تحقيق ، راهبردي خردمندانه اما ناکام اقتصاد بدون نفت
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
اهميت نفت در جهان امروز از زمان اکتشاف آن تاکنون هم از بعد توليد انرژي، هم از لحاظ تأمين مواد اوليهي مورد نياز براي توليد کالاهاي صنعتي بر هيچ کس پوشيده نيست. بدون شکزندگي انسان امروزي بدون توليد و مصرف انبوه نفت امکانپذير نيست. دنياي صنعتي، داراي بيشترين وابستگي به اين مادهي حياتي است و هيچ گاه نميتواند در قبال جريانات توليد،استخراج، قيمتگذاري و نحوهي مبادلهي آن در دنياي کنوني بي تفاوت باشد. اين مادهي حياتي از جمله منابع تجديدناپذير بوده و با توجه به وابستگي روزافزون حيات اقتصادي بشر به آن،داشتن راهبردي اصولي و کارساز در جهت بهرهبرداري از اين منابع را اجتنابناپذير ساخته است. اطلاعات موجود حاکي از آن است که جايگزيني ساير منابع به جاي نفت از لحاظ اقتصاديو تکنولوژيک، تاکنون به طور قابل توجهي عملي نبوده است. تلاشهاي بشر صرفاتوانسته است برخي منابع را در زمينهي توليد انرژي از جمله انرژي هستهاي يا ساير انرژيهاي نو را تاحدودي جايگزين نفت نمايد، هرچند روند جايگزيني در حد انتظار نبوده است. به هر ترتيب با فرض دستيابي بشر به تکنولوژيهاي اقتصادي و اطمينانبخش در زمينهي بهبودجايگزيني انرژي هستهاي و انرژيهاي نو به جاي سوختهاي فسيلي (از جمله نفت)، تاکنون در زمينهي مواد اوليه، جايگزيني براي نفت متصور نبوده است.
نفت به عنوان عامل مثبت دوم در شکلگيري توسعهي اقتصادي ايران، بعد از انقلاب مشروطه ايفاي نقش نموده است. بعد از اکتشاف، توليد و صدور نفت، درآمدهاي نفتي بخش مهمي ازبودجهي کشور را در جهت تأمين مالي برنامههاي توسعه براي اجراي طرحهاي زيربنايي تشکيل داده است. پرواضح است بدون برخورداري از منابع نفتي، توسعهي ايران در همين حد نيزامکانپذير نبوده است. تصور حذف نفت از اقتصاد ايران، تصوري غلط و غير اقتصادي است. نفت، ثروت ملي ماست و به مثابه خون در رگ حيات اقتصادي ايران در جريان است.
تز اقتصاد بدون نفت، راهبردي بود که رهبر نهضت ملي ايران (دکتر مصدق) جهت به سرانجام رساندن اهداف اصلي نهضت تدوين و به مرحلهي اجرا گذاشت. عمر کوتاه اين استراتژي،موجب گرديد تا عمدتابا رويکردي کوتاهمدت به اين مسئله پرداخته شود، به همين لحاظ، عمدتاعملکرد و ميزان موفقيت آن در دورهي صدارت دکتر مصدق مورد ارزيابي قرار گرفته است.هرچند شرايط پيش آمده ناشي از قطع صادرات نفت و لذا حذف شدن درآمدهاي نفتي از بودجهي دولت، به کارگيري چنين راه کاري را براي دولت مصدق اجتنابناپذير مينمود و شايد همدر غياب چنين مشکلي يا حل مسالمتآميز مسئلهي نفت، اين تز احتمالا در دستور کار دولت مصدق قرار نميگرفت، اما اين نکته را نبايد از نظر دور داشت که شناخت و ارزيابي اين راهبرددر چارچوب اوليه و شرايط زماني دولت ملي مصدق، صرفاميتواند ارزش و حقانيت نهضت ملي را در بعد اقتصادي آن براي ما روشن سازد. شناخت و بررسي اصول و محورهاي تدوينشدهي تز اقتصاد بدون نفت (که در ادامه خواهد آمد) در شرايط و بستر زماني مربوطه، ما را به انتخاب رهيافتي خردمندانه توسط رهبران نهضت ملي واقف ميسازد، بنابر چهار دليل عمدهيزير:
1ـ نقش اساسي نفت در استقلال اقتصادي و سياسي ايران
2ـ توجه به نقش بخشهاي کشاورزي و صنعت در اقتصاد ملي
3ـ ايجاد ثبات در درآمدهاي ارزي
4ـ استفادهي بهينه از منابع و ثروتهاي تجديدناپذير ملي در جهت توسعهي سرمايهي
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
اهميت نفت در جهان امروز از زمان اکتشاف آن تاکنون هم از بعد توليد انرژي، هم از لحاظ تأمين مواد اوليهي مورد نياز براي توليد کالاهاي صنعتي بر هيچ کس پوشيده نيست. بدون شکزندگي انسان امروزي بدون توليد و مصرف انبوه نفت امکانپذير نيست. دنياي صنعتي، داراي بيشترين وابستگي به اين مادهي حياتي است و هيچ گاه نميتواند در قبال جريانات توليد،استخراج، قيمتگذاري و نحوهي مبادلهي آن در دنياي کنوني بي تفاوت باشد. اين مادهي حياتي از جمله منابع تجديدناپذير بوده و با توجه به وابستگي روزافزون حيات اقتصادي بشر به آن،داشتن راهبردي اصولي و کارساز در جهت بهرهبرداري از اين منابع را اجتنابناپذير ساخته است. اطلاعات موجود حاکي از آن است که جايگزيني ساير منابع به جاي نفت از لحاظ اقتصاديو تکنولوژيک، تاکنون به طور قابل توجهي عملي نبوده است. تلاشهاي بشر صرفاتوانسته است برخي منابع را در زمينهي توليد انرژي از جمله انرژي هستهاي يا ساير انرژيهاي نو را تاحدودي جايگزين نفت نمايد، هرچند روند جايگزيني در حد انتظار نبوده است. به هر ترتيب با فرض دستيابي بشر به تکنولوژيهاي اقتصادي و اطمينانبخش در زمينهي بهبودجايگزيني انرژي هستهاي و انرژيهاي نو به جاي سوختهاي فسيلي (از جمله نفت)، تاکنون در زمينهي مواد اوليه، جايگزيني براي نفت متصور نبوده است.
نفت به عنوان عامل مثبت دوم در شکلگيري توسعهي اقتصادي ايران، بعد از انقلاب مشروطه ايفاي نقش نموده است. بعد از اکتشاف، توليد و صدور نفت، درآمدهاي نفتي بخش مهمي ازبودجهي کشور را در جهت تأمين مالي برنامههاي توسعه براي اجراي طرحهاي زيربنايي تشکيل داده است. پرواضح است بدون برخورداري از منابع نفتي، توسعهي ايران در همين حد نيزامکانپذير نبوده است. تصور حذف نفت از اقتصاد ايران، تصوري غلط و غير اقتصادي است. نفت، ثروت ملي ماست و به مثابه خون در رگ حيات اقتصادي ايران در جريان است.
تز اقتصاد بدون نفت، راهبردي بود که رهبر نهضت ملي ايران (دکتر مصدق) جهت به سرانجام رساندن اهداف اصلي نهضت تدوين و به مرحلهي اجرا گذاشت. عمر کوتاه اين استراتژي،موجب گرديد تا عمدتابا رويکردي کوتاهمدت به اين مسئله پرداخته شود، به همين لحاظ، عمدتاعملکرد و ميزان موفقيت آن در دورهي صدارت دکتر مصدق مورد ارزيابي قرار گرفته است.هرچند شرايط پيش آمده ناشي از قطع صادرات نفت و لذا حذف شدن درآمدهاي نفتي از بودجهي دولت، به کارگيري چنين راه کاري را براي دولت مصدق اجتنابناپذير مينمود و شايد همدر غياب چنين مشکلي يا حل مسالمتآميز مسئلهي نفت، اين تز احتمالا در دستور کار دولت مصدق قرار نميگرفت، اما اين نکته را نبايد از نظر دور داشت که شناخت و ارزيابي اين راهبرددر چارچوب اوليه و شرايط زماني دولت ملي مصدق، صرفاميتواند ارزش و حقانيت نهضت ملي را در بعد اقتصادي آن براي ما روشن سازد. شناخت و بررسي اصول و محورهاي تدوينشدهي تز اقتصاد بدون نفت (که در ادامه خواهد آمد) در شرايط و بستر زماني مربوطه، ما را به انتخاب رهيافتي خردمندانه توسط رهبران نهضت ملي واقف ميسازد، بنابر چهار دليل عمدهيزير:
1ـ نقش اساسي نفت در استقلال اقتصادي و سياسي ايران
2ـ توجه به نقش بخشهاي کشاورزي و صنعت در اقتصاد ملي
3ـ ايجاد ثبات در درآمدهاي ارزي
4ـ استفادهي بهينه از منابع و ثروتهاي تجديدناپذير ملي در جهت توسعهي سرمايهي
تحقيق ، راهبردي خردمندانه اما ناکام اقتصاد بدون نفت
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت