مبانی نظری خودافشاسازی ، ظرفیت شناختی سرکوب افکار ناخواسته
دارای 50 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
تأثیر خودافشاسازی بر سلامت روان بسیار به عکس العمل اولیه پذیرنده اطلاعات وابسته است (کلی، 2002، به نقل از گرین و همکاران، 2006؛ پنبیکر، 1997). حمایت اجتماعی واسطه بین خودافشاسازی و بهزیستی است و حمایت اجتماعی بیشتر با بهزیستی بیشتر همراه است. پنهان کردن افکار، احساسات و حتی رفتار میتواند به عنوان منبع استرس و افزایش دهنده احتمال مبتلا شدن به بیماری عمل کند (پنبیکر، 1997)؛ در مقابل خودافشاسازی بر بهبود سلامت روان مؤثر است (گرین و همکاران، 2006). محققان در مطالعهی نشان دادهاند که بازداری روانشناختی ممکن است کارکرد ایمنی را تضعیف کند و بر رشد بیماری ها تأثیر گذارد (کول ، کمنی ، تیلور و ویسچر ، 1996).
سرکوب افکار و احساسات از طریق عدم خودافشاسازی، نتایج شناختی منفی در پی دارد. بر اساس مدل رازداری، رازداری یک سری فرایندهای شناحتی خاص را به راه می اندازد که تمایل وسواسگونه به افکار پنهان را در فرد به وجود میآورد. تلاش برای فکر نکردن به آن افکار و احساسات، این افکار مزاحم را در ذهن بیشتر میکنند و فرد دوباره باید تلاش بیشتری برای سرکوب آنها انجام دهد (اسمارت و وگنر، 1999).
از دیدگاه فرایند شناختی (لپور ، راگان و جونز ، 2000)، صحبت راجع به افکار و احساسات پرتنش با یک فرد مطمئن و توانا احساس غصه و تنش را کاهش می دهد. کسانی که میتوانند رخدادهای پرتنش را به کلمه تبدیل کنند (بیان کردن و نوشتن) بهتر میتوانند معنای آن تجربه را درک کنند. نوشتن مؤثر راجب افکار و احساست خود هم برای فرد سلامت روان شناختی و فیزیکی به همراه دارد. درک و پذیرش این نکته که دیگران به شما گوش میدهند ، احساس ارزشمندی را برای فرد به همراه دارد و انزوای اجتماعی را کاهش میدهد (ریس ، شلدون ، گابل ، روسکو و ریان ، 2000).
تحقیقات بر ارتباط بین خودافشاسازی و سلامت اغلب بر مزایای خودافشاسازی در انطباق با رخدادهای منفی زندگی و افکار و احساسات منفی تأکید دارند (گرین و همکاران، 2006). اما خودافشاسازی با احساس هیجانهای مثبت و لذت نیز رابطه مثبت دارد. در همین راستا، گابل، ریس، ایمپت و آشر (2004) بیان داشتند که خودافشاسازی رخدادهای شخصی مثبت با افزایش عواطف مثبت روزانه و بهزیستی (صمیمت، رضایت زناشویی) همراه است.
2-6- ظرفیت شناختی سرکوب افکار ناخواسته
متغیر دیگری که در مطالعه حاضر به عنوان واسطه ابعاد دلبستگی و راهکارهای تنظیم هیجان معرفی گردیده است، ظرفیت شناختی سرکوب افکار منفی میباشد. در همین راستا باید عنوان نمود که از سال 1987، صدها مطالعه نشان دادهاند که سبک دلبستگی فرد، پیشبینی کننده قوی پدیدههای مختلف روانشناختی و اجتماعی همچون طرحوارههای فردی و اجتماعی، تنظیم استرس و هیجان، کیفیت روابط با اطرافیان نزدیک، انگیزههای جنسی و واکنش به فقدان و شکست در روابط میباشد (گیلات و همکاران، 2005).
یک واکنش معمول به رویدادهای نامطلوب (به ویژه جدایی و فقدان)، تلاش برای سرکوب افکار و احساسات منفی مربوط به آن و همچنین افکار منفی ناخواسته است (وگنر و همکاران، 1993). پژوهشها حاکی از این هستند که تلاش برای سرکوب افکار منفی پیامدهای متفاوتی دارد که مبتنی بر میزان توسعه راهکارهای دفاعی فرد برای تغییر توجهش به افکار غیرمرتبط میباشد (فرلی و شیور، 1997؛ وگنر، 1994؛ وگنر و گلد، 1995).
در همین راستا پژوهشها نشان دادهاند که تلاش افراد دارای اضطراب دلبستگی بالا برای سرکوب افکار منفی ناکام میماند و حتی دستیابی به این افکار در آنها افزایش مییابد، در حالی که افراد اجتنابی در این امر موفقند (فرلی و شیور، 1997). هوانگ (2006) بر این عقیده است که تفاوت در ظرفیت شناختی افراد برای سرکوب افکار ناخواسته منجر به این یافته گردیده است.
دارای 50 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
تأثیر خودافشاسازی بر سلامت روان بسیار به عکس العمل اولیه پذیرنده اطلاعات وابسته است (کلی، 2002، به نقل از گرین و همکاران، 2006؛ پنبیکر، 1997). حمایت اجتماعی واسطه بین خودافشاسازی و بهزیستی است و حمایت اجتماعی بیشتر با بهزیستی بیشتر همراه است. پنهان کردن افکار، احساسات و حتی رفتار میتواند به عنوان منبع استرس و افزایش دهنده احتمال مبتلا شدن به بیماری عمل کند (پنبیکر، 1997)؛ در مقابل خودافشاسازی بر بهبود سلامت روان مؤثر است (گرین و همکاران، 2006). محققان در مطالعهی نشان دادهاند که بازداری روانشناختی ممکن است کارکرد ایمنی را تضعیف کند و بر رشد بیماری ها تأثیر گذارد (کول ، کمنی ، تیلور و ویسچر ، 1996).
سرکوب افکار و احساسات از طریق عدم خودافشاسازی، نتایج شناختی منفی در پی دارد. بر اساس مدل رازداری، رازداری یک سری فرایندهای شناحتی خاص را به راه می اندازد که تمایل وسواسگونه به افکار پنهان را در فرد به وجود میآورد. تلاش برای فکر نکردن به آن افکار و احساسات، این افکار مزاحم را در ذهن بیشتر میکنند و فرد دوباره باید تلاش بیشتری برای سرکوب آنها انجام دهد (اسمارت و وگنر، 1999).
از دیدگاه فرایند شناختی (لپور ، راگان و جونز ، 2000)، صحبت راجع به افکار و احساسات پرتنش با یک فرد مطمئن و توانا احساس غصه و تنش را کاهش می دهد. کسانی که میتوانند رخدادهای پرتنش را به کلمه تبدیل کنند (بیان کردن و نوشتن) بهتر میتوانند معنای آن تجربه را درک کنند. نوشتن مؤثر راجب افکار و احساست خود هم برای فرد سلامت روان شناختی و فیزیکی به همراه دارد. درک و پذیرش این نکته که دیگران به شما گوش میدهند ، احساس ارزشمندی را برای فرد به همراه دارد و انزوای اجتماعی را کاهش میدهد (ریس ، شلدون ، گابل ، روسکو و ریان ، 2000).
تحقیقات بر ارتباط بین خودافشاسازی و سلامت اغلب بر مزایای خودافشاسازی در انطباق با رخدادهای منفی زندگی و افکار و احساسات منفی تأکید دارند (گرین و همکاران، 2006). اما خودافشاسازی با احساس هیجانهای مثبت و لذت نیز رابطه مثبت دارد. در همین راستا، گابل، ریس، ایمپت و آشر (2004) بیان داشتند که خودافشاسازی رخدادهای شخصی مثبت با افزایش عواطف مثبت روزانه و بهزیستی (صمیمت، رضایت زناشویی) همراه است.
2-6- ظرفیت شناختی سرکوب افکار ناخواسته
متغیر دیگری که در مطالعه حاضر به عنوان واسطه ابعاد دلبستگی و راهکارهای تنظیم هیجان معرفی گردیده است، ظرفیت شناختی سرکوب افکار منفی میباشد. در همین راستا باید عنوان نمود که از سال 1987، صدها مطالعه نشان دادهاند که سبک دلبستگی فرد، پیشبینی کننده قوی پدیدههای مختلف روانشناختی و اجتماعی همچون طرحوارههای فردی و اجتماعی، تنظیم استرس و هیجان، کیفیت روابط با اطرافیان نزدیک، انگیزههای جنسی و واکنش به فقدان و شکست در روابط میباشد (گیلات و همکاران، 2005).
یک واکنش معمول به رویدادهای نامطلوب (به ویژه جدایی و فقدان)، تلاش برای سرکوب افکار و احساسات منفی مربوط به آن و همچنین افکار منفی ناخواسته است (وگنر و همکاران، 1993). پژوهشها حاکی از این هستند که تلاش برای سرکوب افکار منفی پیامدهای متفاوتی دارد که مبتنی بر میزان توسعه راهکارهای دفاعی فرد برای تغییر توجهش به افکار غیرمرتبط میباشد (فرلی و شیور، 1997؛ وگنر، 1994؛ وگنر و گلد، 1995).
در همین راستا پژوهشها نشان دادهاند که تلاش افراد دارای اضطراب دلبستگی بالا برای سرکوب افکار منفی ناکام میماند و حتی دستیابی به این افکار در آنها افزایش مییابد، در حالی که افراد اجتنابی در این امر موفقند (فرلی و شیور، 1997). هوانگ (2006) بر این عقیده است که تفاوت در ظرفیت شناختی افراد برای سرکوب افکار ناخواسته منجر به این یافته گردیده است.
مبانی نظری خودافشاسازی ، ظرفیت شناختی سرکوب افکار ناخواسته
دارای 50 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
دارای 50 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.