مبانی نظری وپیشینه تحقیق سازگاری زناشویی
دارای 38صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
سازگاری زناشویی
تعریف سازگاری زناشویی
امروزه سازگاري زناشويي يکي از اصطلاحاتي است که وسيعاً در مطالعات خانواده و زناشويي مورد استفاده قرار ميگيرد. اين اصطلاح با بسياري از اصطلاحات ديگر همچون «رضايت زناشويي»، «شادکامي زناشويي»، «موفقيت زناشويي» و «ثبات زناشويي» مرتبط است. در حاليکه اصطلاحات قبلي هر کدام تنها يک بعد از ازدواج را نشان ميدهند, سازگاري زناشويي يک اصطلاح چند بعدي است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن ميکند و فرايندي است که در طول زندگي زوجين به وجود ميآيد، زيرا که لازمه آن انطباق سليقهها، شناخت صفات شخص، ايجاد قواعد رفتاري و شکلگيري الگوهاي مراودهاي است، بنابراين سازگاري زناشويي يک فرايند تکاملي در بين زن و شوهر است. در طول سالها از اين مفهوم بدون يک تعريف مشترک و روشن بين محققان استفاده شدهاست.
سازگاري زناشويي شيوهاي است که افراد متأهل، بهطورفردي يا با يکديگر، جهت متأهل ماندن سازگار ميشدند، بهطوري که سازگاري زناشويي يکي از مهمترين فاکتورها در تعيين ثبات و تداوم زندگي زناشويي است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقهبندي شده هاميلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعريف خاصي را براي سازگاري زناشويي ارائه ندادهاست. کاتريل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولين کسي بود که سازگاري زناشويي را بهصورت «فرايندي که شريکهاي متأهل تلاش ميکنند تا سيستمهاي ارتباطي خاص يا موقعيتي که در خانواده قبلي خودشان کسب کردهاند ، مجدداً ايفا کنند» تعريف کرد. سازگاري زناشويي بهصورت يک فرايند تعريف ميشود که بوسيله موارد زير تعيين ميشود:
1) تفاوتهاي پردرد سر دو تايي،
2) تنشهاي بين فردي و اضطراب شخصي،
3) رضايت دوتايي،
4) همبستگي دوتايي،
5) توافق کلي دوتايي روي شيوههاي مهم عملکرد (اسپانير، 1976).
اسپانير و کل يک مقياس براي اندازهگيري سازگاري دوتايي پيشنهاد کردند که ميتواند براي زوج هاي متأهل و زوجهايي که بدون ازدواج با يکديگر با هم زندگي ميکنند، مورد استفاده قرار گيرد. اين مقياس شامل زيرمقياسهايي است که چهار مؤلفه تأييد شده اصلي را اندازه ميگيرد:
1) رضايت دوتايي,
2) توافق دوتايي,
3) همبستگي دوتايي,
و 4) بيان محبت آميز.
سازگاري زناشويي بر بسياري از ابعاد زندگي فردي و اجتماعي انسانها تأثيرميگذارد که در واقع سنگ زيربناي عملکرد خوب خانواده است و نقش والديني را تسهيل ميکند و سبب توسعه اقتصادي و رضايت بيشتر از زندگي ميشود. از سويي ديگر وجود ناسازگاري زناشويي در روابط زن و شوهر علاوه بر ايجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعي، گرايش به انحرافات اجتماعي و اخلاقي، و افول ارزشهاي فرهنگي در بين زوجين ميشود (موسوی، 1382).
طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاري زناشويي شامل سه دسته خصوصيات فردي، عوامل موقعيتي و رويدادهاي زندگي ميباشد. همچنين بر اساس پژوهشهاي مختلف عواملي چون محيط خانواده (شريعتمداري، 1374) و سبک دلبستگي (ديفيليپو، 2000) بطور مثبت، و عواملي نظير تفکرات غير منطقي و افسردگي (بيچ و الري ، 1993) بطور منفي با سازگاري زناشويي ارتباط دارند. بحث و نتيجهگيري از مجموع پژوهشهاي مختلف چنين استنبا ط ميگردد که يک رابطه زناشويي با سازگاري خوب رابطهاي است که نگرشها و اعمال هر يک از شريکها محيطي را فراهم ميکند که جهت عملکرد مناسب ساختارهاي شخصيتي خود و شريکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اوليه، مطلوب باشد.
بنابراين،با توجه به اهميت و نقش سازگاري در روابط بين زوجين و افزايش کيفيت زندگي زناشويي، واز سويي با عنايت به نتايج پژوهشهاي مختلف در اين زمينه، لزوم توجه و بررسي اين متغير در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزايش رضايت در روابط زناشويي احساس ميگردد (موسوی، 1382).
2-1-3-2 کارکرد مطلوب خانواده
سبب توسعه اقتصادي و رضايت بيشتر از زندگي ميشود. خانواده لرزان و یا حداقل ضعیف خواهد بود برای زوجی که خودشان با هم سازگار نیستند مشکل است که والدین خوبی باشند. سوال اساسی این است که آیا شرکای ازدواج از روابط میان خود احساس رضایت می کنند؟ در واقع آن ها باید یکدیگر را سیراب ، تصدیق و حمایت نمایند. رابطه زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام متقابل باشد که در این امر عوامل عاشقانه و صمیمت نیز دخالت دارند. علاوه بر این هر یک از زوجین نیازمند همسر با کفایت و آگاهی هستند که بتواند به موقع به حل تعارضات موجود بپردازد ( بارکر؛ دهقانی، 1375).
نظام تربیتی در برگیرنده تمام شیوه هایی است که والدین با کمک یکدیگر و برای تربیت و نگهداری بچه ها در پیش می گیرند بنابراین می بایست نسبت به اصول مورد استناد خود متفق باشند، و جهت توجه شان نیز معطوف به احتیاجات بچه ها و تامین رشد و سلامتی آن ها باشد در مجموع تعاملات یا شبکه روابط بین والدین و کودک و نیز روابط بین خود کودکان به طور گسترده ای چگونگی جریان رشد کودک را تامین می کند (کجباف، آقایی و کاویانی، 1383).
دارای 38صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
سازگاری زناشویی
تعریف سازگاری زناشویی
امروزه سازگاري زناشويي يکي از اصطلاحاتي است که وسيعاً در مطالعات خانواده و زناشويي مورد استفاده قرار ميگيرد. اين اصطلاح با بسياري از اصطلاحات ديگر همچون «رضايت زناشويي»، «شادکامي زناشويي»، «موفقيت زناشويي» و «ثبات زناشويي» مرتبط است. در حاليکه اصطلاحات قبلي هر کدام تنها يک بعد از ازدواج را نشان ميدهند, سازگاري زناشويي يک اصطلاح چند بعدي است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن ميکند و فرايندي است که در طول زندگي زوجين به وجود ميآيد، زيرا که لازمه آن انطباق سليقهها، شناخت صفات شخص، ايجاد قواعد رفتاري و شکلگيري الگوهاي مراودهاي است، بنابراين سازگاري زناشويي يک فرايند تکاملي در بين زن و شوهر است. در طول سالها از اين مفهوم بدون يک تعريف مشترک و روشن بين محققان استفاده شدهاست.
سازگاري زناشويي شيوهاي است که افراد متأهل، بهطورفردي يا با يکديگر، جهت متأهل ماندن سازگار ميشدند، بهطوري که سازگاري زناشويي يکي از مهمترين فاکتورها در تعيين ثبات و تداوم زندگي زناشويي است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقهبندي شده هاميلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعريف خاصي را براي سازگاري زناشويي ارائه ندادهاست. کاتريل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولين کسي بود که سازگاري زناشويي را بهصورت «فرايندي که شريکهاي متأهل تلاش ميکنند تا سيستمهاي ارتباطي خاص يا موقعيتي که در خانواده قبلي خودشان کسب کردهاند ، مجدداً ايفا کنند» تعريف کرد. سازگاري زناشويي بهصورت يک فرايند تعريف ميشود که بوسيله موارد زير تعيين ميشود:
1) تفاوتهاي پردرد سر دو تايي،
2) تنشهاي بين فردي و اضطراب شخصي،
3) رضايت دوتايي،
4) همبستگي دوتايي،
5) توافق کلي دوتايي روي شيوههاي مهم عملکرد (اسپانير، 1976).
اسپانير و کل يک مقياس براي اندازهگيري سازگاري دوتايي پيشنهاد کردند که ميتواند براي زوج هاي متأهل و زوجهايي که بدون ازدواج با يکديگر با هم زندگي ميکنند، مورد استفاده قرار گيرد. اين مقياس شامل زيرمقياسهايي است که چهار مؤلفه تأييد شده اصلي را اندازه ميگيرد:
1) رضايت دوتايي,
2) توافق دوتايي,
3) همبستگي دوتايي,
و 4) بيان محبت آميز.
سازگاري زناشويي بر بسياري از ابعاد زندگي فردي و اجتماعي انسانها تأثيرميگذارد که در واقع سنگ زيربناي عملکرد خوب خانواده است و نقش والديني را تسهيل ميکند و سبب توسعه اقتصادي و رضايت بيشتر از زندگي ميشود. از سويي ديگر وجود ناسازگاري زناشويي در روابط زن و شوهر علاوه بر ايجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعي، گرايش به انحرافات اجتماعي و اخلاقي، و افول ارزشهاي فرهنگي در بين زوجين ميشود (موسوی، 1382).
طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاري زناشويي شامل سه دسته خصوصيات فردي، عوامل موقعيتي و رويدادهاي زندگي ميباشد. همچنين بر اساس پژوهشهاي مختلف عواملي چون محيط خانواده (شريعتمداري، 1374) و سبک دلبستگي (ديفيليپو، 2000) بطور مثبت، و عواملي نظير تفکرات غير منطقي و افسردگي (بيچ و الري ، 1993) بطور منفي با سازگاري زناشويي ارتباط دارند. بحث و نتيجهگيري از مجموع پژوهشهاي مختلف چنين استنبا ط ميگردد که يک رابطه زناشويي با سازگاري خوب رابطهاي است که نگرشها و اعمال هر يک از شريکها محيطي را فراهم ميکند که جهت عملکرد مناسب ساختارهاي شخصيتي خود و شريکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اوليه، مطلوب باشد.
بنابراين،با توجه به اهميت و نقش سازگاري در روابط بين زوجين و افزايش کيفيت زندگي زناشويي، واز سويي با عنايت به نتايج پژوهشهاي مختلف در اين زمينه، لزوم توجه و بررسي اين متغير در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزايش رضايت در روابط زناشويي احساس ميگردد (موسوی، 1382).
2-1-3-2 کارکرد مطلوب خانواده
سبب توسعه اقتصادي و رضايت بيشتر از زندگي ميشود. خانواده لرزان و یا حداقل ضعیف خواهد بود برای زوجی که خودشان با هم سازگار نیستند مشکل است که والدین خوبی باشند. سوال اساسی این است که آیا شرکای ازدواج از روابط میان خود احساس رضایت می کنند؟ در واقع آن ها باید یکدیگر را سیراب ، تصدیق و حمایت نمایند. رابطه زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام متقابل باشد که در این امر عوامل عاشقانه و صمیمت نیز دخالت دارند. علاوه بر این هر یک از زوجین نیازمند همسر با کفایت و آگاهی هستند که بتواند به موقع به حل تعارضات موجود بپردازد ( بارکر؛ دهقانی، 1375).
نظام تربیتی در برگیرنده تمام شیوه هایی است که والدین با کمک یکدیگر و برای تربیت و نگهداری بچه ها در پیش می گیرند بنابراین می بایست نسبت به اصول مورد استناد خود متفق باشند، و جهت توجه شان نیز معطوف به احتیاجات بچه ها و تامین رشد و سلامتی آن ها باشد در مجموع تعاملات یا شبکه روابط بین والدین و کودک و نیز روابط بین خود کودکان به طور گسترده ای چگونگی جریان رشد کودک را تامین می کند (کجباف، آقایی و کاویانی، 1383).
مبانی نظری وپیشینه تحقیق سازگاری زناشویی دارای 38صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد