شما مالک این فایلی که در حال فروش در پوشه است هستید؟ کلیک کنید

مبانی نظری یادگیری مشارکتی

دانلود فایل کامل مبانی نظری یادگیری مشارکتی
دارای 122 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد

توضیحات: فصل دوم

    همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
    توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
    پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
    رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

    منبع :  دارد (به شیوه APA)
    نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:


يادگيري چيست ؟
 براي رويارويي با انبوه چالشهايي كه آينده در دل خود پنهان داشته است ، جامعه بشري در تلاش براي رسيدن به آرمانهايي چون صلح ، آزادي و عدالت اجتماعي ، آموزش وپرورش را سرمايه‌اي اجتناب ناپذير مي داند.( ژان دلور ، رئيس كميسيون بين‌المللي آموزش و پرورش قرن بيست و يكم ، به نقل از اديب نيا )
از نظر اديب نيا ( 1385) يادگيري به معناي تغيير در رفتار ، از راه تجربه (‌تاثير متقابل فرد بر محيط و محيط برفرد )‌ در انسان ايجاد مي شود و مشتمل بر طرز تفكر ، مهارت‌هاي ذهني و مهارت‌هاي فيزيكي است .بنابراين نقش استراتژيك ونهادي مدرسه همانا ايجاد يادگيري در فراگيران است .
 نظريه‌هاي مختلفي در مورد يادگيري است كه اهم آن عبارتند از :
 الف ) يادگيري رفتار گرايان
يادگيري از اين ديدگاه عبارتست از تغييرات كم و بيش دائمي در رفتار بالقوه كه در اثر تجربه حاصل مي‌شود ( به نقل از نوروزي و ديگران ، 1382)
 بر طبق اين نظر ،‌تغييرات موقتي در رفتار مانند هيجانات ،‌ خستگي و نظاير آنها يادگيري به حساب نمي ايند از طرفي تاكيد بر اين است كه تغييرات حاصل در رفتار بر اثر تجربه رخ داده باشد . همچنين رفتار بالقوه براي اين اطلاق ميشود كه گاهي رفتار يادگرفته شده ممكن است در ظاهر مشهود نباشد .( نوروزي ، 1376 ، ص 16و 17)
ب) يادگيري از ديدگاه شناخت گرايان
 1- يادگيري مستقل از تقويت صورت مي گيرد 2- ذهن فعال است 3- نقش معلم تسهيل كنندگي است، لذا تعامله سه جانبه ( معلم – دانش آموز- محيط ) وجود دارد .
4- دانش آموزان فعال و پويا و كاوشگرند .
5- مطالب بايد بر تحول رواني دانش آموزان مبتني باشد و اندازه‌گيري رشد عقلاني آنها در فضايي آزاد با طرح سوالات متوالي انجام مي‌پذيرد .
6- معلم مطالب خود را در ابتدا بيان نمي‌كند بلكه زمينه لازم را براي تفكر وپويايي فراهم مي‌سازد و از طريق ايجاد مسئله ، فرآيند حل آن را در دانش آموزان تقويت مي‌كند.( اديب نيا ، 1385)
3) يادگيري از ديدگاه فراشناخت
 يادگيري از اين ديدگاه عبارتست از آگاهي ، هدايت وسازمان شناخت فرد ( سيف ، 1379)
 فرا شناخت به معناي « شناسايي و دانش انسان نسبت به فرايندها و توليدات شناختي خود ( اديب نيا ، 1385) .
 استراتژيهاي ياد دهي ويادگيري به عنوان ابزاري طبيعي در كلاس درس بكار برده مي شوند تا اسباب تغييراتي مطلوب را بوجود مي‌آورند ، كار بست اين استراتژي‌ها مي‌تواند به حق زمينه درگيري علمي ، شادابي عاطفي ، سازندگي وخلاقيت ، پختگي و بلوغ فكري و خود مسئوليت پذيري اجتماعي را در دانش آموزان فراهم آورد و همزمان حس اعتماد به نفس آنها را در جهت يادگيري تقويت كند تا با حداكثر انرژي از طريق خود راهبري به امر يادگيري بپردازد و با مشاركت ساير دانش آموزان ،‌گروههاي فعال را تشكيل دهند و كليه فرايندهاي يادگيري كلاس را آگاهانه زير نظرداشته باشند . از اين طريق مي‌توان زمينه به قدرت رساندن علمي خود شاگردان را به طور واقعي فراهم كرد .( اديب نيا ، 1385)
 ايجاد جو مناسب ، صميمي و فضاي راحت در كلاس از مهمترين اركان يادگيري مي باشد كه اضطراب و نگراني يادگيرندگان را كاهش مي دهد ، بايد به عقايد دانش آموزان احترام گذاشت .
 در تصميم‌گيريهاي خود از آنان نظر خواهي كنيم . اعتماد كردن به يادگيرندگان باعث رشد شخصيت آنها مي‌شود ابراز نظر در كلاس توسط فراگيران شور و شوق به يادگيري ايجاد مي كند بايد به گونه‌اي عمل كرد تا دانش آموزان سرشار از هيجان و شادي شوند زيرا در اين حالت سخت كوشا‌ترند كه مي‌تواند با استفاده از بيانات شورانگيز ، عوامل شادي بخش مثل سرود ، نمايش ، بازي ، سرگرمي ، مسابقه و .... اين جو را ايجاد كرده توجه به علايق آنها نيز مهم مي باشد . همچنين اگر نسبت به ما احساس رابطه نزديكي كنند گوش دادن به مسائل و مشكلات يادگيرندگان و آشنايي با حالات رواني - عاطفي يادگيرنده در ايجاد فضاي بدون فشار در كلاس موثر است . خوش اخلاق بودن معلم ،‌باعث ايجاد آرامش و جذب يادگيرنده به كلاس درس و محتواي آموزش موثر است .( محبوبه غفوريان ، اينترنت ، 1387)
 تنوع در روش تدريس به ايجاد جاذبه درسي منجر مي‌شود . اختصاص بخشي از وقت كلاس درس ، به ويژه در انتهاي وقت كلاس به گفت و گو درباره روش تدريس و جو كلاس مي‌تواند در بهبود و افزايش كيفيت فرايند يادگيري ياددهي مفيد باشد . ارائه كنفرانس به وسيله فراگيران داوطلب باعث رشد فردي و اجتماعي و ... مي‌شود سختگيري در اين كه دانش آموز با تلاش مطلب را فراگيرانه نه اينكه بوسيله معلم سهل و آسان دريافت كند يكي ديگر از اقدامات لازم مي باشد .
 يكي ديگر از مواردي كه باعث بيدار شدن انگيزه يادگيري در فراگيران مي شود سازماندهي كلاس است به عنوان مثال : صندلي‌ها را در وضع مناسب قرار دهيم آن را پاكيزه و مرتب كنيم . همچنين اگر هنگام تدريس دانش آموزان را درحين آموزش درگير كنيم كلاس از حالت خشك خارج شده و با نشاط مي‌شوند اگر بگوييم فراموش مي‌كنند ، اگر ياد دهيم بخاطر مي‌سپارند و اگر درگير كنيم ياد مي‌‌گيرند ، انجام تمرينات زياد سبب تعميق يادگيري و بروز خلاقيت‌هاي آنان مي شود . مطالب درسي بايد به گونه‌اي ارائه شود كه مشكلات يادگيرنده را برطرف كند . همچنين بايد معلم بين مطالب جديد و مطالب جلسات قبل يك ارتباط منطقي برقرار كند .( همان منبع )
سير تحول برنامه‌هاي درسي علوم درجهان
 تا قرن شانزدهم جنبه‌هاي نظري و علمي علم در دو مسير مجزا به پيشرفت خود ادامه مي‌داد ، دانشمندان و فيلسوفان قديم بطور نظري تصورات و عقايد خود را درباره جهان ابراز مي داشتند ، در همين حال صنعتگران بدون توجه و آگاهي از نظريات دسته اول مشغول كار صنعتي بدند و در حقيقت انديشه و عمل از هم جدا بود . در آن زمان علم با مفهوم تجربي مطرح نبود و صرفاً جنبه نظري داشت و جزء سرگرمي دانشندان به حساب مي‌آمد پيوند اين دو (‌انديشه و عمل ) در قرن شانزدهم و هفدهم را مي‌توان آغاز علوم جديد دانست ، يعني آغاز علومي كه در آن مشاهده و تجربه ونيز تئوري و ارتباطهاي رياضي به كار رفته است ( صفوي ، 1365، ص 21- 20)
از آن پس به جنبه‌هاي عملي و تجربه‌ي علوم بيشتر توجه شد و « علم » با مفهوم (Science) در جهان مطرح گرديد و  علوم تجربي توانست در كنار علوم نظري  براي خود جايي باز كند .
بعد از آن به مجموعه دانستني‌هايي كه از طريق تجربه‌ي حسي و آزمايش قانونمندي‌هاي خود را اثبات مي‌كرد علوم تجربي گفته مي‌شد . گر چه علوم تجربي با تكيه بر مشاهده و تجربه و به كارگيري قواعد رياضي روز به روز پيشرفت كرد و بر تنوع و دامنه آن افزوده مي‌شد . ولي برنامه‌ريزي و آموزش آن در مدارس و موسسات آموزشي همانند علوم نظري انجام مي‌گرفت ( همان منبع )
در اين دوره معلمان محتواي برنامه‌هاي علوم را از ميان مطالب مربوط به علوم محض انتخاب مي كردند و باروشهاي سخنراني سعي در القاي آن به دانش آموزان داشتند تا اينكه كم كم علوم تجربي كه مستقيماً بر تجربه و آزمايش‌هاي حسي و علمي تكيه داشت نه تنها توانست مسير خود را از علوم نظري جدا كند بلكه در برنامه ريزي و شيوه آموزش آن نيز تغييرات تازه‌اي پديد آمد . ظهور تحولات جديد در برنامه‌هاي درسي و شيوه‌ي تدريس علوم را ، مي‌توان ناشي از نظريات مربياني چون كمنيوس  و روسو  در قرن هفدهم و هيجدهم ميلادي دانست ، آنها جريان آموزش را از حفظ كردن مطالب و يادگيري طوطي‌وار به سوي يادگيري بر اساس استعدادها ، علايق و نيازهاي يادگيرنده سوق دادند كه اين امر زمينه را براي طرح ‌ريزي برنامه‌هاي درسي مناسب‌تر در علوم فراهم آورد . با آغاز قرن نوزدهم و تحولات ناشي از ‌« انقلاب صنعتي » آموزش علوم به طور جدي‌تر در مدارس و دانشگاههاي اروپا رايج شد البته در ابتدا كتاب خاصي تحت عنوان علوم تجربي وجود نداشت ، تا اينكه در اواخر قرن نوزدهم ميلادي تدريس نخستين كتابهاي علوم كه بيشتر به مطالعه‌ برخي موجودات زنده و غير زنده مي‌پرداخت . تحت عنوان علم الاشياء در مدارس آغاز شد آموزش اين كتاب بيشتر به مشاهده ساده برخي اجسام و موجودات و مطالعه وضعيت آنها محدود گرديد .( صفوي ، 1365)
مبانی نظری یادگیری مشارکتی دارای 122 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد

فایل های دیگر این دسته

به ما اعتماد کنید

پشتیبانی سایت در تلگرام و ایتا فعال می باشد شماره تماس
09913153409
@posheir_poshtiban
فایل های این سایت توسط کاربران بارگذاری شده است.

درباره ما

logo-samandehi

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد. Crafted by F.khosravi