تحقيق دیوان زمانی
متشکل از 150 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
ديده گريان فاطمه اشك ريزان هر دو عين ديده اول به نام خدا مي كنم سخن گويا دوم سلام به روح محمد عربي سوم سلام به شاه نجف علي ولي دگر سلام به زهرا و هر دو عينينش به عابدين حسين و محمد باقر به شاه طوس رضا بر تقي و هم به نقي به حجت بن حسن آن يگانة دوران خوشست اگر كه شوي ظاهراي امام زمان در اين طراز تو چشمان شيعه مي باشد سفارش اين ز زمانيست بهر هر شيعه نسكيم در عزاي باب شد زار و پريشان فاطمه روز شب گرديد چون مرغ نواخوان فاطمه رفت از اين دنيا برون چون خاتم پيغمبران در عزاي او چه باران اشك ريزان فاطمه شد به پا از بهر او اندر تمام ماسوا جن و انس اندر عزا خونابه افشان فاطمه وحش طير اندر عزاي مصطفي گريند زار هم صدا و ناله با بانوي رضوان فاطمه بعد مرگ باب خود دائم بد اندر شورشين ديده گريان فاطمه خورد و خواب او را نبود ديده گريان فاطمه منعش از گريه شدند اشك ريزان فاطمه آن گروه بدسير ديده گريان فاطمه در جهان كج مدار ديده گريان فاطمه روز و شب زار و ملول ديده گريان فاطمه امت دنيا پرست ديده گريان فاطمه مردم بيگانه اش ديده گريان فاطمه آه چون آن در فتاد ديده گريان فاطمه بر زمين افتاد او ديده گريان فاطمه از جنان تو باشتاب ديده گريان فاطمه گريه كار او غذايش اشك چشمان فاطمه كار آن بي بي بروزوشب مدامين گريه بود بود چون ني در نوا چون ابر گريان فاطمه عاقبت از گرية او خلق دلتنگ آمدند يا به شب نالد و يا در روز گريان فاطمه مانع گريه شدند از دختر خير البشر تا نگريد بهر باب آن دل پريشان فاطمه داد از جور فلك بنگر چه ها آمد به كار ديد ظلم بس فزون رنج فراوان فاطمه دل پريشان بود بهر باب آن دخت رسول سان مرغ پرشكسته زار نالان فاطمه آه وواويلا زمرگ مصطفي چندي گذشت ديد از اينان ظلم ها بسيار افزون فاطمه آتش سوزان زدند از كين بدرب خانه اش شعله ور گرديد گويا بود بر جان فاطمه آتش از آن در زبانه مي كشيد اي آه و داد خرد پهلويش شكستي پهلو از آن فاطمه خوردگشت ازضرب آن درسينه وپهلوي او بين آن ديوار و در گرديد نالان فاطمه در كجائي تو ايا اي خاتم ختمي مآب آي اندر ياب نور هر دو چشمان فاطمه اي رسول محترم ديده گريان فاطمه آنچه بودش در نظر ديده گريان فاطمه در همه گوش و كنار ديده گريان فاطمه هم به شاه كربلا ديده گريان فاطمه مسيتبنمكست برفت از كف توان و تاب او را فتاد اندر زمين انزار مضطر امان از ظلم آن شو بدآئين به زهراي حزين از حد بسي بيش سيه گرديد ديگر بازوي او صدا زد يا علي اي شير داور بده از چنگ اين بي دين نجاتم بميرم اي پسر عما من زار
متشکل از 150 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
ديده گريان فاطمه اشك ريزان هر دو عين ديده اول به نام خدا مي كنم سخن گويا دوم سلام به روح محمد عربي سوم سلام به شاه نجف علي ولي دگر سلام به زهرا و هر دو عينينش به عابدين حسين و محمد باقر به شاه طوس رضا بر تقي و هم به نقي به حجت بن حسن آن يگانة دوران خوشست اگر كه شوي ظاهراي امام زمان در اين طراز تو چشمان شيعه مي باشد سفارش اين ز زمانيست بهر هر شيعه نسكيم در عزاي باب شد زار و پريشان فاطمه روز شب گرديد چون مرغ نواخوان فاطمه رفت از اين دنيا برون چون خاتم پيغمبران در عزاي او چه باران اشك ريزان فاطمه شد به پا از بهر او اندر تمام ماسوا جن و انس اندر عزا خونابه افشان فاطمه وحش طير اندر عزاي مصطفي گريند زار هم صدا و ناله با بانوي رضوان فاطمه بعد مرگ باب خود دائم بد اندر شورشين ديده گريان فاطمه خورد و خواب او را نبود ديده گريان فاطمه منعش از گريه شدند اشك ريزان فاطمه آن گروه بدسير ديده گريان فاطمه در جهان كج مدار ديده گريان فاطمه روز و شب زار و ملول ديده گريان فاطمه امت دنيا پرست ديده گريان فاطمه مردم بيگانه اش ديده گريان فاطمه آه چون آن در فتاد ديده گريان فاطمه بر زمين افتاد او ديده گريان فاطمه از جنان تو باشتاب ديده گريان فاطمه گريه كار او غذايش اشك چشمان فاطمه كار آن بي بي بروزوشب مدامين گريه بود بود چون ني در نوا چون ابر گريان فاطمه عاقبت از گرية او خلق دلتنگ آمدند يا به شب نالد و يا در روز گريان فاطمه مانع گريه شدند از دختر خير البشر تا نگريد بهر باب آن دل پريشان فاطمه داد از جور فلك بنگر چه ها آمد به كار ديد ظلم بس فزون رنج فراوان فاطمه دل پريشان بود بهر باب آن دخت رسول سان مرغ پرشكسته زار نالان فاطمه آه وواويلا زمرگ مصطفي چندي گذشت ديد از اينان ظلم ها بسيار افزون فاطمه آتش سوزان زدند از كين بدرب خانه اش شعله ور گرديد گويا بود بر جان فاطمه آتش از آن در زبانه مي كشيد اي آه و داد خرد پهلويش شكستي پهلو از آن فاطمه خوردگشت ازضرب آن درسينه وپهلوي او بين آن ديوار و در گرديد نالان فاطمه در كجائي تو ايا اي خاتم ختمي مآب آي اندر ياب نور هر دو چشمان فاطمه اي رسول محترم ديده گريان فاطمه آنچه بودش در نظر ديده گريان فاطمه در همه گوش و كنار ديده گريان فاطمه هم به شاه كربلا ديده گريان فاطمه مسيتبنمكست برفت از كف توان و تاب او را فتاد اندر زمين انزار مضطر امان از ظلم آن شو بدآئين به زهراي حزين از حد بسي بيش سيه گرديد ديگر بازوي او صدا زد يا علي اي شير داور بده از چنگ اين بي دين نجاتم بميرم اي پسر عما من زار
تحقيق دیوان زمانی
متشکل از 150 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 150 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت