مبانی نظری و پیشینه پژوهش صندوق های سرمایه گذاری و عدم تقارن اطلاعاتی
دارای 53 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
-2 مقدمه 12
بخش اول: مبانی نظری تحقیق 12
2-2 مدیریت سود 12
2-2-1 تعریف مدیریت سود 14
2-2-2 مطلوبیت مدیریت سود 15
2-2-3 فرضیه های مختلف در مورد مدیریت سود 17
2-2-3-1 فرضیه مکانیکی 17
2-2-3-2 فرضیه بازار کارا 17
2-2-3-3 نظریه اثباتی 17
2-2-4 الگوهای مختلف مدیریت سود 18
2-2-4-1 الگوی بدست آوردن آرامش 18
2-2-4-2 الگوی حداقل کردن سود 19
2-2-4-3 الگوی حداکثر کردن سود 19
2-2-4-4 الگوی هموارسازی سود 19
2-2-5 انگیزه های مدیریت سود 20
2-2-5-1 انگیزه های مربوط به منافع شرکت 20
2-2-5-2انگیزه های مربوط به منافع شخصی 23
2-2-6 اقلام تعهدی 25
2-3 عدم تقارن اطلاعاتی 27
2-3-1 تعریف عدم تقارن اطلاعاتی 28
2-3-2 انواع عدم تقارن اطلاعاتی 28
2-3-3 عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود 29
2-4 سرمایه گذاران نهادی 30
2-5 صندوق های سرمایه گذاری مشترک 32
2-5-1 تعریف صندوق های سرمایه گذاری مشترک 32
2-5-2 انواع صندوق های مشترک سرمایه گذاری 33
2-5-3 مزایای صندوق های مشترک سرمایه گذاری 35
2-5-4 معایب صندوق های مشترک سرمایه گذاری 36
2-5-5 ریسک سرمایه گذاری در صندوق های مشترک سرمایه گذاری 37
2-5-6 کارمزد ارکان و هزینه های صندوق 37
2-5-7 درآمد و بازده صندوق های مشترک سرمایه گذاری 38
2-5-8 صندوق های سرمایه گذاری و عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود 38
بخش دوم-پیشینه تحقیق 40
2-6 تحقیقات انجام شده در خارج از کشور 40
2-7 تحقیقات انجام شده در داخل کشور 43
2-8 خلاصه فصل دوم 52
2-1 مقدمه
گزارشهای مالی، منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیمگیری های اقتصادی به شمار می روند که مدیران، سرمایهگذاران ، اعتباردهندگان و سایر استفادهکنندگان جهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آنها استفاده میکنند. از آنجایی که اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفادهکنندگان قرار نمیگیرد، بین مدیران و سرمایهگذاران عدم تقارن اطلاعات ایجاد میشود. عدم تقارن اطلاعات وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایهگذاران، دارای اطلاعات افشاء نشده بیشتری در مورد عملیات و جنبههای مختلف شرکت در آینده میباشند. همین امر سبب میشود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند.
مدیریت سود زمانی روی میدهدکه مدیریت قضاوت شخصی خود را در گزارشگری مالی و ساختار معاملات اعمال مینماید. به گونهای که گزارشهای بدیل و جایگزینی را در رابطه با عملکرد شرکت جهت گمراه کردن برخی ذینفعان ارایه مینماید.مدیریت سود به عنوان کاهش آگاهانه نوسانات سطح سود تعریف میشود به گونه ای که سود شرکت عادی به نظر برسد و مدیران به دلایل مختلف سود را هموار میکنند.
که با توجه به این مطالب در این فصل در قسمت اول ابتدا مبانی نظری مربوط به مدیریت سود و الگوها و انگیزههای آن و بعد مبانی نظری مربوط به عدم تقارن اطلاعات و تأثیر آن بر مدیریت سود و در پایان سرمایهگذاران نهادی و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و معایب و مزایای آن و تأثیر آن بر مدیریت سود تشریح میگردد و در قسمت دوم پیشینه تحقیق بیان میشود.
بخش اول : مبانی نظری تحقیق
۲-۲مدیریت سود
گسترش فزاینده فعالیتهای اقتصادی و پیچیدگی روز افزون آنها از یک سود و لزوم توجه به اطلاعات دقیق حسابداری و گزارشگری مالی از سود دیگر، منجر به ایجاد تغییرات بنیادی مهم در تفکر و نظریههای حسابداری و بوجود آمدن روشهای تحلیلی و مدیریتی نوین در حسابداری شده است. یکی از مهمترین این تغییرات تأکید و توجه بیشتر بصورت سود و زیان است که بیش از این تأکید برروی ترازنامه بود که این امر منجر به ایجاد مقولهای به نام مدیریت سود گردید.
مدیریت سود به عنوان فرآیند برداشتن گامهای آگاهانه در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری برای رساندن سود گزارش شده به سطح سود مورد نظر تعریف شده است که عمل نزدیک کردن سود گزارش شده به سطح سود هدف از طریق دستکاری حسابداری انجام میگیرد. (کریمی زند، ۱۳۸۶)
امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث انگیز و جذاب در پژوهشهای حسابداری به شمار میرود، به دلیل اینکه سرمایه گذاران به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیمگیری، توجه خاصی به رقم سود دارند. پژوهشها نشان داده است که نوسان کم و پایداری سود حکایت از کیفیت آن دارد، به این ترتیب سرمایهگذاران با اطمینان خاطر بیشتری، اقدام به سرمایهگذاری در سهام آن شرکتهایی میکنند که روند سود با ثباتتری داشته باشند. لذا در این راستا، مدیریت سود را میتوان روشی برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مالی مطلوب شرکتها دانست که از طریق مداخله در فرآیند تعیین سود به انجام میرسد. (سپاسی، ۱۳۸۴)
امکان انتخاب رویههای حسابداری به مدیریت فرصت میدهد تا در مورد زمان شناخت و اندازهگیری هزینهها و درآمدها تصمیمگیری کند.مدیریت انگیزه دارد با بکارگیری رویههای غیر محافظهکارانه حسابداری،رشد سود شرکت را پایداری بخشد. این اعمال نظر مدیریت، کیفیت سود حسابداری را کاهش میدهد. وجود مدیریت سود در شرکتهای عضو باعث فاصله گرفتن سود اظهار شده از سود واقعی میگردد و این کاهنده کیفیت سود گزارش شده میباشد، با توجه به اهمیت این رقم در تصمیمگیری سرمایهگذاران، انجام تحقیقات برای تعیین وجود مدیریت سود و شناسایی انگیزههای آن و نیز شناسایی شاخصههای نشان دهنده آن میتواند مفید و با اهمیت باشد.
تحلیلگران مالی انتظار دارند که شرکتها به پیشبینیهای انجام شده برسند و مغایرتی نداشته باشند،این مهم برای شرکتهایی که قابل اتکاتر هستند، بیشتر صادق است. تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران از انحراف میان مقادیر پیشبینی شده و واقعی بسیار ناخشنود خواهند شد. (کولینگ وود، ۲۰۰۱)
هانت مویر و شلوین (۱۹۹۷) بررسی کردهاند که آیاصلاح دید مدیریت که در مدیریت سود اعمال میشود، بر ارزش شرکت اثری دارد یا خیر؟یافتههای پژوهش آنها نشان داد که نشان دادن رقم پایینتر برای سود حاصل از اقلام معوق، باعث افزایش ارزش بازار سرمایه میشود. آشکار است هنگامی که نظرات شخصی مدیریت باعث کاهش سود میشود، یکپارچگی دادههای ارائه شده در صورتهایمالی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
بازی با «ارقام مالی» (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود بکار میسود)، میتواند تأثیر کاملاً منفی، در هنگام کشف شدن باقی گذارد. با استفاده از حسابداری مدیریت سود، مدیریت میتواند تصورات سایرین نسبت به عملکرد شرکتاش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سهام عادی شرکت شود. هنگامی که اشتباهاتی کشف میشود، شرکت دیگر اطمینان بازار را بدست نخواهد آورد و این باعث کاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سهام عادی شرکت خواهد شد. (کاشانی پور،1389)
۲-۲-1 تعریف مدیریت سود
برای اولین بار توسط مک نیچلسون(۱۹۸۸) عبارت «مدیریت سود» جایگزین عبارت «هموارسازی سود) شد. از این جهت، مدیریت سود در کانون توجه قرار گرفت. بر این اساس که میتواند در تهیه خلاصهای از عملکرد شرکت اعمال نفوذ کند و نتایج مورد نظر خود را منعکس کند. (جان جانی، ۱389)
در ادبیات حسابداری تعاریف مختلفی در مورد مدیریت سود توسط محققین ارائه شده است. ارائه تعریف مناسب از مدیریت سود مستلزم شناخت هدف و انگیزه از مدیریت سود و کاربرد آن است.
فرن و همکاران (۱۹۹۴) دستکاری سود توسط مدیریت به منظور دستیابی به قسمتی از پیشداوریهای مربوط به سود مورد انتظار مانند پیشبینیهای تحلیلگران، برآوردهای قبلی مدیریت و یا کاهش پراکندگی سودها را به عنوان مدیریت سود تعریف میکند.
هیلی و والن(۱۹۹۹) معتقدند مدیریت سود هنگامی رخ میدهد که مدیران از قضاوت های شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده کنندوساختار معاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دستکاری مینمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سهام در خصوص عملکرد اقتصادی شرکت صورت میگیردیا به منظورتأثیربرنتایج قراردادهایی است که انعقادآنها منوط به دستیابی به سود مشخص میباشد.
از نظر ملفورد و کامیسکی (۱۹۹۶)، مدیریت سود یک دستکاری آگاهانه و فعال در نتایج حسابداری به منظور ایجاد تغییر در نشان دادن وضعیت تجاری واحد اقتصادی میباشد. (کاشانی پور، 1389)
اسچیپر(۱۹۸۹)مدیریت سود را گزارشگری مالی جانبدارانه و همراه با سوگیری تعریف میکند که بر اساس آن مدیران از روی تعهد و با تصمیم قبلی، در فرآیند تصمیمگیری مالی مداخله نموده تا برخی منافع را عاید خود سازند.
دی جورج و همکاران (۱۹۹۹) مدیریت سود را به عنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی تصمیمات خاص از جمله پیشبینی تحلیلگران و یا برآورد روند سودهای قبلی برای پیشبینی سودهای آتی تعریف میکند. به نظر ایشان درواقع انگیزه اصلی مدیریت سود، مدیریت تصور سرمایهگذاران در مورد عملکرد واحد تجاری است.
دارای 53 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
-2 مقدمه 12
بخش اول: مبانی نظری تحقیق 12
2-2 مدیریت سود 12
2-2-1 تعریف مدیریت سود 14
2-2-2 مطلوبیت مدیریت سود 15
2-2-3 فرضیه های مختلف در مورد مدیریت سود 17
2-2-3-1 فرضیه مکانیکی 17
2-2-3-2 فرضیه بازار کارا 17
2-2-3-3 نظریه اثباتی 17
2-2-4 الگوهای مختلف مدیریت سود 18
2-2-4-1 الگوی بدست آوردن آرامش 18
2-2-4-2 الگوی حداقل کردن سود 19
2-2-4-3 الگوی حداکثر کردن سود 19
2-2-4-4 الگوی هموارسازی سود 19
2-2-5 انگیزه های مدیریت سود 20
2-2-5-1 انگیزه های مربوط به منافع شرکت 20
2-2-5-2انگیزه های مربوط به منافع شخصی 23
2-2-6 اقلام تعهدی 25
2-3 عدم تقارن اطلاعاتی 27
2-3-1 تعریف عدم تقارن اطلاعاتی 28
2-3-2 انواع عدم تقارن اطلاعاتی 28
2-3-3 عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود 29
2-4 سرمایه گذاران نهادی 30
2-5 صندوق های سرمایه گذاری مشترک 32
2-5-1 تعریف صندوق های سرمایه گذاری مشترک 32
2-5-2 انواع صندوق های مشترک سرمایه گذاری 33
2-5-3 مزایای صندوق های مشترک سرمایه گذاری 35
2-5-4 معایب صندوق های مشترک سرمایه گذاری 36
2-5-5 ریسک سرمایه گذاری در صندوق های مشترک سرمایه گذاری 37
2-5-6 کارمزد ارکان و هزینه های صندوق 37
2-5-7 درآمد و بازده صندوق های مشترک سرمایه گذاری 38
2-5-8 صندوق های سرمایه گذاری و عدم تقارن اطلاعاتی و مدیریت سود 38
بخش دوم-پیشینه تحقیق 40
2-6 تحقیقات انجام شده در خارج از کشور 40
2-7 تحقیقات انجام شده در داخل کشور 43
2-8 خلاصه فصل دوم 52
2-1 مقدمه
گزارشهای مالی، منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیمگیری های اقتصادی به شمار می روند که مدیران، سرمایهگذاران ، اعتباردهندگان و سایر استفادهکنندگان جهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آنها استفاده میکنند. از آنجایی که اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفادهکنندگان قرار نمیگیرد، بین مدیران و سرمایهگذاران عدم تقارن اطلاعات ایجاد میشود. عدم تقارن اطلاعات وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایهگذاران، دارای اطلاعات افشاء نشده بیشتری در مورد عملیات و جنبههای مختلف شرکت در آینده میباشند. همین امر سبب میشود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند.
مدیریت سود زمانی روی میدهدکه مدیریت قضاوت شخصی خود را در گزارشگری مالی و ساختار معاملات اعمال مینماید. به گونهای که گزارشهای بدیل و جایگزینی را در رابطه با عملکرد شرکت جهت گمراه کردن برخی ذینفعان ارایه مینماید.مدیریت سود به عنوان کاهش آگاهانه نوسانات سطح سود تعریف میشود به گونه ای که سود شرکت عادی به نظر برسد و مدیران به دلایل مختلف سود را هموار میکنند.
که با توجه به این مطالب در این فصل در قسمت اول ابتدا مبانی نظری مربوط به مدیریت سود و الگوها و انگیزههای آن و بعد مبانی نظری مربوط به عدم تقارن اطلاعات و تأثیر آن بر مدیریت سود و در پایان سرمایهگذاران نهادی و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و معایب و مزایای آن و تأثیر آن بر مدیریت سود تشریح میگردد و در قسمت دوم پیشینه تحقیق بیان میشود.
بخش اول : مبانی نظری تحقیق
۲-۲مدیریت سود
گسترش فزاینده فعالیتهای اقتصادی و پیچیدگی روز افزون آنها از یک سود و لزوم توجه به اطلاعات دقیق حسابداری و گزارشگری مالی از سود دیگر، منجر به ایجاد تغییرات بنیادی مهم در تفکر و نظریههای حسابداری و بوجود آمدن روشهای تحلیلی و مدیریتی نوین در حسابداری شده است. یکی از مهمترین این تغییرات تأکید و توجه بیشتر بصورت سود و زیان است که بیش از این تأکید برروی ترازنامه بود که این امر منجر به ایجاد مقولهای به نام مدیریت سود گردید.
مدیریت سود به عنوان فرآیند برداشتن گامهای آگاهانه در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری برای رساندن سود گزارش شده به سطح سود مورد نظر تعریف شده است که عمل نزدیک کردن سود گزارش شده به سطح سود هدف از طریق دستکاری حسابداری انجام میگیرد. (کریمی زند، ۱۳۸۶)
امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث انگیز و جذاب در پژوهشهای حسابداری به شمار میرود، به دلیل اینکه سرمایه گذاران به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیمگیری، توجه خاصی به رقم سود دارند. پژوهشها نشان داده است که نوسان کم و پایداری سود حکایت از کیفیت آن دارد، به این ترتیب سرمایهگذاران با اطمینان خاطر بیشتری، اقدام به سرمایهگذاری در سهام آن شرکتهایی میکنند که روند سود با ثباتتری داشته باشند. لذا در این راستا، مدیریت سود را میتوان روشی برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مالی مطلوب شرکتها دانست که از طریق مداخله در فرآیند تعیین سود به انجام میرسد. (سپاسی، ۱۳۸۴)
امکان انتخاب رویههای حسابداری به مدیریت فرصت میدهد تا در مورد زمان شناخت و اندازهگیری هزینهها و درآمدها تصمیمگیری کند.مدیریت انگیزه دارد با بکارگیری رویههای غیر محافظهکارانه حسابداری،رشد سود شرکت را پایداری بخشد. این اعمال نظر مدیریت، کیفیت سود حسابداری را کاهش میدهد. وجود مدیریت سود در شرکتهای عضو باعث فاصله گرفتن سود اظهار شده از سود واقعی میگردد و این کاهنده کیفیت سود گزارش شده میباشد، با توجه به اهمیت این رقم در تصمیمگیری سرمایهگذاران، انجام تحقیقات برای تعیین وجود مدیریت سود و شناسایی انگیزههای آن و نیز شناسایی شاخصههای نشان دهنده آن میتواند مفید و با اهمیت باشد.
تحلیلگران مالی انتظار دارند که شرکتها به پیشبینیهای انجام شده برسند و مغایرتی نداشته باشند،این مهم برای شرکتهایی که قابل اتکاتر هستند، بیشتر صادق است. تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران از انحراف میان مقادیر پیشبینی شده و واقعی بسیار ناخشنود خواهند شد. (کولینگ وود، ۲۰۰۱)
هانت مویر و شلوین (۱۹۹۷) بررسی کردهاند که آیاصلاح دید مدیریت که در مدیریت سود اعمال میشود، بر ارزش شرکت اثری دارد یا خیر؟یافتههای پژوهش آنها نشان داد که نشان دادن رقم پایینتر برای سود حاصل از اقلام معوق، باعث افزایش ارزش بازار سرمایه میشود. آشکار است هنگامی که نظرات شخصی مدیریت باعث کاهش سود میشود، یکپارچگی دادههای ارائه شده در صورتهایمالی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت.
بازی با «ارقام مالی» (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود بکار میسود)، میتواند تأثیر کاملاً منفی، در هنگام کشف شدن باقی گذارد. با استفاده از حسابداری مدیریت سود، مدیریت میتواند تصورات سایرین نسبت به عملکرد شرکتاش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سهام عادی شرکت شود. هنگامی که اشتباهاتی کشف میشود، شرکت دیگر اطمینان بازار را بدست نخواهد آورد و این باعث کاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سهام عادی شرکت خواهد شد. (کاشانی پور،1389)
۲-۲-1 تعریف مدیریت سود
برای اولین بار توسط مک نیچلسون(۱۹۸۸) عبارت «مدیریت سود» جایگزین عبارت «هموارسازی سود) شد. از این جهت، مدیریت سود در کانون توجه قرار گرفت. بر این اساس که میتواند در تهیه خلاصهای از عملکرد شرکت اعمال نفوذ کند و نتایج مورد نظر خود را منعکس کند. (جان جانی، ۱389)
در ادبیات حسابداری تعاریف مختلفی در مورد مدیریت سود توسط محققین ارائه شده است. ارائه تعریف مناسب از مدیریت سود مستلزم شناخت هدف و انگیزه از مدیریت سود و کاربرد آن است.
فرن و همکاران (۱۹۹۴) دستکاری سود توسط مدیریت به منظور دستیابی به قسمتی از پیشداوریهای مربوط به سود مورد انتظار مانند پیشبینیهای تحلیلگران، برآوردهای قبلی مدیریت و یا کاهش پراکندگی سودها را به عنوان مدیریت سود تعریف میکند.
هیلی و والن(۱۹۹۹) معتقدند مدیریت سود هنگامی رخ میدهد که مدیران از قضاوت های شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده کنندوساختار معاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دستکاری مینمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سهام در خصوص عملکرد اقتصادی شرکت صورت میگیردیا به منظورتأثیربرنتایج قراردادهایی است که انعقادآنها منوط به دستیابی به سود مشخص میباشد.
از نظر ملفورد و کامیسکی (۱۹۹۶)، مدیریت سود یک دستکاری آگاهانه و فعال در نتایج حسابداری به منظور ایجاد تغییر در نشان دادن وضعیت تجاری واحد اقتصادی میباشد. (کاشانی پور، 1389)
اسچیپر(۱۹۸۹)مدیریت سود را گزارشگری مالی جانبدارانه و همراه با سوگیری تعریف میکند که بر اساس آن مدیران از روی تعهد و با تصمیم قبلی، در فرآیند تصمیمگیری مالی مداخله نموده تا برخی منافع را عاید خود سازند.
دی جورج و همکاران (۱۹۹۹) مدیریت سود را به عنوان نوعی دستکاری مصنوعی سود توسط مدیریت جهت حصول به سطح مورد انتظار سود برای بعضی تصمیمات خاص از جمله پیشبینی تحلیلگران و یا برآورد روند سودهای قبلی برای پیشبینی سودهای آتی تعریف میکند. به نظر ایشان درواقع انگیزه اصلی مدیریت سود، مدیریت تصور سرمایهگذاران در مورد عملکرد واحد تجاری است.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش صندوق های سرمایه گذاری و عدم تقارن اطلاعاتی دارای 53 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد