تحقيق تفسیر برای حجاب
متشکل از 32 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
هر پيامبری برای اثبات پيامبری خود معجزه يا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبياء به اين خاطر معجزه اطلاق شده که "ديگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند و شکست می خورده اند. نوع معجزه يا معجزات هر پيامبری به شرايط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت صالح مردم کوه می تراشيده اند و در آن ساختمان می ساخته اند. به اين خاطر معجزه وی شکافتن کوه و درآوردن شترِ زنده از آن بوده است. دوران حضرت سـلـيـمـان عصر آهنگری و ريخته گری بوده است. به اين خاطر يکی از معجزات حضرت سليمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اينکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اينکه قالب ريزی کند اسباب و وسايل و قطعات ظريف و پيچيده می ساخته است (يعنی با دست آنها را شکل می داده است). موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است. مثلاً چوب را اژدها می کرده يا از زمين چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عيسی عصر پزشکی بوده است. به اين خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابينا را با يک لمس بينا می کرده، و بيماری پيسی مادرزادی را با يک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد (کـه بعد از وی نيز شامل می شود) عصر علم و ادبيات بوده است. به اين خاطر معجزه وی در زمينه علم و ادبيات بـوده است. و اولين واژه ای که بر محمد نازل شده نيز واژه «اِقرأ» بوده است که فعل امر از قرائت است. قرائت در اصل بمعنی: "بترتيب چيدن و پيش رفتن" است. در معنی دوم خود از جمله بمعـنی: "خواندن" بکار رفته است (که در خواندن حروف و واژه ها بترتیب چیده می شوند). و قرائت نیز بطور ضمنی و تلـويحی و توضيحی به معنی: " آموختن، مطالعه کن، با سواد شدن"، و مفاهيمی از اين قبيل بکار رفته است (چنانکه در زبان فارسی نيز چنين است. یعنی وقتی می خواهیم به کسی بگوئیم: با سواد شو، با فرهنگ شو، بیاموز، تحصیل کن، و مواردی از این قبیل، می گوئیم بخوان!). بنابر این اولین واژه ای کـه به محمد وحی شده نیز مربوط به علم و ادبیات بوده است.
و "معجزه" بودن قرآن به اين معنی است که کسی نمی تواند کتابـی مانند آن بنويسد. يعنی علومی که در قرآن آمده ارتباطی به سواد خواندن و نوشتن داشتن يا نابغه بودنِ ندارد، که يک يا چند نفر باسواد يا نابغه بتوانند بنشينند و مانند آن بنويسند، بلکه علوم آن يا تلسکوپی است يا ميکـروسکوپی، يا برای رسيدن به آنها نياز به فرستادن زير دريائی دراعماق چند کيلومتری اقيانوسها است، يا نياز به داشتن
متشکل از 32 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
هر پيامبری برای اثبات پيامبری خود معجزه يا معجزاتی داشته است. واژه «معجزه» به معنی: "ناتوان کننده" است. و به معجزات انبياء به اين خاطر معجزه اطلاق شده که "ديگران نمی توانسته اند مانند آن انجام بدهند و شکست می خورده اند. نوع معجزه يا معجزات هر پيامبری به شرايط دوران وی بستگی داشته است. مثلاً دوران حضرت صالح مردم کوه می تراشيده اند و در آن ساختمان می ساخته اند. به اين خاطر معجزه وی شکافتن کوه و درآوردن شترِ زنده از آن بوده است. دوران حضرت سـلـيـمـان عصر آهنگری و ريخته گری بوده است. به اين خاطر يکی از معجزات حضرت سليمان کار با آهـن بوده است. وی آهن را بدون اينکه حرارت بدهـد ذوب می کرده و بدون اينکه قالب ريزی کند اسباب و وسايل و قطعات ظريف و پيچيده می ساخته است (يعنی با دست آنها را شکل می داده است). موسی در دوران سحر زندگی می کرده است. و معجزات وی متناسب با کار ساحران بوده است. مثلاً چوب را اژدها می کرده يا از زمين چشمه جاری می کرده است. دوران حضرت عيسی عصر پزشکی بوده است. به اين خاطر معجزات وی در کادر مسائل پزشکی بوده است. وی نابينا را با يک لمس بينا می کرده، و بيماری پيسی مادرزادی را با يک لمس شفا می داده، و مرده را زنده می کرده است. دوران حضرت محمد (کـه بعد از وی نيز شامل می شود) عصر علم و ادبيات بوده است. به اين خاطر معجزه وی در زمينه علم و ادبيات بـوده است. و اولين واژه ای که بر محمد نازل شده نيز واژه «اِقرأ» بوده است که فعل امر از قرائت است. قرائت در اصل بمعنی: "بترتيب چيدن و پيش رفتن" است. در معنی دوم خود از جمله بمعـنی: "خواندن" بکار رفته است (که در خواندن حروف و واژه ها بترتیب چیده می شوند). و قرائت نیز بطور ضمنی و تلـويحی و توضيحی به معنی: " آموختن، مطالعه کن، با سواد شدن"، و مفاهيمی از اين قبيل بکار رفته است (چنانکه در زبان فارسی نيز چنين است. یعنی وقتی می خواهیم به کسی بگوئیم: با سواد شو، با فرهنگ شو، بیاموز، تحصیل کن، و مواردی از این قبیل، می گوئیم بخوان!). بنابر این اولین واژه ای کـه به محمد وحی شده نیز مربوط به علم و ادبیات بوده است.
و "معجزه" بودن قرآن به اين معنی است که کسی نمی تواند کتابـی مانند آن بنويسد. يعنی علومی که در قرآن آمده ارتباطی به سواد خواندن و نوشتن داشتن يا نابغه بودنِ ندارد، که يک يا چند نفر باسواد يا نابغه بتوانند بنشينند و مانند آن بنويسند، بلکه علوم آن يا تلسکوپی است يا ميکـروسکوپی، يا برای رسيدن به آنها نياز به فرستادن زير دريائی دراعماق چند کيلومتری اقيانوسها است، يا نياز به داشتن
تحقيق تفسیر برای حجاب
متشکل از 32 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 32 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت