مبانی نظری و پیشینه تحقیق شخصیت و عملکرد تحصیلی
دارای 28 صفحه و با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
پژوهشگران معاصر شخصیت از هر دو نظریه ابراز نارضایتی کرده اند و معتقدند که نظریه آیزنک بسیار ساده است و ابعاد بسیار کمی دارد (برون گرایی، درون گرایی، روان رنجورخویی، پایداری هیجانی و روان پریش خویی، کنترل تکانه)، در حالی که نظریه کتل بسیار پیچیده است و عوامل بسیاری را دارد (16 عامل).
از بين نظريههاي مهم شخصيت ميتوان به الگوي پنج عاملي كاستا و مك كري (1992) اشاره كرد. اين پنج عامل عبارتند از: روان رنجوري 2، برون گرايي 3، باز بودن به تجربه 4، توافق 5 و وجداني بودن كه هر يك از اين عوامل در بروز رفتارهاي خاص داراي اهميت مي باشند.
رابرت مک کری (1949) و پل کاستا (1942) که در مرکز پژوهشی پیری شناسی مؤسسات ملی سلامتی در بالتیمور، مریلند کار میکنند به برنامه تحقیق گسترده ای مبادرت کردند که پنج عامل اصلی را مشخص کرد و منجر به ایجاد پرسشنامه NEO گردید (مک کری و کاستا 1987؛ نقل از شولتز 1386) این 5 عامل عبارتند از روانرنجورخویی (N)، برونگرایی (E)، انعطاف پذیری (O)، توافقپذیری (A) و باوجدان بودن (C).
این عوامل از طریق انواع فنون ارزیابی، از جمله پرسشنامههای خودسنجی، آزمونهای عینی و گزارشهای مشاهده گران تأیید شدند. به نظر میرسد که چهار عامل از پنج عامل این نظریه مولفه ژنتیکی نیرومند و یک عامل (توافق پذیری) مولفه محیطی نیرومند دارد و بیشتر محیطی است تا ارثی (شولتز و شولتز؛به نقل از پروین 1386). هریک از پنج عامل بزرگ به شش زیرمقیاس تقسیم میشوند. مک کری و کوستا (1992) این پنج عامل را صفات و زیرمقیاسهای این عوامل را رویه مینامند.
منظور آنها از صفات، اشاره به آن دسته از متغیرهای شخصیتی است که عمیقتر و بنیادیتر هستند و در طول زمان ثبات زیادی از خود نشان میدهند. در مقابل رویهها همچنان که از نامشان مشخص است سطحیتر و تغییرپذیرتر از صفات هستند و ممکن است پایههای ژنتیکی و زیستی نداشته باشند. در واقع بروز و و فعال شدگی رویهها بیش از صفات وابسته به محیط است.
نظریه شخصیت آنها ریشه در آمار و تحلیل عاملی از یک سو و زبانشناسی از سوی دیگر دارد. مککری و کوستا معتقد بودند که برای هر صفت یا حالتی که انسان میتواند داشته باشد، لزوما یک لغت متناظر در زبان ساختهشدهاست (متیوز، دیاری و وایتمن 2003). بنابراین آنها کلیه لغات موجود درباره صفات انسانی در فرهنگ انگلیسی را جمعآوری کردند و با تحلیل عاملی چند مرحلهای آنها، به 5 عامل بزرگ شخصیت دست یافتند (گروسی، 1380).
در بین پژوهشگران این سؤال مطرح بوده که مک کری و کوستا نظریه ای درباره شخصیت ارائه نداده اند بلکه آنها فقط یک پرسشنامه ساخته اند (متیوز، دیاری و وایتمن 2003). در واقع نظریه آنها از ابزاری که ساخته اند بیرون آمده است، در حالی که معمولاً ابزار بر پایه نظریهها ساخته میشوند. جدای از این که این موضوع را قوت یا نقص برای کار آنها بدانیم، به هرحال این یک مورد استثنا و شاید بدیع در علم روانشناسی میتواند باشد (یخوابی 1389).
2-4- عوامل پنجگانه
2-4-1- عامل روان رنجورخویی (عصبیت یا شاخص هیجان)
کاستا و مک کری (1992)، بیان میکنند که یکی از ابعاد وسیع شخصیت، مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان نژندی است. داشتن احساسات منفی همچون ترس، غم، احساس گناه، برانگیختگی، خشم، احساس کلافگی دائمی و فراگیر مبنای مقیاس عصبیت (N) را تشکیل میدهند (گیلسپی و مارتین، 2006). این عامل شخصیتی به صورت منفی با سلامت هیجانی و روانی همبسته است (لاهتی و همکاران، 2008).
روان رنجور خویان زیر تأثیر سیستم عصبی خودکار قرار دارند. دیدشان در تاریکی کمتر از افراد بهنجار است. جسما و روحا ضعیف و ناقص هستند. از حیث هوش و تسلط بر نفس و ادراک حسی و تمرکز حواس و اراده و سعی ازمتوسط افراد بهنجار پایین ترند. تلقین پذیرند و در اندیشیدن و عمل کردن کندتر هستند (سیاسی، 1386). افرادی که نمرات بالا در این عامل داشته باشند، به احتمال زیادتری دارای باورهای غیرمنطقی هستند، از قدرت کمتری در کنترل تکانه برخوردارند و سازگاری کمتری با شرایط فشار روانی نشان میدهند.
اما افراد با نمرات پایین، از نظر عاطفی باثباتند، معمولاً آرام و راحت هستند و در مقابل فشارهای زندگی از سازگاری بهتری برخوردارند (شاپوری 1387). رویههای روان رنجورخویی عبارتند از: اضطراب، کینهورزی خشمناک، افسردگی، خودآگاهی، تکانشوری و آسیبپذیری (پروین 1386).
2-4-2- عامل برون گرایی
برون گرایی در برابر درون گرایی قرار میگیرد و به معنی آمادگی فرد برای ارتباط با جهان خارج است. این عامل با سلامت هیجانی رابطه مثبت دارد. بدین ترتیب افراد برونگرا با استرسهای روزمره راحتتر کنار میآیند و احتمالا به هنگام مشکل کمک بیشتری از اطرافیان خود دریافت میکنند. آنها همچنین تعداد بیشتری از رویدادهای مثبت را تجربه میکنند (مک کری و جان، 1992؛ نقل از متیوز، دیاری و وایتمن 2003).
این افراد خواهان هیجان و تحریک هستند و حضور در مهمانیها و اجتماعات را به تنهایی ترجیح میدهند. هیجان و تحریک را دوست دارند و بر آنندکه امیدوار به موقعیت و آینده باشند. بازاریابهای موفق کشورهای در حال توسعه و رشد یافته نمونه ای از افراد برون گرا هستند (مک الروی و دود 2007). مقیاسهای شاخص E، نشان دهندهی علاقه افراد به توسعهی صنعت و کار خود میباشد. رویههای برونگرایی به ترتیب عبارتند از صمیمیت، جمع گرایی، جرات مندی، فعالیت، هیجان خواهی و هیجانهای مثبت (مک الروی و دود 2007).
2-4-3- عامل انعطاف پذیری (باز بودن یا گشودگی)
انعطاف پذیری عامل سوم از پنج عامل بزرگ است و به معنی آمادگی افراد برای پذیرش تغییرات زندگی است. افراد باز انسانهایی هستند که نسبت به تجربهی درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی آنها سرشار از تجربه است. این افراد طالب لذت بردن از نظریات جدید و ارزشهای غیر متعارف هستند. افراد با نمرات بالا در انعطاف پذیری تمایلات روشنفکرانه گسترده دارند (شولتز و شولتز؛به نقل ازسیدمحمدی 1386) و از هوش، خلاقیت و ابتکار بیشتری بهره میبرند (تراچیانو، مک کری، برانت و کوستا 2005). نسبت به ایدههای جدید، مشتاق هستند و برای جستجوی تنوع و تجربههای جدید برانگیخته میشوند (مک الروی و دود 2007).
در مقابل افراد با نمرات پایین در این مقیاس بیشتر محافظه کار، سنتی و همگام با هنجارهای جامعه هستند، تمایل کمتری برای در نظر گرفتن عقاید جایگزین دارند و بیشتر در عقاید خودشان ثابت قدم و پا برجا هستند واین امر، به احتمال بیشتری باعث میشود که آنها به اطلاعاتی که آشنا و مرسوم هستند اعتماد کنند (مک الروی و دود 2007). معمولاً شاخص باز بودن ارتباط مثبتی با هوش دارد و افراد دارای تحصیلات بالاتر نمره بیشتری در این مقیاس میآورند. باز بودن بیشتر با آن جنبههایی از هوش سر و کار دارد که کمتر در معرض سنجش در آزمونهای هوش است.
از جمله میتوان از تفکر واگرا نام برد که با خلاقیت ارتباط نزدیکی دارد (مک کری و کوستا 2004). رویههای انعطاف پذیری عبارتند از خیالپردازی، زیباشناسی، احساسات، اعمال، عقاید و ارزشها (مک الروی و دود 2007).
2-4-4- عامل توافق پذیری
عامل چهارم از این نظریه، توافق پذیری است. این عامل نوع رابطه فرد با خود و دیگران را نشان میدهد. همانند برون گرایی، این عامل بر گرایشات بین فردی تأکید دارد. فرد موافق اساسا نوع دوست است، احساس همدردی با دیگران میکند و مشتاق کمک به آنان است و معتقد است که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند. همچنین تعارضهای بین فردی کمتری دارند و از سلامت روانی بیشتری برخوردارند. در مقایسه، شخص ناموافق یا مخالف، خودمحور، مظنون به قصد و نیت دیگران است و بیشتر اهل رقابت است تا همکاری. به نظر میرسد که سمت توافق این شاخص، هم به نفع جنبههای مثبت اجتماعی و هم سلامت روانی بیشتر سوق دارد. (گروسی 1380). رویههای این عامل عبارتند از: اعتماد، رو راستی، نوع دوستی، قبول کردن، تواضع و دلرحم بودن (کدیور وجوادی 1386).
دارای 28 صفحه و با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
پژوهشگران معاصر شخصیت از هر دو نظریه ابراز نارضایتی کرده اند و معتقدند که نظریه آیزنک بسیار ساده است و ابعاد بسیار کمی دارد (برون گرایی، درون گرایی، روان رنجورخویی، پایداری هیجانی و روان پریش خویی، کنترل تکانه)، در حالی که نظریه کتل بسیار پیچیده است و عوامل بسیاری را دارد (16 عامل).
از بين نظريههاي مهم شخصيت ميتوان به الگوي پنج عاملي كاستا و مك كري (1992) اشاره كرد. اين پنج عامل عبارتند از: روان رنجوري 2، برون گرايي 3، باز بودن به تجربه 4، توافق 5 و وجداني بودن كه هر يك از اين عوامل در بروز رفتارهاي خاص داراي اهميت مي باشند.
رابرت مک کری (1949) و پل کاستا (1942) که در مرکز پژوهشی پیری شناسی مؤسسات ملی سلامتی در بالتیمور، مریلند کار میکنند به برنامه تحقیق گسترده ای مبادرت کردند که پنج عامل اصلی را مشخص کرد و منجر به ایجاد پرسشنامه NEO گردید (مک کری و کاستا 1987؛ نقل از شولتز 1386) این 5 عامل عبارتند از روانرنجورخویی (N)، برونگرایی (E)، انعطاف پذیری (O)، توافقپذیری (A) و باوجدان بودن (C).
این عوامل از طریق انواع فنون ارزیابی، از جمله پرسشنامههای خودسنجی، آزمونهای عینی و گزارشهای مشاهده گران تأیید شدند. به نظر میرسد که چهار عامل از پنج عامل این نظریه مولفه ژنتیکی نیرومند و یک عامل (توافق پذیری) مولفه محیطی نیرومند دارد و بیشتر محیطی است تا ارثی (شولتز و شولتز؛به نقل از پروین 1386). هریک از پنج عامل بزرگ به شش زیرمقیاس تقسیم میشوند. مک کری و کوستا (1992) این پنج عامل را صفات و زیرمقیاسهای این عوامل را رویه مینامند.
منظور آنها از صفات، اشاره به آن دسته از متغیرهای شخصیتی است که عمیقتر و بنیادیتر هستند و در طول زمان ثبات زیادی از خود نشان میدهند. در مقابل رویهها همچنان که از نامشان مشخص است سطحیتر و تغییرپذیرتر از صفات هستند و ممکن است پایههای ژنتیکی و زیستی نداشته باشند. در واقع بروز و و فعال شدگی رویهها بیش از صفات وابسته به محیط است.
نظریه شخصیت آنها ریشه در آمار و تحلیل عاملی از یک سو و زبانشناسی از سوی دیگر دارد. مککری و کوستا معتقد بودند که برای هر صفت یا حالتی که انسان میتواند داشته باشد، لزوما یک لغت متناظر در زبان ساختهشدهاست (متیوز، دیاری و وایتمن 2003). بنابراین آنها کلیه لغات موجود درباره صفات انسانی در فرهنگ انگلیسی را جمعآوری کردند و با تحلیل عاملی چند مرحلهای آنها، به 5 عامل بزرگ شخصیت دست یافتند (گروسی، 1380).
در بین پژوهشگران این سؤال مطرح بوده که مک کری و کوستا نظریه ای درباره شخصیت ارائه نداده اند بلکه آنها فقط یک پرسشنامه ساخته اند (متیوز، دیاری و وایتمن 2003). در واقع نظریه آنها از ابزاری که ساخته اند بیرون آمده است، در حالی که معمولاً ابزار بر پایه نظریهها ساخته میشوند. جدای از این که این موضوع را قوت یا نقص برای کار آنها بدانیم، به هرحال این یک مورد استثنا و شاید بدیع در علم روانشناسی میتواند باشد (یخوابی 1389).
2-4- عوامل پنجگانه
2-4-1- عامل روان رنجورخویی (عصبیت یا شاخص هیجان)
کاستا و مک کری (1992)، بیان میکنند که یکی از ابعاد وسیع شخصیت، مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان نژندی است. داشتن احساسات منفی همچون ترس، غم، احساس گناه، برانگیختگی، خشم، احساس کلافگی دائمی و فراگیر مبنای مقیاس عصبیت (N) را تشکیل میدهند (گیلسپی و مارتین، 2006). این عامل شخصیتی به صورت منفی با سلامت هیجانی و روانی همبسته است (لاهتی و همکاران، 2008).
روان رنجور خویان زیر تأثیر سیستم عصبی خودکار قرار دارند. دیدشان در تاریکی کمتر از افراد بهنجار است. جسما و روحا ضعیف و ناقص هستند. از حیث هوش و تسلط بر نفس و ادراک حسی و تمرکز حواس و اراده و سعی ازمتوسط افراد بهنجار پایین ترند. تلقین پذیرند و در اندیشیدن و عمل کردن کندتر هستند (سیاسی، 1386). افرادی که نمرات بالا در این عامل داشته باشند، به احتمال زیادتری دارای باورهای غیرمنطقی هستند، از قدرت کمتری در کنترل تکانه برخوردارند و سازگاری کمتری با شرایط فشار روانی نشان میدهند.
اما افراد با نمرات پایین، از نظر عاطفی باثباتند، معمولاً آرام و راحت هستند و در مقابل فشارهای زندگی از سازگاری بهتری برخوردارند (شاپوری 1387). رویههای روان رنجورخویی عبارتند از: اضطراب، کینهورزی خشمناک، افسردگی، خودآگاهی، تکانشوری و آسیبپذیری (پروین 1386).
2-4-2- عامل برون گرایی
برون گرایی در برابر درون گرایی قرار میگیرد و به معنی آمادگی فرد برای ارتباط با جهان خارج است. این عامل با سلامت هیجانی رابطه مثبت دارد. بدین ترتیب افراد برونگرا با استرسهای روزمره راحتتر کنار میآیند و احتمالا به هنگام مشکل کمک بیشتری از اطرافیان خود دریافت میکنند. آنها همچنین تعداد بیشتری از رویدادهای مثبت را تجربه میکنند (مک کری و جان، 1992؛ نقل از متیوز، دیاری و وایتمن 2003).
این افراد خواهان هیجان و تحریک هستند و حضور در مهمانیها و اجتماعات را به تنهایی ترجیح میدهند. هیجان و تحریک را دوست دارند و بر آنندکه امیدوار به موقعیت و آینده باشند. بازاریابهای موفق کشورهای در حال توسعه و رشد یافته نمونه ای از افراد برون گرا هستند (مک الروی و دود 2007). مقیاسهای شاخص E، نشان دهندهی علاقه افراد به توسعهی صنعت و کار خود میباشد. رویههای برونگرایی به ترتیب عبارتند از صمیمیت، جمع گرایی، جرات مندی، فعالیت، هیجان خواهی و هیجانهای مثبت (مک الروی و دود 2007).
2-4-3- عامل انعطاف پذیری (باز بودن یا گشودگی)
انعطاف پذیری عامل سوم از پنج عامل بزرگ است و به معنی آمادگی افراد برای پذیرش تغییرات زندگی است. افراد باز انسانهایی هستند که نسبت به تجربهی درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی آنها سرشار از تجربه است. این افراد طالب لذت بردن از نظریات جدید و ارزشهای غیر متعارف هستند. افراد با نمرات بالا در انعطاف پذیری تمایلات روشنفکرانه گسترده دارند (شولتز و شولتز؛به نقل ازسیدمحمدی 1386) و از هوش، خلاقیت و ابتکار بیشتری بهره میبرند (تراچیانو، مک کری، برانت و کوستا 2005). نسبت به ایدههای جدید، مشتاق هستند و برای جستجوی تنوع و تجربههای جدید برانگیخته میشوند (مک الروی و دود 2007).
در مقابل افراد با نمرات پایین در این مقیاس بیشتر محافظه کار، سنتی و همگام با هنجارهای جامعه هستند، تمایل کمتری برای در نظر گرفتن عقاید جایگزین دارند و بیشتر در عقاید خودشان ثابت قدم و پا برجا هستند واین امر، به احتمال بیشتری باعث میشود که آنها به اطلاعاتی که آشنا و مرسوم هستند اعتماد کنند (مک الروی و دود 2007). معمولاً شاخص باز بودن ارتباط مثبتی با هوش دارد و افراد دارای تحصیلات بالاتر نمره بیشتری در این مقیاس میآورند. باز بودن بیشتر با آن جنبههایی از هوش سر و کار دارد که کمتر در معرض سنجش در آزمونهای هوش است.
از جمله میتوان از تفکر واگرا نام برد که با خلاقیت ارتباط نزدیکی دارد (مک کری و کوستا 2004). رویههای انعطاف پذیری عبارتند از خیالپردازی، زیباشناسی، احساسات، اعمال، عقاید و ارزشها (مک الروی و دود 2007).
2-4-4- عامل توافق پذیری
عامل چهارم از این نظریه، توافق پذیری است. این عامل نوع رابطه فرد با خود و دیگران را نشان میدهد. همانند برون گرایی، این عامل بر گرایشات بین فردی تأکید دارد. فرد موافق اساسا نوع دوست است، احساس همدردی با دیگران میکند و مشتاق کمک به آنان است و معتقد است که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند. همچنین تعارضهای بین فردی کمتری دارند و از سلامت روانی بیشتری برخوردارند. در مقایسه، شخص ناموافق یا مخالف، خودمحور، مظنون به قصد و نیت دیگران است و بیشتر اهل رقابت است تا همکاری. به نظر میرسد که سمت توافق این شاخص، هم به نفع جنبههای مثبت اجتماعی و هم سلامت روانی بیشتر سوق دارد. (گروسی 1380). رویههای این عامل عبارتند از: اعتماد، رو راستی، نوع دوستی، قبول کردن، تواضع و دلرحم بودن (کدیور وجوادی 1386).
مبانی نظری وپیشینه تحقیق شخصیت و عملکرد تحصیلی
دارای 28 صفحه و با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
دارای 28 صفحه و با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.