تحقيق جامعه شناسي شهري و روستايي
متشکل از 76 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
تقابل انديشه و فرهنگ شهري و روستايي
دنياي مدرن، دنيايي شهري است و اساساً درشهر امکان وجود يافته. نوع ارتباطات و تعاملات پيچيده انسانهاي مدرن، شهري است و در بطن و متن همين ارتباطات و تعاملات است کهشهروند انتزاعي يک واحد ملي و سياسي متولد ميگردد، هرچند که در تعين تاريخي اين شهروند مدرن سنت و خاستگاه قومي او نقشي اساسي دارد اما اين سنت و گذشته نيز تنها دريک فرآيند تاريخي و انتقادي آنگاه ميتواند هستي و موجوديت خود را حفظ کند که قادر به بازتوليد خود در قالبها و چارچوبهاي انتزاعي شده همچون دولت ـ ملت باشد.
دولتها و ملتها نيز در فضاهاي مکاني و زمانياي به خودآگاهي و تشخيص هويت وجودي و تاريخي خود ميرسند که نامشان شهر است. سياست، مديريت، اقتصاد و اجتماع مدرن تنهادر شهر ممکن است. روستايي نيز اگر بخواهد به اين امور بپردازد بايد به شهر بيايد و شهري شود. صنعت و توسعه در درون روستا وجود ندارد. حتا دامپروري و کشاورزي صنعتي شده درجوامع توسعه يافته نيز در متن روابطي پيش ميرود که شهر آنها را ممکن کرده است حتي اگر در فضاها و مکانهايي خارج از شهر (نه روستا) آخرين محصولات آنها را برداشت کنند وآنگاه براي فروش و توزيع به شهر آورند. اساساً فرآيند و نظام توليد مدرن، اتفاقي شهري است و وابستگياش به شهر تنها در امر توزيع و مصرف نيست، هرچند در سرمايه داري نوينجهاني خود توليد تابعي از مصرف، توزيع و تجارت است.
انقلاب اسلامي ايران نيز انقلابي شهري بود و به همين جهت ميتوان آنرا حرکتي در جهت مدرنيزه و شهري کردن جامعه ايران انگاشت. بعد از انقلاب سيل مهاجرتها از روستاها به سويشهرها شدت گرفت با اين تفاوت که ويژگي انقلابي حکومت اسلامي در توجه به طبقات فرودست اجتماعي باعث ميشد که روستائيان اين امکان را داشته باشند که در نظام اجتماعي جديدسهم بالاتري در توزيع قدرت، ثروت و منزلت نصيب خود کنند و به نوعي ارتقاء اجتماعي دست پيدا نمايند. انقلاب، فرودستان و روستائيان را به فرادستي در شهرها رساند. اسلامي بودنانقلاب ايران و رهبري روحانيون در کنار توان سازماندهي آنان براي بسيج طبقات شهري و خصوصاً روستايي در جهت بوجود آوردن حرکات اجتماعي، باعث شد که نظام اسلامي بتواندنقش بزرگي در متحول کردن گروههاي اجتماعي روستايي و سنتي به سمت شهري شدن، بازي کنند. اين يک حرکت تاريخي بود که مدرنهاي ايراني چه چپ و چه راست سکولار و لائيکموفق به انجام آن نگرديدهاند به اين علت ساده که نميتوانستند به زبان و بيان مشترکي با طبقات پايين اجتماعي جامعه ايران دست پيدا کنند.
به هر صورت در ربع قرن گذشته، اتفاقات بزرگي افتاد. روستائيان به شهرها آمدند، فرزندان آنان در شهرها متولد شدند و خود را شهري دانستند. شهر اقتضائات و الزامات خود را بر کسانيکه وارد شهرها شده بودند، تحميل کرد هرچند اين اتفاق در شهرهاي بزرگ سريعتر افتاد. روستائيان هرچند به مناصب بالا رسيده بودند اما به تدريج دانستند که مديريت يک جامعه شهريبا ريش سفيدي کردن در يک فضاي قومي و قبيلهاي روستايي بسيار متفاوت است. بسياري از رفتارها و خرده فرهنگهاي روستايي که زماني خصوصاً در سالهاي اوليه پيروزي انقلابشاخصي براي اثبات صداقت، درستي و سادگي دوست داشتني و انقلابي محسوب ميشد، اکنون مايه تفريح و سرگرمي روستائيان ديروز و شهروندان امروز است. اين شهروندان امروز بهخوبي ميدانند که در جهان پيچيدهشهر امکان برقراري تعاملات روستايي نيست و اينگونه ارتباطات مختل کننده زندگي است هرچند که حسن نوستالوژيکي از آن در وجودشان ماندهباشد و گاهي با رفتن به فضاهاي طبيعي روستا آنرا ارضاء ميکنند.
انديشه و فرهنگ زندگي در شهر متفاوت از روستا است، هرچند نميتوان قضاوت ارزشي ميان اين دو انجام داد اما ناچار بايد براي داشتن زندگي مناسب در شهر، شهري شد و نظام ارزشي واخلاقي برآمده از فرهنگ شهرنشيني را پذيرفت.
اين تحولات به علت خاصيت اجتماعي و انسانيشان در يک بستر تاريخي پيش ميروند و البته هزينه هايي نيز دارند. به هر صورت شکاف و گسستي ميان فرهنگ شهري و روستايي درشهرها خصوصاً بعد از انقلاب شکل گرفت و بسياري از شهرها، روستائيتر شدند. اين حادثه در شهرهاي کوچک و فضاهايي که غلبه جمعيتي با روستائيان بود بسيار عميقتر ديده شد، امابا گذشت زمان فرهنگ روستايي در شهرها در موضع ضعف قرار گرفته و در برابر شرايط زيستي و فرهنگي زندگي در شهر تسليم شده و ميشوند.
تبديل شدن توسعه به يک دغدغه، ضرورت و مسئله حياتي براي جامعه ايران و اجتماعات شهري آن و حرکت ايرانيان در جهت درک و فهم نظري و عيني توسعه و تجربه آن در زندگيروزمرهشان ميتواند فرآيند شهري شدن و شهروند شدن آن دسته از شهرنشينان امروزي که هنوز در فضاهاي فکري و فرهنگي روستايي زندگي ميکنند، تسريع کند. اين اتفاقي مبارک درروند تکميل پروژه يا پروسه (فرآيند) مدرنيته در ايران است که البته موجب تضعيف احساسات قومي و قبيلهاي خواهد شد و ما کمتر شاهد رفتارهاي برآمده از توسعه نيافتگي همچونبوميگرايي سنتي و افراطي خواهيم بود. رفتارهايي که هنوز گاهي در ميان مديران، سياستمداران و مسئولين خود ميبينيم و تنها ميتوانيم ابراز تأسف کنيم و اميد داشته باشيم روزيکساني که در اجتماع ما به حق و يا به ناحق مدير و مسئول هستند ديگرگونه بيانديشند و عمل کنند.
توسعه شهري و روستايي چين
چين در سالهاي اخير به دليل انجام برخي اصلاحات اقتصادي و اجتماعي از رشد چشمگيري در اين عرصه ها برخوردار بوده است. فناوري اطلاعات و ارتباطات در اشكال متنوع خود همواره به عنوان يكي از مهمترين ابزار پياده كردن برنامه هاي اجرايي اين كشور موردتوجه بوده است.
انجمنهاي ايالتي اداره اطلاع رساني، وزارت علوم و فناوري، وزارت صنايع اطلاعات، وزارت بازرگاني و بسياري از آكادمي هاي علمي و اجرايي، توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات و بهره گيري موثر از آن را محور فعاليتهاي خود قرار داده اند.
به دليل وجود دو فرهنگ شهري و روستايي كاملاً متفاوت از هم در اين كشور، دو رويكرد كلي را مي توان در توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در جامعه تشخيص داد. از يك طرف، اين كشور در شهرها و بويژه مناطق صنعتي از پيشرفته ترين امكانات مبتني بر فناوري اطلاعات و ارتباطات براي امور مختلف اقتصادي و اجتماعي و همپاي دنياي پيشرفته صنعتي بهره مي برد و ازطرف ديگر، باتوجه به مسايل و مشكلات ويژه مناطق دورافتاده و روستــايي از رويكردهاي ديگر بهره مند مي شود.
متشکل از 76 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
تقابل انديشه و فرهنگ شهري و روستايي
دنياي مدرن، دنيايي شهري است و اساساً درشهر امکان وجود يافته. نوع ارتباطات و تعاملات پيچيده انسانهاي مدرن، شهري است و در بطن و متن همين ارتباطات و تعاملات است کهشهروند انتزاعي يک واحد ملي و سياسي متولد ميگردد، هرچند که در تعين تاريخي اين شهروند مدرن سنت و خاستگاه قومي او نقشي اساسي دارد اما اين سنت و گذشته نيز تنها دريک فرآيند تاريخي و انتقادي آنگاه ميتواند هستي و موجوديت خود را حفظ کند که قادر به بازتوليد خود در قالبها و چارچوبهاي انتزاعي شده همچون دولت ـ ملت باشد.
دولتها و ملتها نيز در فضاهاي مکاني و زمانياي به خودآگاهي و تشخيص هويت وجودي و تاريخي خود ميرسند که نامشان شهر است. سياست، مديريت، اقتصاد و اجتماع مدرن تنهادر شهر ممکن است. روستايي نيز اگر بخواهد به اين امور بپردازد بايد به شهر بيايد و شهري شود. صنعت و توسعه در درون روستا وجود ندارد. حتا دامپروري و کشاورزي صنعتي شده درجوامع توسعه يافته نيز در متن روابطي پيش ميرود که شهر آنها را ممکن کرده است حتي اگر در فضاها و مکانهايي خارج از شهر (نه روستا) آخرين محصولات آنها را برداشت کنند وآنگاه براي فروش و توزيع به شهر آورند. اساساً فرآيند و نظام توليد مدرن، اتفاقي شهري است و وابستگياش به شهر تنها در امر توزيع و مصرف نيست، هرچند در سرمايه داري نوينجهاني خود توليد تابعي از مصرف، توزيع و تجارت است.
انقلاب اسلامي ايران نيز انقلابي شهري بود و به همين جهت ميتوان آنرا حرکتي در جهت مدرنيزه و شهري کردن جامعه ايران انگاشت. بعد از انقلاب سيل مهاجرتها از روستاها به سويشهرها شدت گرفت با اين تفاوت که ويژگي انقلابي حکومت اسلامي در توجه به طبقات فرودست اجتماعي باعث ميشد که روستائيان اين امکان را داشته باشند که در نظام اجتماعي جديدسهم بالاتري در توزيع قدرت، ثروت و منزلت نصيب خود کنند و به نوعي ارتقاء اجتماعي دست پيدا نمايند. انقلاب، فرودستان و روستائيان را به فرادستي در شهرها رساند. اسلامي بودنانقلاب ايران و رهبري روحانيون در کنار توان سازماندهي آنان براي بسيج طبقات شهري و خصوصاً روستايي در جهت بوجود آوردن حرکات اجتماعي، باعث شد که نظام اسلامي بتواندنقش بزرگي در متحول کردن گروههاي اجتماعي روستايي و سنتي به سمت شهري شدن، بازي کنند. اين يک حرکت تاريخي بود که مدرنهاي ايراني چه چپ و چه راست سکولار و لائيکموفق به انجام آن نگرديدهاند به اين علت ساده که نميتوانستند به زبان و بيان مشترکي با طبقات پايين اجتماعي جامعه ايران دست پيدا کنند.
به هر صورت در ربع قرن گذشته، اتفاقات بزرگي افتاد. روستائيان به شهرها آمدند، فرزندان آنان در شهرها متولد شدند و خود را شهري دانستند. شهر اقتضائات و الزامات خود را بر کسانيکه وارد شهرها شده بودند، تحميل کرد هرچند اين اتفاق در شهرهاي بزرگ سريعتر افتاد. روستائيان هرچند به مناصب بالا رسيده بودند اما به تدريج دانستند که مديريت يک جامعه شهريبا ريش سفيدي کردن در يک فضاي قومي و قبيلهاي روستايي بسيار متفاوت است. بسياري از رفتارها و خرده فرهنگهاي روستايي که زماني خصوصاً در سالهاي اوليه پيروزي انقلابشاخصي براي اثبات صداقت، درستي و سادگي دوست داشتني و انقلابي محسوب ميشد، اکنون مايه تفريح و سرگرمي روستائيان ديروز و شهروندان امروز است. اين شهروندان امروز بهخوبي ميدانند که در جهان پيچيدهشهر امکان برقراري تعاملات روستايي نيست و اينگونه ارتباطات مختل کننده زندگي است هرچند که حسن نوستالوژيکي از آن در وجودشان ماندهباشد و گاهي با رفتن به فضاهاي طبيعي روستا آنرا ارضاء ميکنند.
انديشه و فرهنگ زندگي در شهر متفاوت از روستا است، هرچند نميتوان قضاوت ارزشي ميان اين دو انجام داد اما ناچار بايد براي داشتن زندگي مناسب در شهر، شهري شد و نظام ارزشي واخلاقي برآمده از فرهنگ شهرنشيني را پذيرفت.
اين تحولات به علت خاصيت اجتماعي و انسانيشان در يک بستر تاريخي پيش ميروند و البته هزينه هايي نيز دارند. به هر صورت شکاف و گسستي ميان فرهنگ شهري و روستايي درشهرها خصوصاً بعد از انقلاب شکل گرفت و بسياري از شهرها، روستائيتر شدند. اين حادثه در شهرهاي کوچک و فضاهايي که غلبه جمعيتي با روستائيان بود بسيار عميقتر ديده شد، امابا گذشت زمان فرهنگ روستايي در شهرها در موضع ضعف قرار گرفته و در برابر شرايط زيستي و فرهنگي زندگي در شهر تسليم شده و ميشوند.
تبديل شدن توسعه به يک دغدغه، ضرورت و مسئله حياتي براي جامعه ايران و اجتماعات شهري آن و حرکت ايرانيان در جهت درک و فهم نظري و عيني توسعه و تجربه آن در زندگيروزمرهشان ميتواند فرآيند شهري شدن و شهروند شدن آن دسته از شهرنشينان امروزي که هنوز در فضاهاي فکري و فرهنگي روستايي زندگي ميکنند، تسريع کند. اين اتفاقي مبارک درروند تکميل پروژه يا پروسه (فرآيند) مدرنيته در ايران است که البته موجب تضعيف احساسات قومي و قبيلهاي خواهد شد و ما کمتر شاهد رفتارهاي برآمده از توسعه نيافتگي همچونبوميگرايي سنتي و افراطي خواهيم بود. رفتارهايي که هنوز گاهي در ميان مديران، سياستمداران و مسئولين خود ميبينيم و تنها ميتوانيم ابراز تأسف کنيم و اميد داشته باشيم روزيکساني که در اجتماع ما به حق و يا به ناحق مدير و مسئول هستند ديگرگونه بيانديشند و عمل کنند.
توسعه شهري و روستايي چين
چين در سالهاي اخير به دليل انجام برخي اصلاحات اقتصادي و اجتماعي از رشد چشمگيري در اين عرصه ها برخوردار بوده است. فناوري اطلاعات و ارتباطات در اشكال متنوع خود همواره به عنوان يكي از مهمترين ابزار پياده كردن برنامه هاي اجرايي اين كشور موردتوجه بوده است.
انجمنهاي ايالتي اداره اطلاع رساني، وزارت علوم و فناوري، وزارت صنايع اطلاعات، وزارت بازرگاني و بسياري از آكادمي هاي علمي و اجرايي، توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات و بهره گيري موثر از آن را محور فعاليتهاي خود قرار داده اند.
به دليل وجود دو فرهنگ شهري و روستايي كاملاً متفاوت از هم در اين كشور، دو رويكرد كلي را مي توان در توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات در جامعه تشخيص داد. از يك طرف، اين كشور در شهرها و بويژه مناطق صنعتي از پيشرفته ترين امكانات مبتني بر فناوري اطلاعات و ارتباطات براي امور مختلف اقتصادي و اجتماعي و همپاي دنياي پيشرفته صنعتي بهره مي برد و ازطرف ديگر، باتوجه به مسايل و مشكلات ويژه مناطق دورافتاده و روستــايي از رويكردهاي ديگر بهره مند مي شود.
تحقيق جامعه شناسي شهري و روستايي
متشکل از 76 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 76 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت