تحقيق ثبات هيجاني
متشکل از 2 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
زن و مرد بعنوان دو موجود داراي مسائل و روحيات و عواطف مخصوص به خود ميباشند که شناخت آن نقش بسيار مهم و اساسي در پيريزي زمينههاي تفاهم و سازگاري و تشريک مساعي آندو و تحقق روابط سالم خانوادگي و اجتماعي دارد. زن به جهت رسالت اصلي خود که توليد مثل، پرورش کودک و تربيت نسل انساني ميباشد، بايد روحيات و عواطف بسيار لطيف و در عين حال انعطافپذير داشته باشد، زيرا مشکلات مهم تربيت جسمي و رواني فرزند در ايام طفوليت تنها با وجود عواطف شديد و حي فداکاري عشق عميق به اولاد قابل تحمل است ، از طرف ديگر شخصيت سالم انساني اصولا در فضاي آکنده از محبت و صداقت ميتواند رشد کند و شکوفا شود (رکاوندي، 1372). به اعتقاد اريکسون (Erikson) ششمين مرحله رشد رواني اجتماعي (Psychosocial) بطور عمده زماني است که فرد درگير روابط محبتآميز (Courtship) و ازدواج است . اين مرحله از اواخر نوجواني تا ابتداي بزرگسالي به طول ميانجامد. چنانچه فرد در اين مرحله فوق به حل بحران صميميت در مقابل انزوا، نگردد ممکن است جذب خود (Self-absorption) شود و يا از ارتباطات بين فردي اجتناب ورزد. ناتواني براي وارد شدن در ارتباطات فردي آرامبخش و صميمانه، فرد را به يک مجموعه احساسات نهايي (Loneliness)، پوچي اجتماعي (Social emptiness) و انزوا (Isolation) رهنمون ميشود (Hjelle & Ziegker, 1992). زنان به گونهاي هيجاني خود را ابراز ميکنند، بطوريکه تحت تاثير احساس خودشان و حالتهاي احساسي ديگران بوده و از نظر هيجاني تغييرپذير (Labile) هستند (Wood et al., 1989). برخي افراد بر اين عقيدهاند که ازدواج و والديني کردن براي اشخاص جوان پيش از اتمام تحصيل فرصتهاي لذت بردن از ويژگيهاي دوران تجرد را از ايشان سلب ميکند. به عبارت ديگر تعارضي در عصر حاضر بين نقش جنسي سنتي و جديد پيدا شده است ، در اين ميان زنان بيشتر مورد انتخاب مسئوليتهاي خانه و فرزندان از يک طرف و پرداختن به شغل و فعاليتهاي اجتماعي دچار تعارض ميگردند (شعارينژاد، 1373). بدين ترتيب تحقيق حاضر به دنبال تعيين اين موضوع است که به تعويق انداختن ازدواج تا بعد از فراغت از تحصيل در سلامت روان زنان دانشجو تاثير دارد و بطور دقيق سعي دارد نشان دهد که سطح ثبات هيجاني که با خرده آزمون C تست C.A.Q سنجيده ميشود بين زنان متاهل و مجرد دانشجو داراي تفاوت است . بدين منظور مقايسه سطوح مختلف ثبات هيجاني و وضعيت تاهل در فصل چهارم ارائه گرديده است . نتايج بدست آمده بيانگر اين است که سطح ثبات هيجاني در دانشجويان زن مجرد و متاهل نمونه اين تحقيق تفاوت معنيداري با يکديگر ندارد.
متشکل از 2 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
زن و مرد بعنوان دو موجود داراي مسائل و روحيات و عواطف مخصوص به خود ميباشند که شناخت آن نقش بسيار مهم و اساسي در پيريزي زمينههاي تفاهم و سازگاري و تشريک مساعي آندو و تحقق روابط سالم خانوادگي و اجتماعي دارد. زن به جهت رسالت اصلي خود که توليد مثل، پرورش کودک و تربيت نسل انساني ميباشد، بايد روحيات و عواطف بسيار لطيف و در عين حال انعطافپذير داشته باشد، زيرا مشکلات مهم تربيت جسمي و رواني فرزند در ايام طفوليت تنها با وجود عواطف شديد و حي فداکاري عشق عميق به اولاد قابل تحمل است ، از طرف ديگر شخصيت سالم انساني اصولا در فضاي آکنده از محبت و صداقت ميتواند رشد کند و شکوفا شود (رکاوندي، 1372). به اعتقاد اريکسون (Erikson) ششمين مرحله رشد رواني اجتماعي (Psychosocial) بطور عمده زماني است که فرد درگير روابط محبتآميز (Courtship) و ازدواج است . اين مرحله از اواخر نوجواني تا ابتداي بزرگسالي به طول ميانجامد. چنانچه فرد در اين مرحله فوق به حل بحران صميميت در مقابل انزوا، نگردد ممکن است جذب خود (Self-absorption) شود و يا از ارتباطات بين فردي اجتناب ورزد. ناتواني براي وارد شدن در ارتباطات فردي آرامبخش و صميمانه، فرد را به يک مجموعه احساسات نهايي (Loneliness)، پوچي اجتماعي (Social emptiness) و انزوا (Isolation) رهنمون ميشود (Hjelle & Ziegker, 1992). زنان به گونهاي هيجاني خود را ابراز ميکنند، بطوريکه تحت تاثير احساس خودشان و حالتهاي احساسي ديگران بوده و از نظر هيجاني تغييرپذير (Labile) هستند (Wood et al., 1989). برخي افراد بر اين عقيدهاند که ازدواج و والديني کردن براي اشخاص جوان پيش از اتمام تحصيل فرصتهاي لذت بردن از ويژگيهاي دوران تجرد را از ايشان سلب ميکند. به عبارت ديگر تعارضي در عصر حاضر بين نقش جنسي سنتي و جديد پيدا شده است ، در اين ميان زنان بيشتر مورد انتخاب مسئوليتهاي خانه و فرزندان از يک طرف و پرداختن به شغل و فعاليتهاي اجتماعي دچار تعارض ميگردند (شعارينژاد، 1373). بدين ترتيب تحقيق حاضر به دنبال تعيين اين موضوع است که به تعويق انداختن ازدواج تا بعد از فراغت از تحصيل در سلامت روان زنان دانشجو تاثير دارد و بطور دقيق سعي دارد نشان دهد که سطح ثبات هيجاني که با خرده آزمون C تست C.A.Q سنجيده ميشود بين زنان متاهل و مجرد دانشجو داراي تفاوت است . بدين منظور مقايسه سطوح مختلف ثبات هيجاني و وضعيت تاهل در فصل چهارم ارائه گرديده است . نتايج بدست آمده بيانگر اين است که سطح ثبات هيجاني در دانشجويان زن مجرد و متاهل نمونه اين تحقيق تفاوت معنيداري با يکديگر ندارد.
تحقيق ثبات هيجاني
متشکل از 2 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 2 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت