تحقيق تقابل فكري شيعه و سني
متشکل از 13 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
در مطلب قبل و اين مطلب كه در جواب ديدگاه اهل سنت گفته شد به بررسي اين سوال كه آيا واقعا حق است كه جانشين پيامبر با شوري انتخاب شود پرداخته شد كه به اجمال مطالبي را عرض كردم و البته به اين هم حتم نخواهد شد كه امامت امري انتصابي از جانب ذات باري تعالي مي باشد نه انتخاب زميني كه در وبلاگ يكي از دوستانم با ده مطلب در اين پيرامون يا عناوين امامت امري انتصابي يا انتخابي آورده شده است كه عزيزان را جهت مطالعه بيشتر به وبلاگ اثبات حقانیت امیرالمونین ارجاع مي دهم .
اما مطلبي كه در اين مطلب مورد بررسي قرار خواهد گرفت اين موضوع خواهد بود كه با فرض اينكه ما قبول كرديم براي جانشين پيامبر مي توان از طريق شوري اين انتخاب را داشت. آيا واقعا شوري و اجماع براي انتخاب خليغه اول در سقيفه بني ساعده انجام شده است يا داستان به شكل ديگيري مي باشد .
ماجراي سقيفه بني ساعده از زبان اهل سنت
سقيفه محل اجتماع قبيله خزرج از انصار بوده است كه رئيس قبيله سعد بن عباده بوده است و ماجرا از اين قرار است كه در چند روز اخر بيماري پيامبر اكرم كه شدت يافت ارتش اسلام به فرماندهي اسامه بيست ساله بيرون از شهر مدينه استقرار داشتند و پيامبر به رقم اسرارهاي بسيار بر حركت لشگر براي جنگ با شاميان داشت اما عده اي كه مي دانستند كه پيامبر روزهاي آخر عمر خود را سپري مي كند (اعتقاد شيعه اين يقين بر فوت حضرت از انجا بود كه آنها خود با دادن زهر به پيغمبر اكرم يقين به رحلت ايشان داشتند) اما ايشان با حال بسيار بدي كه داشتند در مسجد النبي آمدند و آن جمله معروف كه "لعن الله من تخلف جيش اسامه ، خدا لعنت كند هر كسي را كه تخلف مي كند از لشگر اسامه" كه متواتر شيعه و سني نقل كرده اند ، اما عده اي كه از اول در فكر پست و مقام بعد از پيامبر بودند و عده اي ديگر در مدينه ماندنند تا زمينه سازي سقيفه بدرستي انجام شود ، اما چند پرسش :
• چرا رسول خدا این همه بر حرکت سریع سپاه اسامه پای می فشرد ؟ افرادي كه ادعاي بهترين صحابه پيامبر بودن را دارند چرا بايد به خاطر حركت نكردنشان آنها را لعن كند ؟ آيا واقعا اين صحابه اهل عدالت هستند ؟!
• به رغم پاسخ روشن پیامبر به درخواست مکرر اسامه مبني بر نرفتن لشگر براي جنگ در آن حال بيماري ايشان ، چه دستهای مرموزی و به چه دلیل در حرکت سپاه اسامه از لشکرگاه جرف کار شکنی می کردند ؟
• آیا نمی توان دور ساختن عوامل توطئه از مدینه هنگام رحلت ، یا طبیعی نمایاندن امارت جوان کمتر از بیست سال بر همه صحابه و خنثی کردن بهانه کم سن و سال بودن علی را هدف این همه ترغیب و تاکید پیامبر به شمار آورد .
• چرا رسول خدا علاوه بر فرمان عمومی تجهیز سپاه در فرمانی جداگانه به افرادی خاص دستور حرکت و حضور در سپاه داد ؟ آیا به سبب تجربه نظامی آنهاست ؟ اگر چنین است ، چرا آنها را فرمانده نساخت ؟
• چرا علی که مجاهدت و روح تسلیم و شجاعت او زبانزد خاص و عام بود و بیش از همه افتخار پرچمداری و فرماندهی سپاه اسلام را زیبنده خود ساخته بود به شرکت در سپاه اسامه و حرکت با آنان مامور نشد ؟
• آیا عده ای نبودند که بر اساس غرور و مریضیهای روحی فراوانی که داشتند زیر این دستور نمی رفتند که یک جوان کمتر از بیست سال فرمانده آنها باشد کما اینکه بعد از رحلت پیامبر که این سپاه بالاخره بعد از عملی شدن نقشهای منافقان شروع به حرکت کرد اما نه با تمام نفراتی که در زمان حیات پیامبر دستور به حرکتشان صادر شده بود و با در خواست
متشکل از 13 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
در مطلب قبل و اين مطلب كه در جواب ديدگاه اهل سنت گفته شد به بررسي اين سوال كه آيا واقعا حق است كه جانشين پيامبر با شوري انتخاب شود پرداخته شد كه به اجمال مطالبي را عرض كردم و البته به اين هم حتم نخواهد شد كه امامت امري انتصابي از جانب ذات باري تعالي مي باشد نه انتخاب زميني كه در وبلاگ يكي از دوستانم با ده مطلب در اين پيرامون يا عناوين امامت امري انتصابي يا انتخابي آورده شده است كه عزيزان را جهت مطالعه بيشتر به وبلاگ اثبات حقانیت امیرالمونین ارجاع مي دهم .
اما مطلبي كه در اين مطلب مورد بررسي قرار خواهد گرفت اين موضوع خواهد بود كه با فرض اينكه ما قبول كرديم براي جانشين پيامبر مي توان از طريق شوري اين انتخاب را داشت. آيا واقعا شوري و اجماع براي انتخاب خليغه اول در سقيفه بني ساعده انجام شده است يا داستان به شكل ديگيري مي باشد .
ماجراي سقيفه بني ساعده از زبان اهل سنت
سقيفه محل اجتماع قبيله خزرج از انصار بوده است كه رئيس قبيله سعد بن عباده بوده است و ماجرا از اين قرار است كه در چند روز اخر بيماري پيامبر اكرم كه شدت يافت ارتش اسلام به فرماندهي اسامه بيست ساله بيرون از شهر مدينه استقرار داشتند و پيامبر به رقم اسرارهاي بسيار بر حركت لشگر براي جنگ با شاميان داشت اما عده اي كه مي دانستند كه پيامبر روزهاي آخر عمر خود را سپري مي كند (اعتقاد شيعه اين يقين بر فوت حضرت از انجا بود كه آنها خود با دادن زهر به پيغمبر اكرم يقين به رحلت ايشان داشتند) اما ايشان با حال بسيار بدي كه داشتند در مسجد النبي آمدند و آن جمله معروف كه "لعن الله من تخلف جيش اسامه ، خدا لعنت كند هر كسي را كه تخلف مي كند از لشگر اسامه" كه متواتر شيعه و سني نقل كرده اند ، اما عده اي كه از اول در فكر پست و مقام بعد از پيامبر بودند و عده اي ديگر در مدينه ماندنند تا زمينه سازي سقيفه بدرستي انجام شود ، اما چند پرسش :
• چرا رسول خدا این همه بر حرکت سریع سپاه اسامه پای می فشرد ؟ افرادي كه ادعاي بهترين صحابه پيامبر بودن را دارند چرا بايد به خاطر حركت نكردنشان آنها را لعن كند ؟ آيا واقعا اين صحابه اهل عدالت هستند ؟!
• به رغم پاسخ روشن پیامبر به درخواست مکرر اسامه مبني بر نرفتن لشگر براي جنگ در آن حال بيماري ايشان ، چه دستهای مرموزی و به چه دلیل در حرکت سپاه اسامه از لشکرگاه جرف کار شکنی می کردند ؟
• آیا نمی توان دور ساختن عوامل توطئه از مدینه هنگام رحلت ، یا طبیعی نمایاندن امارت جوان کمتر از بیست سال بر همه صحابه و خنثی کردن بهانه کم سن و سال بودن علی را هدف این همه ترغیب و تاکید پیامبر به شمار آورد .
• چرا رسول خدا علاوه بر فرمان عمومی تجهیز سپاه در فرمانی جداگانه به افرادی خاص دستور حرکت و حضور در سپاه داد ؟ آیا به سبب تجربه نظامی آنهاست ؟ اگر چنین است ، چرا آنها را فرمانده نساخت ؟
• چرا علی که مجاهدت و روح تسلیم و شجاعت او زبانزد خاص و عام بود و بیش از همه افتخار پرچمداری و فرماندهی سپاه اسلام را زیبنده خود ساخته بود به شرکت در سپاه اسامه و حرکت با آنان مامور نشد ؟
• آیا عده ای نبودند که بر اساس غرور و مریضیهای روحی فراوانی که داشتند زیر این دستور نمی رفتند که یک جوان کمتر از بیست سال فرمانده آنها باشد کما اینکه بعد از رحلت پیامبر که این سپاه بالاخره بعد از عملی شدن نقشهای منافقان شروع به حرکت کرد اما نه با تمام نفراتی که در زمان حیات پیامبر دستور به حرکتشان صادر شده بود و با در خواست
تحقيق تقابل فكري شيعه و سني
متشکل از 13 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 13 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت