دانند.
هم چنين ارزيابي را چنين نيز تعريف كرده اند: ارزيابي عبارت از فراگرد توافق درباره استاندارد هاي برنامه يا تعيين اين كه آيا تفاوتي ميان بعضي از جنبه هاي برنامه و استانداردهاي مورد نظر براي آن ها وجود دارد و يا درباره استفاده از اطلاعات مربوط به تفاوت هاي ياد شده براي مشخص كردن نارسايي هاي برنامه است(كارشناسان دفتر همكاري هاي بين المللي وزارت آموزش و پرورش 1379 ص 6).
ارزشيابي ممكن است در اشكال مختلف نظير: ارزيابي نيازمندي ها، مطالعه زير بنايي، ارزشيابي فراگيران، ارزشيابي كاركنان، آزمون پيشرفت و نگرش سنجي، ارزشيابي برنامه درسي، تحليل ظرفيت تشكيلاتي، ارزشيابي توليد، ارزيابي اثربخشي، تحليل هزينه –سودمندي، خود ارزشيابي و ديگر انواع آن صورت گيرد. ارزشيابي درصدد حصول عملكردهايي در فراسوي وظايف اطلاعاتي است و غالباً در خدمت عملكردهاي نهادي، اجتماعي، تاريخي و سياسي مي باشد.
از آن جا كه ارزيابي نقش يك آيينه را براي نظام آموزشي ايفا مي كند، تصميم گيرندگان و دست اندركاران زيربط مي توانند تصويري از چگونگي وضع فعاليت ها به دست آورند و با استفاده از آن تصميمات لازم را در جهت بهبود و پيشرفت فعاليت ها براي نيل به بازدهي مورد نظر اتخاذ نمايند.
معمولاً ارزيابي به تجزيه و تحليل عملكرد، بازده و هزينه يك طرح پس از اجراي آن ميپردازد. اگر درحين اجراي طرح انجام پذيرد هدف آن بهبود مديريت، برنامه درسي و يا اتخاذ تصميم براي ادامه، گسترش يا تجديد نظر در طرح خواهد بود. اگر ارزيابي در پايان طرح انجام شود، هدف آن تعيين علل موفقيت ياعدم موفقيت طرح خواهد بود(ابيلي، 1382 ص 17).
2-3-2 ) تاريخچه ارزشيابي
هر چند انگاره پردازي درباره ارزيابي آموزشي طي چند دهه گذشته تحول قابل ملاحظه اي داشته است، استفاده از ارزيابي در فعاليت هاي آموزشي به اندازه خود فعاليت هاي آموزشي قدمت دارد. بكار گرفتن ارزيابي آموزشي به عنوان بازخوردي جهت بهبودي فعاليت هاي آموزشي امري نسبتاً جديد است، به طوري كه تجربه هاي به عمل آمده درباره آن در كشورهاي مختلف از دهه هاي اول قرن بيستم تجاوز نمي كند(بازرگان، 1383 ص 16).
از زمان جنگ جهاني دوم شركت ها ميليون ها دلار روي آموزش كاركنان هزينه نمودند. با اين حال هيچ شركت سرمايه گذاري، شاخص هاي آموزش را براي بازگشت سرمايه محاسبه نمي نمود. با اين وجود مديران ارشد مدركي دال براين كه پول هاي هزينه شده باز مي گردد جستجو مينمودند. هم چنين كمپاني ها استراتژي هاي هزينه _ اثربخشي آموزش و ملاحظه جدي ساخت يا خريد انتخاب ها را جستجو مي كردند.
ارزشيابي به معني علمي و دقيق آن دانش جواني است كه قدمتي بيش از يك قرن در جهان ندارد. به ويژه دركشور ما كه سابقه آن از ثلث قرن تجاوز نمي كند. لذا اين دانش هنوز از تحقيقات و بررسي هاي جامعي برخوردار نگرديده تا همه جنبه هاي آن روشن و آشكار و صاحب تعريف جامع، حيطه هاي عملي و قواعد و قوانين و مطابق با حوائج و مقتضيات جامعه و بلاخص در زمينه كار و اشتغال شود(عراقي و ديگران، 1382 ص74).
ارزشيابي به شيوه جديد آن حاصل تلاش هايي است كه مخصوصاً در آمريكا براي بهسازي فرايند آموزشي دوره هاي دبيرستان انجام شد. ارزيابي تقريباً هم زمان با مديريت علمي متداول گرديد و دست اندركاران آموزش و پرورش برآن شدند تا اين اصول را در جهت پيشبرد برنامه هاي آموزشي بكارگيرند.
ارزشيابي آموزشي يك رشته تخصصي در كنار و متأثر از رشته هاي سنجش و اندازه گيري، پژوهش و آمار رشد و گسترش يافته است. اگرچه مي توان در زمينه انجام عمل ارزشيابي از فعاليت هاي آموزشي در گذشته هاي نسبتاً دور نيز برگه هاي به دست آورد، ولي تلاش هاي رسمي ارزشيابي آموزشي با فعاليت هاي رالف تايلر در سال هاي 1940 ميلادي شكل گرفت. به دنبال تلاش هاي تايلر، تعاريف و الگو هاي مختلفي براي انجام عمل ارزشيابي ارائه گرديد. بحث و مجادله در زمينه درك و پذيرش ارزشيابي آموزشي در سال هاي اواخر1960 ميلادي سرانجام به قبول ارزشيابي آموزشي به عنوان يك حوزه مستقل و تخصصي منجر گرديد. ارزشيابي آموزشي به عنوان جوان ترين شاخه علمي حوزه تخصص علوم تربيتي در نيم قرن اخير رشد يافته است. اين حوزه كه در حال حاضر سال هاي بزرگسالي را طي مي كند، در دهه 1340 ه. ش(1960) به دوران بلوغ رسيد. سال هاي نوجواني را در دهه 1350(1970) با رشدي قابل ملاحظه طي كرد و به دوران پختگي رسيد(كيامنش، 1377).
رالف تايلر را بايد بنيان گذار ارزشيابي آموزشي دانست. وي براي اولين بار يك تعريف مشخص و روشن براي ارزشيابي آموزشي ارائه نمود. به دنبال تلاش هاي تايلر افراد ديگري نظير هاموند ، متفسل و مايكل، به بسط شيوه تايلر پرداختند. اسكريون و استيك براي عمل ارزشيابي الگوهاي جديدي ابداع نمودند. استافل بيم ضمن بررسي فعاليت هاي ارزشيابي انجام شده كه با استفاده از شيوه تايلر به اجرا در آمده بودند به اين نتيجه رسيدند كه مربيان قادر نيستند رفتارهايي كه انتظار مي رود فرا گيران در اثر شركت در برنامه كسب كنند را معين سازند. شيوه تايلر را به علت تأكيد بر عمل ارزشيابي در پايان اجراي برنامه آموزش و عدم توجه به فراگرد اجراي برنامه مورد انتقاد قرار داد. در اواخر دهه 1960 ميلادي تا اوايل دهه 1970 ميلادي را مي توان دوره بحث و مجادله در زمينه درك و پذيرش ارزشيابي آموزشي دانست. در نيمه دوم دهه 1970 ارزشيابي آموزشي به عنوان يك حوزه تخصصي جديد و مستقل مورد قبول واقع گرديد.
مبانی نظری وپیشینه تحقیق ارزشيابي آموزشي دارای 47 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد