تحقيق حکومت های یک حزبی
متشکل از 35 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
امام خميني به عنوان مرجعي بزرگ و رهبر انقلاب اسلامي ايران و بنيانگذار جمهوري اسلامي در ايران با پديده تحزب و احزاب سياسي داراي ديدگاه خاصي است كه ميتواند در جامعه امروز ما راهگشا باشد. ديدگاه او را ميتوان در پنج مرحله مورد بررسي قرار داد. در اولين مرحله يعني پيش از انقلاب اسلامي ايران امام خميني به دليل وابستگي احزاب سياسي به بيگانگان يا فرمايشي و غيرآزاد بودن آنها، اصولاً آنها را عامل پراكندگي در جامعه و نفوذ بيگانگان يا وابسته به رژيم ميديد. از همين روي بطور كلي با فعاليت احزاب سياسي و تحزب مخالفت ورزيده و فعاليت آنها را فتنهانگيز دانسته بود.
در مرحله دوم يعني در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي ايران امام بر فعاليت احزاب مردمي و تأمينكننده منافع مردم صحه گذاشته و فعاليت آنها را ـ حتي احزاب غيراسلامي و نامسلمان را ـ آزاد اعلام نمودند، اما اين آزادي را مشروط به مضر نبودن فعاليت آنها براي اسلام و مصالح عمومي دانستهاند.
مرحله سوم رويكرد امام خميني به احزاب سياسي، سالهاي نخستين بعد از انقلاب را دربرميگيرد. در اين مقطع، امام كه پراكندگيهاي ناشي از فعاليت گروهها و احزاب سياسي را ميديد، بر بقاي انقلاب و استمرار نظام نوپاي اسلامي بيمناك شد و اين پراكندگيها را عاملي در جهت تضعيف انقلاب ميدانست بنابراين به طور مكرر در سخنانشان، خواستار اتحاد گروههاي سياسي در جامعه شدند ولي تذكرات امام در مورد وحدت بين گروههاي سياسي نتيجهبخش نبود. چهارمين مرحله از نگرش امام خميني به فعاليت احزاب را از سال 1360 تا 1367 مورد بررسي قرار دادهايم؛ مقطعي كه در ابتداي آن، سازمان مجاهدين خلق (منافقين) دست به اقدام مسلحانه عليه نظام نوپاي اسلامي زده بود؛ در اين مقطع امام نظر چندان مثبتي به فعاليت احزاب نداشت و حتي احزاب اسلامي كه بوسيلة ياران امام نيز تأسيس شده بودند ـ نظير حزب جمهوري اسلامي ـ منحل شدند.
پنجمين و آخرين بخش اين پژوهش به رويكرد امام خميني نسبت به حزب و پديدة تحزب بعد از سال 1367 ميپردازد كه در اين زمان، با پايان يافتن جنگ و تثبيت نظام، فضا براي فعاليت احزاب بيشتر مهيا شد بطوري كه امام با انشعاب در جامعة روحانيت مبارز و تشكيل مجمع روحانيون موافقت كرد.
واژههاي كليدي: امام خميني، حزب، تحزب، احزاب سياسي
ديباچه
امروزه بررسي ديدگاه امام خميني در مورد پديدههاي سياسي ـ اجتماعي در حال حاضر در نظام جمهوري اسلامي به شدت پراهميت و حياتي است، چرا كه امام خميني با عنوان رهبر انقلاب، بيشترين نقش را در پيروزي انقلاب داشتهاند؛ در عين حال ايشان به عنوان بنيانگذار نظام سياسي جديد نيز مسير و اهداف كلي اين نظام سياسي را تعيين كردهاند. از طرفي ديگر حاكمان نظام جمهوري اسلامي، در سياستورزي و كشورداري هميشه خود را تالي و پيرو خط امام خميني ميدانند؛
متشکل از 35 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
امام خميني به عنوان مرجعي بزرگ و رهبر انقلاب اسلامي ايران و بنيانگذار جمهوري اسلامي در ايران با پديده تحزب و احزاب سياسي داراي ديدگاه خاصي است كه ميتواند در جامعه امروز ما راهگشا باشد. ديدگاه او را ميتوان در پنج مرحله مورد بررسي قرار داد. در اولين مرحله يعني پيش از انقلاب اسلامي ايران امام خميني به دليل وابستگي احزاب سياسي به بيگانگان يا فرمايشي و غيرآزاد بودن آنها، اصولاً آنها را عامل پراكندگي در جامعه و نفوذ بيگانگان يا وابسته به رژيم ميديد. از همين روي بطور كلي با فعاليت احزاب سياسي و تحزب مخالفت ورزيده و فعاليت آنها را فتنهانگيز دانسته بود.
در مرحله دوم يعني در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي ايران امام بر فعاليت احزاب مردمي و تأمينكننده منافع مردم صحه گذاشته و فعاليت آنها را ـ حتي احزاب غيراسلامي و نامسلمان را ـ آزاد اعلام نمودند، اما اين آزادي را مشروط به مضر نبودن فعاليت آنها براي اسلام و مصالح عمومي دانستهاند.
مرحله سوم رويكرد امام خميني به احزاب سياسي، سالهاي نخستين بعد از انقلاب را دربرميگيرد. در اين مقطع، امام كه پراكندگيهاي ناشي از فعاليت گروهها و احزاب سياسي را ميديد، بر بقاي انقلاب و استمرار نظام نوپاي اسلامي بيمناك شد و اين پراكندگيها را عاملي در جهت تضعيف انقلاب ميدانست بنابراين به طور مكرر در سخنانشان، خواستار اتحاد گروههاي سياسي در جامعه شدند ولي تذكرات امام در مورد وحدت بين گروههاي سياسي نتيجهبخش نبود. چهارمين مرحله از نگرش امام خميني به فعاليت احزاب را از سال 1360 تا 1367 مورد بررسي قرار دادهايم؛ مقطعي كه در ابتداي آن، سازمان مجاهدين خلق (منافقين) دست به اقدام مسلحانه عليه نظام نوپاي اسلامي زده بود؛ در اين مقطع امام نظر چندان مثبتي به فعاليت احزاب نداشت و حتي احزاب اسلامي كه بوسيلة ياران امام نيز تأسيس شده بودند ـ نظير حزب جمهوري اسلامي ـ منحل شدند.
پنجمين و آخرين بخش اين پژوهش به رويكرد امام خميني نسبت به حزب و پديدة تحزب بعد از سال 1367 ميپردازد كه در اين زمان، با پايان يافتن جنگ و تثبيت نظام، فضا براي فعاليت احزاب بيشتر مهيا شد بطوري كه امام با انشعاب در جامعة روحانيت مبارز و تشكيل مجمع روحانيون موافقت كرد.
واژههاي كليدي: امام خميني، حزب، تحزب، احزاب سياسي
ديباچه
امروزه بررسي ديدگاه امام خميني در مورد پديدههاي سياسي ـ اجتماعي در حال حاضر در نظام جمهوري اسلامي به شدت پراهميت و حياتي است، چرا كه امام خميني با عنوان رهبر انقلاب، بيشترين نقش را در پيروزي انقلاب داشتهاند؛ در عين حال ايشان به عنوان بنيانگذار نظام سياسي جديد نيز مسير و اهداف كلي اين نظام سياسي را تعيين كردهاند. از طرفي ديگر حاكمان نظام جمهوري اسلامي، در سياستورزي و كشورداري هميشه خود را تالي و پيرو خط امام خميني ميدانند؛
تحقيق حکومت های یک حزبی
متشکل از 35 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 35 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت