تحقيق آئين بودا و زندگى نامه او
متشکل از 15 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
آئين بودا و زندگى نامه او
بيوگرافى و شرح حال
بودا؟ نام اصلى او سيدرتا است ، مردى از خاندان كاشاتريا از شاهزادگان و اشراف هند كه در منطقه بنارس به دنيا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده كرد، برهمنان ايالت بنارس را فراخواند و از آينده كودك از آنان سئوال كرد. برهمنان مى گويند كه اين بوداى بيدار كننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنين پيشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا كه فرزندى مى خواست تا قدرت و ثروت او را به ارث برد و حاكم بر سرنوشت رعايا باشد، نه اينكه راهب و تارك دنيا گردد. وقتى كودك متولد شد، براى او شرايط زندگى ويژه اى تدارك ديد تا با پيشگوئى راهبان بستيزد و سرنوشت بودا را عوض كند. براى وصول به اين مطلوب كليه روابط او را محدود ساخت تا هيچگونه تماسى با راهبان و مرتاضان و تاركان دنيا نداشته باشد. اين وضع تا 16 سالگى سيدرتا ادامه داشت . بودا از زندگى يكنواخت در كاخ خسته شد، لذا روزى از پيرمرد قصه گويش مى خواند تا او را به گردش ببرد. اولين برخورد سيدرتا در اين گردش با پيرمردى قد خميده با موهاى سفيد و حالى پريشان است . و اين چهره تازه و جديدى است كه سيدرتا در وراى ديوارهاى قصر مى ديد. اين كيست ؟ قصه گويش مى گويد: اين مرد مانند من و تو جوانى داشته و اكنون چنين پير و فرتوت شده است .
سيدرتاتوضيح بيشترى مى خواهد. قصه گو ادامه مى دهد: اين مرحله اى است كه همه بايد به آن برسند، من نيز در آينده چنين پير خواهم شد. سيدرتا مى گويد: اين پيرى و كهولت در من هم پديدار خواهد شد؟ قصه گويش پاسخ مى دهد: آرى در شما نيز پديد خواهد آمد. مى گويد: حتما بايد پير شوم ؟ قصه مى گويد: حتما پير خواهى شد. بودا حالتش دگرگون مى شود و دستور مى دهد تا او را به كاخ بازگرداند. بودا دگرگون شده بود
متشکل از 15 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
آئين بودا و زندگى نامه او
بيوگرافى و شرح حال
بودا؟ نام اصلى او سيدرتا است ، مردى از خاندان كاشاتريا از شاهزادگان و اشراف هند كه در منطقه بنارس به دنيا آمد. پدرش چون اثار حمل در همسر خود مشاهده كرد، برهمنان ايالت بنارس را فراخواند و از آينده كودك از آنان سئوال كرد. برهمنان مى گويند كه اين بوداى بيدار كننده جهان خواهد بود و راهبى بزرگ و پرشهرت خواهد شد. پدر از چنين پيشگوئى اى سخت نگران شد؛ چرا كه فرزندى مى خواست تا قدرت و ثروت او را به ارث برد و حاكم بر سرنوشت رعايا باشد، نه اينكه راهب و تارك دنيا گردد. وقتى كودك متولد شد، براى او شرايط زندگى ويژه اى تدارك ديد تا با پيشگوئى راهبان بستيزد و سرنوشت بودا را عوض كند. براى وصول به اين مطلوب كليه روابط او را محدود ساخت تا هيچگونه تماسى با راهبان و مرتاضان و تاركان دنيا نداشته باشد. اين وضع تا 16 سالگى سيدرتا ادامه داشت . بودا از زندگى يكنواخت در كاخ خسته شد، لذا روزى از پيرمرد قصه گويش مى خواند تا او را به گردش ببرد. اولين برخورد سيدرتا در اين گردش با پيرمردى قد خميده با موهاى سفيد و حالى پريشان است . و اين چهره تازه و جديدى است كه سيدرتا در وراى ديوارهاى قصر مى ديد. اين كيست ؟ قصه گويش مى گويد: اين مرد مانند من و تو جوانى داشته و اكنون چنين پير و فرتوت شده است .
سيدرتاتوضيح بيشترى مى خواهد. قصه گو ادامه مى دهد: اين مرحله اى است كه همه بايد به آن برسند، من نيز در آينده چنين پير خواهم شد. سيدرتا مى گويد: اين پيرى و كهولت در من هم پديدار خواهد شد؟ قصه گويش پاسخ مى دهد: آرى در شما نيز پديد خواهد آمد. مى گويد: حتما بايد پير شوم ؟ قصه مى گويد: حتما پير خواهى شد. بودا حالتش دگرگون مى شود و دستور مى دهد تا او را به كاخ بازگرداند. بودا دگرگون شده بود
تحقيق آئين بودا و زندگى نامه او
متشکل از 15 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 15 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت