تحقيق رذايل اخلاقي
متشکل از 103 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
طول امل(آرزو) عبارت است از: اميدهاى بسيار در دنيا، و آرزوهاى دراز، و توقّع زندگانى دنيا، و بقاى در آن.
بيا كه قصر امل سخت سست بنياد است به فكر باش كه بنياد عمر بر باد است
مجو درستى عهد از جهان سست نهاد كه اين عجوزه، عروس هزار داماد است
و سبب اين صفت پليد دو چيز است:
يكى جهل و نادانى است، چون جاهل، اعتماد مىكند بر جواني خود و با وجود دوران جواني، مرگ خود را دور مي پندارد. و بيچاره مسكين ملاحظه نمىنمايد كه اگر اهل شهرش را بشمارند صد يك آن پير نيستند و پيش از آمدن زمان پيرى به چنگ گرگ أجل گرفتار گشتهاند. تا يك نفر پير مي ميرد هزار كودك و جوان مرده. و يا تكيه بر صحت حال عمومي خود مي نمايد و بعيد مي داند كه مرگ ناگهاني، گريبان او را بگيرد. و غافل مي شود از اينكه مرگ ناگهاني چه بعدي دارد. چه بسيار صاحبان بدن قوي كه به مرگ ناگهاني از دنيا رفتند. اگر بر فرض مرگ ناگهاني بعيد باشد امّا بيماري ناگهاني كه بعيد نيست، و هر مرضى ناگهاني عارض مىشود. و چون مرض بر بدن رسيد، مرگ استبعاد ندارد.
پيوند عمر بسته به موئيست هوش دار غمخوار خويش باش، غم روزگار چيست مرگ، پيرى و جوانى نمىشناسد. شب و روز نمىداند. و سفر و غير سفر نزد او يكسان است. بهار و خزان و زمستان و تابستان، براي او تفاوت نمىكند. نه آن را وقتى است خاص، و نه زمانى است مخصوص.
ناگهان بانگى برآمد خواجه مرد. و جاهل از اينها غافل. هر روز چندين تابوت طفل و جوان را مىبرند و به تشييع جنازه دوستان و آشنايان مىروند و جنازه خود را هيچ به ياد نمي آورند.
و سبب دوّم براى آرزوهاي طولاني، محبّت دنياى پست و أنس به لذتهاي گذرا است، زيرا انسان چون انس به شهوات و لذّات گرفت و در دل او دوستى مال و منال و أولاد و عيال و خانه و مسكن و املاك و مركبها(وسايل نقليه) و غير اينها جاي گير شد، و جدايي از آنها بر او دشوار گرديد دل او به زير بار فكر مردن نمىرود. و از تصوّر مرگ خود، نفرت مىكند. و اگر گاهى به خاطر او خطور كند خود را به فكر ديگر مىاندازد. و از مشاهده كفن و كافور كراهت مىدارد. بلكه دل خود را پيوسته به فكر زندگانى دنيا مىاندازد. و خود را به اميد و آرزو تسلّى مىدهد. و از ياد مرگ غفلت مىورزد. و تصوّر نزديك رسيدن آن را نمىكند. و اگر احيانا ياد آخرت و اعمال خود افتاد و مردن خود را تصوّر نمود، نفس أمّاره و شيطان او را به وعده فريب مىدهد.
پس مىگويد كه: امر پروردگار دراز است و هنوز تو در اوّل عمرى، حال چندى به كامرانى و خوشگذراني و جمع اسباب دنيوى مشغول باش تا بزرگ شوى در آن وقت توبه كن و مهيّاى كار آخرت شو. چون بزرگ شد گويد
متشکل از 103 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
طول امل(آرزو) عبارت است از: اميدهاى بسيار در دنيا، و آرزوهاى دراز، و توقّع زندگانى دنيا، و بقاى در آن.
بيا كه قصر امل سخت سست بنياد است به فكر باش كه بنياد عمر بر باد است
مجو درستى عهد از جهان سست نهاد كه اين عجوزه، عروس هزار داماد است
و سبب اين صفت پليد دو چيز است:
يكى جهل و نادانى است، چون جاهل، اعتماد مىكند بر جواني خود و با وجود دوران جواني، مرگ خود را دور مي پندارد. و بيچاره مسكين ملاحظه نمىنمايد كه اگر اهل شهرش را بشمارند صد يك آن پير نيستند و پيش از آمدن زمان پيرى به چنگ گرگ أجل گرفتار گشتهاند. تا يك نفر پير مي ميرد هزار كودك و جوان مرده. و يا تكيه بر صحت حال عمومي خود مي نمايد و بعيد مي داند كه مرگ ناگهاني، گريبان او را بگيرد. و غافل مي شود از اينكه مرگ ناگهاني چه بعدي دارد. چه بسيار صاحبان بدن قوي كه به مرگ ناگهاني از دنيا رفتند. اگر بر فرض مرگ ناگهاني بعيد باشد امّا بيماري ناگهاني كه بعيد نيست، و هر مرضى ناگهاني عارض مىشود. و چون مرض بر بدن رسيد، مرگ استبعاد ندارد.
پيوند عمر بسته به موئيست هوش دار غمخوار خويش باش، غم روزگار چيست مرگ، پيرى و جوانى نمىشناسد. شب و روز نمىداند. و سفر و غير سفر نزد او يكسان است. بهار و خزان و زمستان و تابستان، براي او تفاوت نمىكند. نه آن را وقتى است خاص، و نه زمانى است مخصوص.
ناگهان بانگى برآمد خواجه مرد. و جاهل از اينها غافل. هر روز چندين تابوت طفل و جوان را مىبرند و به تشييع جنازه دوستان و آشنايان مىروند و جنازه خود را هيچ به ياد نمي آورند.
و سبب دوّم براى آرزوهاي طولاني، محبّت دنياى پست و أنس به لذتهاي گذرا است، زيرا انسان چون انس به شهوات و لذّات گرفت و در دل او دوستى مال و منال و أولاد و عيال و خانه و مسكن و املاك و مركبها(وسايل نقليه) و غير اينها جاي گير شد، و جدايي از آنها بر او دشوار گرديد دل او به زير بار فكر مردن نمىرود. و از تصوّر مرگ خود، نفرت مىكند. و اگر گاهى به خاطر او خطور كند خود را به فكر ديگر مىاندازد. و از مشاهده كفن و كافور كراهت مىدارد. بلكه دل خود را پيوسته به فكر زندگانى دنيا مىاندازد. و خود را به اميد و آرزو تسلّى مىدهد. و از ياد مرگ غفلت مىورزد. و تصوّر نزديك رسيدن آن را نمىكند. و اگر احيانا ياد آخرت و اعمال خود افتاد و مردن خود را تصوّر نمود، نفس أمّاره و شيطان او را به وعده فريب مىدهد.
پس مىگويد كه: امر پروردگار دراز است و هنوز تو در اوّل عمرى، حال چندى به كامرانى و خوشگذراني و جمع اسباب دنيوى مشغول باش تا بزرگ شوى در آن وقت توبه كن و مهيّاى كار آخرت شو. چون بزرگ شد گويد
تحقيق رذايل اخلاقي
متشکل از 103 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 103 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت