تحقيق حكيم ابوالمجدود مجدودبن آدم سنايي
متشکل از 18 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
حكيم ابوالمجدود مجدودبن آدم سنايي، شاعر بزرگ و عارف عاشق در اواسط يا اوايل نيمه دوم قرن پنجم هجري قمري درغزنين چشم به جهان گشود. پس از آگاهي از فنون زبان و سخنوري، به عادت شاعران زمان به دربار روآورد و در دستگاه غزنويان به جرگه شاعران مداح درآمد.
زندگي سنايي در آغاز آميخته با آلودگيهاي اهل دربار بود؛ تا اين كه شاعر بزرگ به جذبه حق، صيد كمند عشق شد و جمال دوست،غارتگر جان و دلش گرديد. سوداي عشق، انگيزه پشت كردن و بريدن او از امور و اوهام دنيوي بود.
درباره تحول دروني و رويكرد او به عالم عرفان، اهل خانقاه به افسانهاي معتقد بودند كه جامي در نفحاتالانس آن را چنين روايت ميكند:
«سلطان محمود سبكتكين در فصل زمستان به عزيمت گرفتن بعضي از ديار كفار از غزنين بيرون آمده بود و سنايي در مدح وي قصيدهاي گفته بود. ميرفت تا به عرض رساند.
به در گلخن رسيد كه يكي از مجذوبان و محبوبان كه از حد تكليف بيرون رفته و مشهور بود به «لاي خوار»؛ زيرا كه پيوسته لاي شراب خوردني، در آن جا بود. آوازي شنيد كه با ساقي خود ميگفت كه: «پر كن قدحي به كوري محمودك سبكتكين تا بخورم!»
ساقي گفت: «محمود مرد غازي است و پادشاه اسلام!»
گفت: «بس مردكي ناخشنود است. آنچه در تحت حكم وي درآمده است در حيز ضبط، نه درآورده ميرود تا مملكت ديگر بگيرد.»
متشکل از 18 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
حكيم ابوالمجدود مجدودبن آدم سنايي، شاعر بزرگ و عارف عاشق در اواسط يا اوايل نيمه دوم قرن پنجم هجري قمري درغزنين چشم به جهان گشود. پس از آگاهي از فنون زبان و سخنوري، به عادت شاعران زمان به دربار روآورد و در دستگاه غزنويان به جرگه شاعران مداح درآمد.
زندگي سنايي در آغاز آميخته با آلودگيهاي اهل دربار بود؛ تا اين كه شاعر بزرگ به جذبه حق، صيد كمند عشق شد و جمال دوست،غارتگر جان و دلش گرديد. سوداي عشق، انگيزه پشت كردن و بريدن او از امور و اوهام دنيوي بود.
درباره تحول دروني و رويكرد او به عالم عرفان، اهل خانقاه به افسانهاي معتقد بودند كه جامي در نفحاتالانس آن را چنين روايت ميكند:
«سلطان محمود سبكتكين در فصل زمستان به عزيمت گرفتن بعضي از ديار كفار از غزنين بيرون آمده بود و سنايي در مدح وي قصيدهاي گفته بود. ميرفت تا به عرض رساند.
به در گلخن رسيد كه يكي از مجذوبان و محبوبان كه از حد تكليف بيرون رفته و مشهور بود به «لاي خوار»؛ زيرا كه پيوسته لاي شراب خوردني، در آن جا بود. آوازي شنيد كه با ساقي خود ميگفت كه: «پر كن قدحي به كوري محمودك سبكتكين تا بخورم!»
ساقي گفت: «محمود مرد غازي است و پادشاه اسلام!»
گفت: «بس مردكي ناخشنود است. آنچه در تحت حكم وي درآمده است در حيز ضبط، نه درآورده ميرود تا مملكت ديگر بگيرد.»
تحقيق حكيم ابوالمجدود مجدودبن آدم سنايي
متشکل از 18 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 18 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت