شما مالک این فایلی که در حال فروش در پوشه است هستید؟ کلیک کنید

جلال آل احمد

تحقيق جلال آل احمد
 متشکل از 15 صفحه ، در قالب word  قابل ويرايش و اماده پرينت

بخشی از محتوا ::


مرا كسي نساخت نه آنچنان كه (كسي مي خواست) كه من كسي نداشتم كسم خدا بود كس بي كسان. او بود كه مرا ساختآنچنان كه خودش خواست نه از من پرسيد و نه از آن( من ديگر) م. من يك گل بي صاحب بودم. مرا از روح خود در آن دميد وبر روي خاك و در زير آفتاب تنها رهايم كرد.(مرا به خودم واگذاشت).
عاق آسمان! كسي هم مرا دوست نداشت; به فكرم نبود. وقتي داشتند مرا مي آفريدند مي سرشتند كسي آن گوشه خدا خدا نمي كرد. وقتي داشتم روح مي پذيرفتم شكل مي گرفتم قد مي كشيدم چشمهايم رنگ مي خورد چهره ام طرح مي‌شد بيني ام نجابت مي گرفت فرشته ظريف و شوخ و مهربان و چابك پنجه اي با نوك انگشتان كوچك سحر آفرينش آن را صاف و صوف نمي كرد بر انگاره (كاشكي) كه تك درختي خشك بر پرده خيالش تصوير كرده است آن را تيز و عصيان گر و مهاجم نمي پرداخت وقتي مي خواستند قامتم را بر كشند خويشاوند شاعرخيال پرور و بلند پروازي نداشتم تا خيال و آرزوي خويش را نثار بالاي من كند.
 وقتي مي خواستند كار دل را در سينه ام آغاز كنند آشنايي دلسوز و دل شناس نداشتم تا برود و بگردد و از خزانه دل هاي خوب بهترين را بر گزيند وقتي روح را خواستند در كالبدم بدمند هيچ كس پريشان  و ملتهب دست به كار نشد تا از نزهتگه ارواح فرشتگان قديسان شاعران عارفان و الهه هاي زيباييهاي روح و خدايان هنر و احساس و ايمان نازترين و نازنين ترين را انتخاب كند وقتي... وقتي... وقتي... وقتي... وقتي... و در هر يك از اين اوقات فرشته ها از آن جوان تنها و منتظري كه آنجا ايستاده و چهره اش گل انداخته و دلواپس و بي قرار و شتابزده اين پا آن پا مي كند و تند تند به پيپش پك مي زند و انگشتانش مرتعش است و دلش گرس گرس ميزند هي نمي پرسند:( خوب اينجا چكار كنيم؟ اين را چگونه بتراشيم؟ آن را از چه ها تركيب كنيم؟ در اين باره نظرت چيست؟... خوب شد؟ خوب است؟ بس است؟ باز هم ظريف تر؟ خوب شد؟ باز هم نازك تر؟ اينجور؟ هنوز هم لطيف تر؟ باز مي كردم رجعت ! بهشتي را كه ترك كردم باز مي جويم. دستهايم را از آن گناه نخستين عصيان مي شويم همه غرفه هاي بهشت نخستينم را از خويشتن خويش فتح مي كنم !طبيعت را تاريخ را جامه را و خويشتن را . در آنجا من و عشق و خدا دست در كار توطئه اي خواهيم شد تا جهان را از نو طرح كنيم. خلقت را بار ديگر آغاز كنيم. در اين ازل ديگر خدا تنها نخواهد بود. در اين جهان من ديگر غريب نخواهم ماند. اين فلك را از ميان بر مي داريم. پرده غيب را بر مي داريم ملكوت را به زمين فرود ميامريم. بهشتي كه در آن درختان همه درخت ممنوع اند. جهاني كه دستهاي هنرمند ما معمار آن است...  
تحقيق جلال آل احمد
متشکل از 15 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت

فایل های دیگر این دسته

به ما اعتماد کنید

پشتیبانی سایت در تلگرام و ایتا فعال می باشد شماره تماس
09913153409
@posheir_poshtiban
فایل های این سایت توسط کاربران بارگذاری شده است.

درباره ما

logo-samandehi

تمام حقوق این سایت محفوظ است. کپی برداری پیگرد قانونی دارد. Crafted by F.khosravi