تحقيق فردوسی و سلطان محمود
متشکل از 7 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
به نظر من این که میگویند سلطان محمود فردوسی را تشویق به سرودن شاهنامه کرد و برای فردوسی توسی دستمزد تعیین کرده بود که در برابر هر بیت شاهنامه یک سکه به او بدهد داستانی بیش نیست.
فردوسی سرودن شاهنامه را در زمان سامانیان و به خاطر عشقش به فرهنگ ایران آغاز کرد نه در زمان غزنویان و به تشویق سلطان محمود و به خاطر دستمزد. بر پایهی گفتهی خود فردوسی شاهنامه در سال ۴۰۰ ق. به پایان رسیده:
ز هجرت شده پنج هشتاد بار ---------- به نام جهانداور کردگار
و میدانیم که سرودن شاهنامه نزدیک ۳۰ سال طول کشیده است:
بسی رنج بردم در این سال سی ---------- عجم زنده کردم بدین پارسی
بنابراین اگر ۳۰ را از ۴۰۰ کم کنیم میشود ۳۷۰ قمری. محمود غزنوی در سال ۳۶۰ ق./۹۷۱ م. زاده شد و در سال ۳۸۷ ق./۹۹۷ م. به حکومت رسید. یعنی وقتی فردوسی کار شاهنامه را شروع کرد سلطان محمود طفل ۱۰ سالهای بیش نبود و وقتی محمود پس از شکست دادن برادر بزرگترش به قدرت رسید ۱۸ سال از شروع کار شاهنامه گذشته بود. با این حساب تعیین مستمری برای فردوسی از سوی محمود غزنوی چندان معقول به نظر نمیرسد. اگر این مستمری وجود میداشت فردوسی در جاهایی از شاهنامه از تنگدستی و سختی روزگار شکایت نمیکرد.
البته این که گفتم تنها دربارهی انگیزه و شروع کار شاهنامه است.
و یا میگویند:
روزی فردوسی به قصد دیدار محمود غزنوی راهی غزنین میشود. در راه به سه شاعر دربار محمود - عنصری بلخی، فرخی سیستانی و عسجدی مروزی - برمیخورد که همگی از شاعران بلندمرتبه و بزرگ آن دوران بودهاند. و آنها هر یک فیالبداهه مصرعی میسرایند و از فردوسی میخواهند مصرع چهارم را بگوید تا بدین ترتیب او را خوار کنند:
عنصری: چون روی تو خورشید نباشد روشن
فرخی: همرنگ رُخت گل نبوَد در گلشن
عسجدی: مژگانت همی گذر کند از جوشن
متشکل از 7 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
به نظر من این که میگویند سلطان محمود فردوسی را تشویق به سرودن شاهنامه کرد و برای فردوسی توسی دستمزد تعیین کرده بود که در برابر هر بیت شاهنامه یک سکه به او بدهد داستانی بیش نیست.
فردوسی سرودن شاهنامه را در زمان سامانیان و به خاطر عشقش به فرهنگ ایران آغاز کرد نه در زمان غزنویان و به تشویق سلطان محمود و به خاطر دستمزد. بر پایهی گفتهی خود فردوسی شاهنامه در سال ۴۰۰ ق. به پایان رسیده:
ز هجرت شده پنج هشتاد بار ---------- به نام جهانداور کردگار
و میدانیم که سرودن شاهنامه نزدیک ۳۰ سال طول کشیده است:
بسی رنج بردم در این سال سی ---------- عجم زنده کردم بدین پارسی
بنابراین اگر ۳۰ را از ۴۰۰ کم کنیم میشود ۳۷۰ قمری. محمود غزنوی در سال ۳۶۰ ق./۹۷۱ م. زاده شد و در سال ۳۸۷ ق./۹۹۷ م. به حکومت رسید. یعنی وقتی فردوسی کار شاهنامه را شروع کرد سلطان محمود طفل ۱۰ سالهای بیش نبود و وقتی محمود پس از شکست دادن برادر بزرگترش به قدرت رسید ۱۸ سال از شروع کار شاهنامه گذشته بود. با این حساب تعیین مستمری برای فردوسی از سوی محمود غزنوی چندان معقول به نظر نمیرسد. اگر این مستمری وجود میداشت فردوسی در جاهایی از شاهنامه از تنگدستی و سختی روزگار شکایت نمیکرد.
البته این که گفتم تنها دربارهی انگیزه و شروع کار شاهنامه است.
و یا میگویند:
روزی فردوسی به قصد دیدار محمود غزنوی راهی غزنین میشود. در راه به سه شاعر دربار محمود - عنصری بلخی، فرخی سیستانی و عسجدی مروزی - برمیخورد که همگی از شاعران بلندمرتبه و بزرگ آن دوران بودهاند. و آنها هر یک فیالبداهه مصرعی میسرایند و از فردوسی میخواهند مصرع چهارم را بگوید تا بدین ترتیب او را خوار کنند:
عنصری: چون روی تو خورشید نباشد روشن
فرخی: همرنگ رُخت گل نبوَد در گلشن
عسجدی: مژگانت همی گذر کند از جوشن
تحقيق فردوسی و سلطان محمود
متشکل از 7 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 7 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت