تحقيق عشق در ادبيات
متشکل از 20 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
واژهي "عشق"، که در فارسي "اِشق" تلفظ ميشود، در ادبيات فارسي و عرفان ايراني جايگاهي برجسته دارد. شايد بتوان گفت که شاعران گوناگون فارسيزبان کمتر واژهاي را به اندازهي عشق به کار برده باشند. با اين حال چنين مينمايد که تا کنون چندان پژوهشي که بر پايهي دستاوردهاي نوين زبانشناسي تاريخي استوار باشد دربارهي آن نشده است. در اين نوشتهي کوتاه داتار (= مؤلف = author) اين انديشه را پيش مينهد که واژهي عشق ريشهاي هند-و-اروپايي دارد. اين پيشنهاد بر پايهي پژوهشهاي ريشهشناختي استوار است. داتار اميدوار است که اين نوشته انگيزهاي باشد براي جستجوهاي بيشتر دربارهي اين واژه و ديگر واژههاي کم شناختهي زبان فارسي، تا ايرانيان زبان فارسي را بهتر بشناسند و به ارزشها و توانمنديهاي والاي آن پي ببرند. اين نوشته برآيند ِ فرعي ِ پژوهشي است که نويسنده در پديد آوردن "فرهنگ ريشهشناختي اخترشناسي و اخترفيزيک (انگليسي-فرانسه-فارسي)" دنبال ميکند.
متشکل از 20 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
واژهي "عشق"، که در فارسي "اِشق" تلفظ ميشود، در ادبيات فارسي و عرفان ايراني جايگاهي برجسته دارد. شايد بتوان گفت که شاعران گوناگون فارسيزبان کمتر واژهاي را به اندازهي عشق به کار برده باشند. با اين حال چنين مينمايد که تا کنون چندان پژوهشي که بر پايهي دستاوردهاي نوين زبانشناسي تاريخي استوار باشد دربارهي آن نشده است. در اين نوشتهي کوتاه داتار (= مؤلف = author) اين انديشه را پيش مينهد که واژهي عشق ريشهاي هند-و-اروپايي دارد. اين پيشنهاد بر پايهي پژوهشهاي ريشهشناختي استوار است. داتار اميدوار است که اين نوشته انگيزهاي باشد براي جستجوهاي بيشتر دربارهي اين واژه و ديگر واژههاي کم شناختهي زبان فارسي، تا ايرانيان زبان فارسي را بهتر بشناسند و به ارزشها و توانمنديهاي والاي آن پي ببرند. اين نوشته برآيند ِ فرعي ِ پژوهشي است که نويسنده در پديد آوردن "فرهنگ ريشهشناختي اخترشناسي و اخترفيزيک (انگليسي-فرانسه-فارسي)" دنبال ميکند.