تحقيق با چنين نزديكي دوريم دور
متشکل از 10 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
با چنين نزديكي دوريم دور
قتي مترجم كتابي كه در تصور خود همواره او را در حال دويدن به سوي حقيقت مي بيني اينگونه با تو سخن مي گويد كه: «... براي اولين بار نزديكي را خواندم، دلم نمي خواست تمام شود و بعد از خواندنش مي خواستم همه را در لذتي كه برده ام سهيم كنم.»، از خود مي پرسي: اين چه كتابي است كه اينگونه آن «پري جوينده حقيقت و عرفان» را به وجد آورده است كه نمي خواهد فارسي زبانان، بي خبر از لذتي باشند كه او خواهان قسمت كردن آن با ديگران است؟ به تعبير حافظ: در پيالة اين كتاب عكس رخ چه ياري را ديده است كه نمي خواسته اين نظاره به پايان برسد و رنج ترجمه را بر خود هموار كرده است؟ما در پياله عكس رخ يار ديده ايم اي بي خبر ز لذت شرب مدام ما
شادمان از حضور بازيگري توانمند در فضاي فعاليت هاي روشنفكري، كتاب را مي خري و با ولع آن را مي خواني.
كتاب تمام مي شود و تأملات آغاز مي شوند. از عنوان كتاب گرفته تا تحليل هاي روان پزشكي كه از شخصيت بيمار كتاب مي توان به عمل آورد ذهن مرا محاصره مي كنند.
با خودت مي گويي كه «حنيف قريشي» چقدر هنرمندانه شخصيت بيمار مردي را در زير نقاب يك لفاظي روشنفكري پنهان كرده است : شخصيتي كه بر اين باور است كه: « هيچ چيز به اندازة عشق نشاط آور نيست.» اما تمام جستجوهاي او براي تجربة عشق در اين خلاصه مي شود كه اعتراف كند: « دامن زن ها مثل پرده هاي تئاتر، كنجكاوي مرا تحريك مي كرد و دلم مي خواست بدانم زير آنها چيست . نوعي چشم انتظاري كه امكان رسيدن به آن وجود داشت. و اين واسطه اي بود كه بتوان به چيز ديگري رسيد و اين نمونه اي از افكار متعالي من بود. جهان به نظرم دامني مي آمد كه مي خواهم(2) آن را بالا بزنم . بعدها فكر مي كردم كه با هر زن مي توانم به يك شروع تازه برسم.»(ص 20)
(1) از مولانا
(2) فعل « مي خواهم » اگر اشتباه مترجم نباشد، با ديگر فعل ها كه به صورت گذشته اند، ناسازگار است. اين فعل با سرخوردگي قهرمان داستان سازگار نيست.
اكنون نيز با تمام گشاد دستي در آستانة پيري، همان جائي ست كه ساليان پيش بوده است!
با خواندن اين جملات عبارتي از شعر« صداي پاي آب» سپهري در گوشت زنگ مي زند كه :
«رفتم رفتم تا زن/ تا چراغ لذت / تا سكوت خواهش/ تا شب خيس محبت رفتم/ عبور بايد كرد.»
متشکل از 10 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
با چنين نزديكي دوريم دور
قتي مترجم كتابي كه در تصور خود همواره او را در حال دويدن به سوي حقيقت مي بيني اينگونه با تو سخن مي گويد كه: «... براي اولين بار نزديكي را خواندم، دلم نمي خواست تمام شود و بعد از خواندنش مي خواستم همه را در لذتي كه برده ام سهيم كنم.»، از خود مي پرسي: اين چه كتابي است كه اينگونه آن «پري جوينده حقيقت و عرفان» را به وجد آورده است كه نمي خواهد فارسي زبانان، بي خبر از لذتي باشند كه او خواهان قسمت كردن آن با ديگران است؟ به تعبير حافظ: در پيالة اين كتاب عكس رخ چه ياري را ديده است كه نمي خواسته اين نظاره به پايان برسد و رنج ترجمه را بر خود هموار كرده است؟ما در پياله عكس رخ يار ديده ايم اي بي خبر ز لذت شرب مدام ما
شادمان از حضور بازيگري توانمند در فضاي فعاليت هاي روشنفكري، كتاب را مي خري و با ولع آن را مي خواني.
كتاب تمام مي شود و تأملات آغاز مي شوند. از عنوان كتاب گرفته تا تحليل هاي روان پزشكي كه از شخصيت بيمار كتاب مي توان به عمل آورد ذهن مرا محاصره مي كنند.
با خودت مي گويي كه «حنيف قريشي» چقدر هنرمندانه شخصيت بيمار مردي را در زير نقاب يك لفاظي روشنفكري پنهان كرده است : شخصيتي كه بر اين باور است كه: « هيچ چيز به اندازة عشق نشاط آور نيست.» اما تمام جستجوهاي او براي تجربة عشق در اين خلاصه مي شود كه اعتراف كند: « دامن زن ها مثل پرده هاي تئاتر، كنجكاوي مرا تحريك مي كرد و دلم مي خواست بدانم زير آنها چيست . نوعي چشم انتظاري كه امكان رسيدن به آن وجود داشت. و اين واسطه اي بود كه بتوان به چيز ديگري رسيد و اين نمونه اي از افكار متعالي من بود. جهان به نظرم دامني مي آمد كه مي خواهم(2) آن را بالا بزنم . بعدها فكر مي كردم كه با هر زن مي توانم به يك شروع تازه برسم.»(ص 20)
(1) از مولانا
(2) فعل « مي خواهم » اگر اشتباه مترجم نباشد، با ديگر فعل ها كه به صورت گذشته اند، ناسازگار است. اين فعل با سرخوردگي قهرمان داستان سازگار نيست.
اكنون نيز با تمام گشاد دستي در آستانة پيري، همان جائي ست كه ساليان پيش بوده است!
با خواندن اين جملات عبارتي از شعر« صداي پاي آب» سپهري در گوشت زنگ مي زند كه :
«رفتم رفتم تا زن/ تا چراغ لذت / تا سكوت خواهش/ تا شب خيس محبت رفتم/ عبور بايد كرد.»
تحقيق با چنين نزديكي دوريم دور
متشکل از 10 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 10 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت