مبانی نظری هوش معنوی از دیدگاهای مختلف و انواع معنویت
دارای 32 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
هوش معنوی
2-2-1- تاریخچه هوش معنوی
بعد از معرفی هوش های چندگانه توسط گاردنر مفهوم هوش معنوی پدیدار گشت. گارنر درسال 1983 درکتاب معروف خود تحت عنوان چارچوب های مغز تئوری هوش های چندگانه را مطرح نمود بعد از آن هوش عاطفی که دراصل توسط پاین (1985) معرفی گشت به وسیله سالری و مایر درسال 1990 به عنوان یک نوع هوش اجتماعی درمقاله ای تحت عنوان هوش عاطفی مطرح گردید، به دنبال آن گلمن مفهوم هوش عاطفی را وارد دنیای تجارت نمود و کتابی را با عنوان هوش عاطفی تحریر کرد.
درهمان زمان واژه هوش معنوی نیز عنوان گشت. درسال 1985 یکی از کتب از واژه هوش معنوی استفاده نمود. نویسنده درآن عنوان کرد: با اشاره به نور هوش معنوی که عیسی مسیح نشان داده بود. مسیح گفت که من نور جهان هستم با وجود این منبع صرفا مربوط به کتاب مقدس و به شیوه های رفتاری دیگر اشاره ندارد. بنابراین در رابطه با ابداع واژه هوش معنوی و کاربرد آن درحوزه اجتماعی هنوز ادعایی وجود ندارد.
سیسک و تورنس (2001) ریشه هوش معنوی را نوشته های باستان و عرفان شرق می داند. آنها به تأثیر صوفی ها اسلام، بودا و تائونیسم اشاره کرده اند(کراین 2008).
2-2-2-تعریف هوش
استرنبرگ (1988) هوش را به عنوان توانائی های ذهنی تعریف می کند که برای انتخاب انطباق و شکل ذهنی محتوای محیطی ضروری است. استرنبرگ مدلی سه بخشی را تعریف می کند شامل:
-هوش آکادمیک: توسط تستهای کلاسیک ضریب هوشی اندازه گیری می شود.
-هوش عملی: از طریق گردآوری دانش ضمنی برای حل مسئله روزانه رشد می یابد.
-هوش خلاق: که نشان دهنده توانایی های ترکیبی است به گونه ای که افراد مشکلات را به شیوه ای نو و بدیع ببینند و تفکر که به شیوه متداول را کنار بگذارند(آمرام ،2009).
تعریف پیاژه (1960) هوش عبارتست از حالت تعادلی کلیه استعدادهای سازشی پی درپی از نوع حس و حرکت و نیروهای شناختی و اکتسابی و همچنین کلیه تبادلات جذبی و انطباق که بین جسم و محیط صورت می گیرد (پیاژه، 1385).
هوش رفتار حل مسئه ای انطباقی است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت گیری شده است.
گاردنر هوش را درمجموعه توانایی هایی می داند که برای حل مسئله و ایجاد محصولات جدید به کار می رود درمجموع هوش عموما موجب سازگاری خود با محیط می شود و روش های مقابله با مشکلات را دراختیار او قرار می دهد.
همچنین توانایی شناخت مسئله، ارائه راه حل پیشنهادی برای مسائل پیشنهادی و کشف روشهای کارآمد حل مسائل از ویژگی های افراد با هوش است(غباری بناب،1386).
به اعتقاد مایر (2000) انواع هوش ها عملکرد ذهنیشان را منعکس می کنند و نشان دهنده مجموعه ای از توانائی ها هستند.
ازجمله: تعریف مسأله ایجاد استراتژیهایی برای حل مسأله و اختصاص دادن منابع برای آن(نازل2004 ) از دیدگاه نازل به طوری کلی هوش عبارتست از رفتارهای حل مسأله به شیوه ای انطباقی که جهت گیری آن به سوی اهداف عملی است به گونه ای که باعث افزایش میزان انطباق پذیری فردی شود.
رفتارهای انطباقی تضادهای درونی را کاهش می دهد. این تعریف مستلزم این است که دنبال اهداف باید با غلبه برموانع و حل مسائل توأم باشد(نازل، 2004).
هوش عبارتست از به کارگیری آنچه که ما می دانیم درزمان مناسب و با هدفی صحیح(جورج ،2006).
دارای 32 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
هوش معنوی
2-2-1- تاریخچه هوش معنوی
بعد از معرفی هوش های چندگانه توسط گاردنر مفهوم هوش معنوی پدیدار گشت. گارنر درسال 1983 درکتاب معروف خود تحت عنوان چارچوب های مغز تئوری هوش های چندگانه را مطرح نمود بعد از آن هوش عاطفی که دراصل توسط پاین (1985) معرفی گشت به وسیله سالری و مایر درسال 1990 به عنوان یک نوع هوش اجتماعی درمقاله ای تحت عنوان هوش عاطفی مطرح گردید، به دنبال آن گلمن مفهوم هوش عاطفی را وارد دنیای تجارت نمود و کتابی را با عنوان هوش عاطفی تحریر کرد.
درهمان زمان واژه هوش معنوی نیز عنوان گشت. درسال 1985 یکی از کتب از واژه هوش معنوی استفاده نمود. نویسنده درآن عنوان کرد: با اشاره به نور هوش معنوی که عیسی مسیح نشان داده بود. مسیح گفت که من نور جهان هستم با وجود این منبع صرفا مربوط به کتاب مقدس و به شیوه های رفتاری دیگر اشاره ندارد. بنابراین در رابطه با ابداع واژه هوش معنوی و کاربرد آن درحوزه اجتماعی هنوز ادعایی وجود ندارد.
سیسک و تورنس (2001) ریشه هوش معنوی را نوشته های باستان و عرفان شرق می داند. آنها به تأثیر صوفی ها اسلام، بودا و تائونیسم اشاره کرده اند(کراین 2008).
2-2-2-تعریف هوش
استرنبرگ (1988) هوش را به عنوان توانائی های ذهنی تعریف می کند که برای انتخاب انطباق و شکل ذهنی محتوای محیطی ضروری است. استرنبرگ مدلی سه بخشی را تعریف می کند شامل:
-هوش آکادمیک: توسط تستهای کلاسیک ضریب هوشی اندازه گیری می شود.
-هوش عملی: از طریق گردآوری دانش ضمنی برای حل مسئله روزانه رشد می یابد.
-هوش خلاق: که نشان دهنده توانایی های ترکیبی است به گونه ای که افراد مشکلات را به شیوه ای نو و بدیع ببینند و تفکر که به شیوه متداول را کنار بگذارند(آمرام ،2009).
تعریف پیاژه (1960) هوش عبارتست از حالت تعادلی کلیه استعدادهای سازشی پی درپی از نوع حس و حرکت و نیروهای شناختی و اکتسابی و همچنین کلیه تبادلات جذبی و انطباق که بین جسم و محیط صورت می گیرد (پیاژه، 1385).
هوش رفتار حل مسئه ای انطباقی است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت گیری شده است.
گاردنر هوش را درمجموعه توانایی هایی می داند که برای حل مسئله و ایجاد محصولات جدید به کار می رود درمجموع هوش عموما موجب سازگاری خود با محیط می شود و روش های مقابله با مشکلات را دراختیار او قرار می دهد.
همچنین توانایی شناخت مسئله، ارائه راه حل پیشنهادی برای مسائل پیشنهادی و کشف روشهای کارآمد حل مسائل از ویژگی های افراد با هوش است(غباری بناب،1386).
به اعتقاد مایر (2000) انواع هوش ها عملکرد ذهنیشان را منعکس می کنند و نشان دهنده مجموعه ای از توانائی ها هستند.
ازجمله: تعریف مسأله ایجاد استراتژیهایی برای حل مسأله و اختصاص دادن منابع برای آن(نازل2004 ) از دیدگاه نازل به طوری کلی هوش عبارتست از رفتارهای حل مسأله به شیوه ای انطباقی که جهت گیری آن به سوی اهداف عملی است به گونه ای که باعث افزایش میزان انطباق پذیری فردی شود.
رفتارهای انطباقی تضادهای درونی را کاهش می دهد. این تعریف مستلزم این است که دنبال اهداف باید با غلبه برموانع و حل مسائل توأم باشد(نازل، 2004).
هوش عبارتست از به کارگیری آنچه که ما می دانیم درزمان مناسب و با هدفی صحیح(جورج ،2006).
مبانی نظری هوش معنوی از دیدگاهای مختلف و انواع معنویت
دارای 32 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.
دارای 32 صفحه با فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد.