تحقيق اعتدال و ميانهروى در اسلام (1)
متشکل از 12 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
افراط در زهد و عبادت اسلام
از همان وقتهائی كه تصوف هم در دنيای اسلام پيدا شد، ما میبينيم افرادی پيدا شدند كه تمام نيروی خودشان را صرف عبادت و نماز كردند و ساير وظائف اسلامی را فراموش نمودند مثلا در ميان اصحاب امام علی علیه السلام مردی را داريم بنام ربيع بن خثيم همين خواجه ربيع معروف كه قبری منسوب به او در مشهد است. حالا اين، قبر او هست يا نه من يقين ندارم و اطلاعم در اين زمينه كافی نيست ولی در اينكه او را يكی از زهاد ثمانيه يعنی يكی از هشت زاهد معروف دنيای اسلام میشمارند، شكی نيست.
ربيع بن خثيم اينقدر كارش به زهد و عبادت كشيده بود كه در دوران آخر عمرش قبر خودش را كنده بود و گاهی میرفت در قبر و لحدی كه خودش برای خودش كنده بود میخوابيد، و خود را نصيحت و موعظه میكرد، میگفت " ''يادت نرود عاقبت بايد بيائی اينجا'' ".
تنها جملهای كه غير از ذكر و دعا از او شنيدند آنوقتی بود كه اطلاع پيدا كرد كه مردم امام حسین علیه السلام فرزند عزيز پیامبر اکرم|پيغمبر را شهيد كردهاند، چند كلمه گفت در اظهار تأثر و تأسف از چنين حادثهای: " ''وای بر اين امت كه فرزند پيغمبرشان را شهيد كردند ''". میگويند بعدها استغفار میكرد كه چرا من اين چند كلمه را كه غير ذكر بود به زبان آوردم.
همين آدم در دوران اميرالمؤمنين علی (ع) جزو سپاهيان ايشان بوده است، يكروز آمد خدمت اميرالمؤمنين عرض كرد: ''يا اميرالمؤمنين انا شككنا فی هذاالقتال''. " انا " را هم كه میگويد معلوم میشود كه او نماينده عدهای بوده است. يا اميرالمؤمنين! ما درباره اين جنگ شك و ترديد داريم، میترسيم اين جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟
متشکل از 12 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
افراط در زهد و عبادت اسلام
از همان وقتهائی كه تصوف هم در دنيای اسلام پيدا شد، ما میبينيم افرادی پيدا شدند كه تمام نيروی خودشان را صرف عبادت و نماز كردند و ساير وظائف اسلامی را فراموش نمودند مثلا در ميان اصحاب امام علی علیه السلام مردی را داريم بنام ربيع بن خثيم همين خواجه ربيع معروف كه قبری منسوب به او در مشهد است. حالا اين، قبر او هست يا نه من يقين ندارم و اطلاعم در اين زمينه كافی نيست ولی در اينكه او را يكی از زهاد ثمانيه يعنی يكی از هشت زاهد معروف دنيای اسلام میشمارند، شكی نيست.
ربيع بن خثيم اينقدر كارش به زهد و عبادت كشيده بود كه در دوران آخر عمرش قبر خودش را كنده بود و گاهی میرفت در قبر و لحدی كه خودش برای خودش كنده بود میخوابيد، و خود را نصيحت و موعظه میكرد، میگفت " ''يادت نرود عاقبت بايد بيائی اينجا'' ".
تنها جملهای كه غير از ذكر و دعا از او شنيدند آنوقتی بود كه اطلاع پيدا كرد كه مردم امام حسین علیه السلام فرزند عزيز پیامبر اکرم|پيغمبر را شهيد كردهاند، چند كلمه گفت در اظهار تأثر و تأسف از چنين حادثهای: " ''وای بر اين امت كه فرزند پيغمبرشان را شهيد كردند ''". میگويند بعدها استغفار میكرد كه چرا من اين چند كلمه را كه غير ذكر بود به زبان آوردم.
همين آدم در دوران اميرالمؤمنين علی (ع) جزو سپاهيان ايشان بوده است، يكروز آمد خدمت اميرالمؤمنين عرض كرد: ''يا اميرالمؤمنين انا شككنا فی هذاالقتال''. " انا " را هم كه میگويد معلوم میشود كه او نماينده عدهای بوده است. يا اميرالمؤمنين! ما درباره اين جنگ شك و ترديد داريم، میترسيم اين جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟
تحقيق اعتدال و ميانهروى در اسلام (1)
متشکل از 12 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 12 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت