تحقيق نقش زن در جامعه
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
فهرست مطالب
عنـوان صفـحه
مقدمه 3
نقش زن در زندگی مشترک 4
بیکاری و اشتغال زنان 6
سهم زنان دیپلمه در اشتغال 8
نرخ بیکاری بالاتر است 9
تعداد زنان جویای کار بیشتر از زنان بیکار 9
ماندگاری زنان در بیکاری و اشتغال 10
کار زنان در کافی شاپ، ممنوع! 10
مشاغل انتخابی زنان 11
دسترسی کمتر زنان به سرمایه 13
پایین بودن نرخ مشارکت زنان 16
دوره میانسالی و نقش روابط اجتماعی و محیط های شغلی 18
دوره های تولید مثل 19
نقش عوامل نژادی، اجتماعی و فرهنگی 19
زنان در عرصه مدیریت 20
کنکاشی در عوامل خودکشی زنان 24
کمبود اعتماد به نفس و افسردگی 27
منابع 29
مقدمه
از زمانيكه بشر پا به عرصه وجود گذاشت و براي ادامه زندگاني خود، به حكم ضرورت به مبارزه با طبيعت برخاست، زن و مرد در كنار يكديگر گام برداشته اند. با اين حال با تشكيل اجتماعات انساني، تقسيم عادلانه بين نقش ها و در اداره جامعه ازميان رفت و در نتيجه قدرت نابرابر شكل گرفت . اگر قدرت با هريك از جنسها همراه باشد ميتواند در شكل دهي به ساختارهاي متفاوت جامعه بسيار مهم باشد. في المثل ساخت يك جامعه زن سالار متفاوت از ساخت جامعه پدرسالار است . در دوره اول زن و مرد وظايف و مشاغل مختلف داشته اند با اين حال همكار و مكمل هم بوده اند و هيچ چيز از پيش، مبين برتري يكي بر ديگري نبوده است و بر اثر تعاون ، مناسبات متعادل و متوازني كه بين آنها پديد آمده ، استحكام يافته بود.
در اين اجتماعات ، شيوه زندگي بر پايه شكار و گردآوري خوراك قرار گرفته است. مرد به شكار مي رفت، زن به جمع آوري خوراك مشغول بوده است و گاهي نيز به شكار ميرفت. هر يك از اين دو، توانايي خاصي داشت كه براي انجام دادن كاري ، ضروري بوده . ارزش هردو برابر هم مي بود. محل اقامت در اين مرحله ، دو مكاني است و فرزندان همواره دوتباري اند.
در دوره زن سالاري، زن قدرت بسيار مي يابد ، چرا كه كار زن، كشاورزي است و مشغله مرد دامداري است. اساساً اساس برتري زن بر مرد و يا بالعكس را همين عامل مهم ، تعيين مي كند. اگر عامل اقتصادي و تكنيكي در دست هر يك از جنس ها باشد، آن يك قدرت را به يدك مي كشد و سپس ارزش ها و هنجارها نيز به سراغ قبول ذهنيتها از اين برتري خواهد آمد. همانطوري كه در دوره زن سالاري زن به اقتضاي كار و فعاليتش ، يعني كشاورزي ، مادر و سرور طبيعت دانسته مي شود، در دوره پدرسالاري با در اختيار گرفتن فعاليتهاي اقتصادي توسط مردان ، اهميت يافتن نرينگي رشد پيدا كرد و در پي آن عقايد و فرهنگها نيز در پي توجيه مردسالاري برآمده اند.
نقش زن در زندگي مشترك
خانواده يك سازمان كوچك و بسيار دقيق و حساس است كه به حضور كامل زن و مرد به عنوان دو فرد كامل كه داراي رشد فكري و شخصيتي باشند نيازمند است. هرگز مفهوم ازدواج و زندگي مشترك ، پنهان شدن يكي در ذيل عنوان و مشخصات و اهداف ديگري نيست. آنچه كه لازمه يك زندگي زناشويي موفق است احترام متقابل و تساوي حقوق زندگي بين زن و مرد است. حال اگر زني بخواهد در هر مورد شانه از زير بار مسئوليت ها خالي كند هر گونه امكان رشد و پرورش فكري را از خود سلب كرده است. گروهي ديگر از زنان هم همواره مردان را مورد ستايش قرار مي دهند. آنچه كه لازم است
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
فهرست مطالب
عنـوان صفـحه
مقدمه 3
نقش زن در زندگی مشترک 4
بیکاری و اشتغال زنان 6
سهم زنان دیپلمه در اشتغال 8
نرخ بیکاری بالاتر است 9
تعداد زنان جویای کار بیشتر از زنان بیکار 9
ماندگاری زنان در بیکاری و اشتغال 10
کار زنان در کافی شاپ، ممنوع! 10
مشاغل انتخابی زنان 11
دسترسی کمتر زنان به سرمایه 13
پایین بودن نرخ مشارکت زنان 16
دوره میانسالی و نقش روابط اجتماعی و محیط های شغلی 18
دوره های تولید مثل 19
نقش عوامل نژادی، اجتماعی و فرهنگی 19
زنان در عرصه مدیریت 20
کنکاشی در عوامل خودکشی زنان 24
کمبود اعتماد به نفس و افسردگی 27
منابع 29
مقدمه
از زمانيكه بشر پا به عرصه وجود گذاشت و براي ادامه زندگاني خود، به حكم ضرورت به مبارزه با طبيعت برخاست، زن و مرد در كنار يكديگر گام برداشته اند. با اين حال با تشكيل اجتماعات انساني، تقسيم عادلانه بين نقش ها و در اداره جامعه ازميان رفت و در نتيجه قدرت نابرابر شكل گرفت . اگر قدرت با هريك از جنسها همراه باشد ميتواند در شكل دهي به ساختارهاي متفاوت جامعه بسيار مهم باشد. في المثل ساخت يك جامعه زن سالار متفاوت از ساخت جامعه پدرسالار است . در دوره اول زن و مرد وظايف و مشاغل مختلف داشته اند با اين حال همكار و مكمل هم بوده اند و هيچ چيز از پيش، مبين برتري يكي بر ديگري نبوده است و بر اثر تعاون ، مناسبات متعادل و متوازني كه بين آنها پديد آمده ، استحكام يافته بود.
در اين اجتماعات ، شيوه زندگي بر پايه شكار و گردآوري خوراك قرار گرفته است. مرد به شكار مي رفت، زن به جمع آوري خوراك مشغول بوده است و گاهي نيز به شكار ميرفت. هر يك از اين دو، توانايي خاصي داشت كه براي انجام دادن كاري ، ضروري بوده . ارزش هردو برابر هم مي بود. محل اقامت در اين مرحله ، دو مكاني است و فرزندان همواره دوتباري اند.
در دوره زن سالاري، زن قدرت بسيار مي يابد ، چرا كه كار زن، كشاورزي است و مشغله مرد دامداري است. اساساً اساس برتري زن بر مرد و يا بالعكس را همين عامل مهم ، تعيين مي كند. اگر عامل اقتصادي و تكنيكي در دست هر يك از جنس ها باشد، آن يك قدرت را به يدك مي كشد و سپس ارزش ها و هنجارها نيز به سراغ قبول ذهنيتها از اين برتري خواهد آمد. همانطوري كه در دوره زن سالاري زن به اقتضاي كار و فعاليتش ، يعني كشاورزي ، مادر و سرور طبيعت دانسته مي شود، در دوره پدرسالاري با در اختيار گرفتن فعاليتهاي اقتصادي توسط مردان ، اهميت يافتن نرينگي رشد پيدا كرد و در پي آن عقايد و فرهنگها نيز در پي توجيه مردسالاري برآمده اند.
نقش زن در زندگي مشترك
خانواده يك سازمان كوچك و بسيار دقيق و حساس است كه به حضور كامل زن و مرد به عنوان دو فرد كامل كه داراي رشد فكري و شخصيتي باشند نيازمند است. هرگز مفهوم ازدواج و زندگي مشترك ، پنهان شدن يكي در ذيل عنوان و مشخصات و اهداف ديگري نيست. آنچه كه لازمه يك زندگي زناشويي موفق است احترام متقابل و تساوي حقوق زندگي بين زن و مرد است. حال اگر زني بخواهد در هر مورد شانه از زير بار مسئوليت ها خالي كند هر گونه امكان رشد و پرورش فكري را از خود سلب كرده است. گروهي ديگر از زنان هم همواره مردان را مورد ستايش قرار مي دهند. آنچه كه لازم است
تحقيق نقش زن در جامعه
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت