تحقيق در جستجوي فضاي از دست رفته
متشکل از 23 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
در جستجوي فضاي از دست رفته
مهر ۱۳۸۴
تا جايي كه خاطره تاريخ ياري ميكند، همواره بسياري از دانشمندان، هنرمندان، رجال سياسي و... گاه از خوف شقاوت و گاه به شوق سعادت، ترك ديار كردهاند. آنان كه از سر خوف گريختهاند، غالباً مورد غضب اميران بودهاند و از تعصب و تعذيب آنان به مأمني پناه ميبردهاند تا ضمن تأمين امنيت، زمينه عرضه تواناييهاي آنان فراهم شود؛ اما آنان كه به شوق ميرفتهاند طالب فرصت، حرمت، ثروت و شهرتي بيش از آن بودهاند كه موطن مألوف آنان ميتوانسته دراختيار بگذارد. حاصل اين هردو يكي است، اما در مقام تحليل اجتماعي، غالباً يكي را نوعي ناهنجاري و ديگري را نوعي هنجار دانستهاند، گرچه از حيث اخلاقي هر دو قابل دفاع به نظر ميرسند.
اين كه كساني بازار بهتري براي عرضه متاع خود جستجو كنند، عرفي به رسميت شناخته است؛ فرقي نميكند كه متاع مورد عرضه خطابه و وعظ باشد، يا علم و حكمت، يا كارداني و فنآوري؛ بازار بهتر لزوماً جايي نيست كه نقدينگي بيشتري پرداخت كنند. همانطور كه يك تاجر پي بازاري است كه كالاي او را به قيمت بهتري نقد كنند، يك عالم هم در پي جائي است كه علم او را با فراغت، امنيت و حرمت بيشتري برابر کنند، و البته كم نيستند عالمان، هنرمندان و حتي واعظاني كه علاوه بر موارد مطروح، طالب مكنت، شهرت و محبوبيتاند، و هر كجا احتمال بيشتر براي دستيافت به اين مطلوبات باشد، به راحتي ميتواند موطن متين آنان باشد؛ و البته چنين نمينمايد كه در اين زمينه اخلاق يا وجدان وطنخواهي چنان زورآمد باشد كه بر ميل به اموري كه شرح آن رفت غالب آيد. حال اگر حكم رفتگان در پي شوق چنين باشد، حكم گريختگان بر اثر خوف مبرهن است؛ دراينجا منع اخلاقي كمتر كارگر است. صيانت نفس و امنيت خاطر عزيزترين و غريزيترين مطلوباتاند. خداوند در قرآن خطاب به كساني كه تعقيب و آزار كافران و ظالمان را مانع دينورزي خود مي شمارند مي گويد: "الم تكن ارضالله واسعه فتهاجروا". موسي [ع] ومحمد [ص] هردو زير فشار حاكمان جور از ديار خويش هجرت كردند و هرگز براي سكونت مجدد به آن بازنگشتند.
فرار از دست مغول
شيخ نجم الدين رازي در مقدمه كتاب معروف خود شرح ميدهد كه چگونه از بيم مغول از ري گريخته است و رحل اقامت به ملطيه كشيده است، تا از فتنه مغولان جان سلامت برد و ايمني خويشتن را در فرار جستجو كند. او حتي از اشاره صادقانه به اين كه منتظر اهل و عيال خويش هم نشده است و به محض مشاهده سواد سپاه گريخته است، امتناع نداشته، اذعان ميكند چهبسا زماني كه اين كلمات را مينويسد، زن و فرزندانش به دست سپاه مهاجم هتك و حيف شده و به ديار باقي شتافته باشند.
متشکل از 23 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
در جستجوي فضاي از دست رفته
مهر ۱۳۸۴
تا جايي كه خاطره تاريخ ياري ميكند، همواره بسياري از دانشمندان، هنرمندان، رجال سياسي و... گاه از خوف شقاوت و گاه به شوق سعادت، ترك ديار كردهاند. آنان كه از سر خوف گريختهاند، غالباً مورد غضب اميران بودهاند و از تعصب و تعذيب آنان به مأمني پناه ميبردهاند تا ضمن تأمين امنيت، زمينه عرضه تواناييهاي آنان فراهم شود؛ اما آنان كه به شوق ميرفتهاند طالب فرصت، حرمت، ثروت و شهرتي بيش از آن بودهاند كه موطن مألوف آنان ميتوانسته دراختيار بگذارد. حاصل اين هردو يكي است، اما در مقام تحليل اجتماعي، غالباً يكي را نوعي ناهنجاري و ديگري را نوعي هنجار دانستهاند، گرچه از حيث اخلاقي هر دو قابل دفاع به نظر ميرسند.
اين كه كساني بازار بهتري براي عرضه متاع خود جستجو كنند، عرفي به رسميت شناخته است؛ فرقي نميكند كه متاع مورد عرضه خطابه و وعظ باشد، يا علم و حكمت، يا كارداني و فنآوري؛ بازار بهتر لزوماً جايي نيست كه نقدينگي بيشتري پرداخت كنند. همانطور كه يك تاجر پي بازاري است كه كالاي او را به قيمت بهتري نقد كنند، يك عالم هم در پي جائي است كه علم او را با فراغت، امنيت و حرمت بيشتري برابر کنند، و البته كم نيستند عالمان، هنرمندان و حتي واعظاني كه علاوه بر موارد مطروح، طالب مكنت، شهرت و محبوبيتاند، و هر كجا احتمال بيشتر براي دستيافت به اين مطلوبات باشد، به راحتي ميتواند موطن متين آنان باشد؛ و البته چنين نمينمايد كه در اين زمينه اخلاق يا وجدان وطنخواهي چنان زورآمد باشد كه بر ميل به اموري كه شرح آن رفت غالب آيد. حال اگر حكم رفتگان در پي شوق چنين باشد، حكم گريختگان بر اثر خوف مبرهن است؛ دراينجا منع اخلاقي كمتر كارگر است. صيانت نفس و امنيت خاطر عزيزترين و غريزيترين مطلوباتاند. خداوند در قرآن خطاب به كساني كه تعقيب و آزار كافران و ظالمان را مانع دينورزي خود مي شمارند مي گويد: "الم تكن ارضالله واسعه فتهاجروا". موسي [ع] ومحمد [ص] هردو زير فشار حاكمان جور از ديار خويش هجرت كردند و هرگز براي سكونت مجدد به آن بازنگشتند.
فرار از دست مغول
شيخ نجم الدين رازي در مقدمه كتاب معروف خود شرح ميدهد كه چگونه از بيم مغول از ري گريخته است و رحل اقامت به ملطيه كشيده است، تا از فتنه مغولان جان سلامت برد و ايمني خويشتن را در فرار جستجو كند. او حتي از اشاره صادقانه به اين كه منتظر اهل و عيال خويش هم نشده است و به محض مشاهده سواد سپاه گريخته است، امتناع نداشته، اذعان ميكند چهبسا زماني كه اين كلمات را مينويسد، زن و فرزندانش به دست سپاه مهاجم هتك و حيف شده و به ديار باقي شتافته باشند.
تحقيق در جستجوي فضاي از دست رفته
متشکل از 23 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 23 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت