تحقیق علل پیدایش مذاهب در اسلام
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
علل پيدايش مذاهب در اسلام
اگر مسلمانان در زمان پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم از وحدت خاصى برخوردار بودند، و عظمت مقام رسالت و مرجعيت مسلم او براى پيروانش، مانع از بروز دوگانگى بود، ولى پس از درگذشت او، شكاف عجيبى در ميان آنان پديد آمد، و آن وحدت و ايثار، جاى خود را به جدال و نزاع كلامى، و احيانا به نبردهاى خونين، آنهم بر سر عقائد، داد.
مهمترين مساله در اين مورد، بررسى علل پيدايش اختلافها و پىريزى مذاهب است كه در كتابهاى مربوط به تاريخ عقائد، پيرامون آن كمتر گفتگو شده و حق آن ادا نشده است. از آنجا كه تاريخ نگارى در ميان مسلمانان به صورت نقلى بود، كمتر به تحليل تاريخ مىپرداختند. بالطبع، چنين روشى در بحثهاى مربوط به ملل و نحل كه يك نوع تاريخ نگارى ـ تاريخ عقائد ـ است، نيز سايه افكند و جداى از نقل حوادث، كمتر به تحليل آن پرداختند. در نتيجه، فلسفه اين همه اختلاف، بعد از رسول خدا در بين امت اسلامى روشن نشد.
پس از درگذشت پيامبر (ص)، براى گروهى از مسلمانان، مسائل كلامى، مطرح نبود و آنان، جز به جهاد و نشر اسلام در جهان، به چيزى نمىانديشيدند، و در مسائل مربوط به توحيد و شناخت صفات خدا و مانند آن، از آنچه از كتاب و سنت فرا گرفته بودند، پا فراتر نمىنهادند. زيرا آنان اسلام را با دو امتياز شناخته بودند:
1 ـ عقائدى واضح و روشن،
2 ـ تكاليفى سهل و وظايفى آسان.
اسلام، با اين دو امتياز، در شبه جزيره و سپس در سائر نقاط، اسلامى گسترش يافت. اگر مشكلى پيش مىآمد به كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) مراجعه مىكردند. شيعيان نيز كه سخن عترت را قرين قرآن مىدانستند، مشكلات فكرى را با آنان در ميان مىگذاشتند. براى اين گروه وارسته و عاشق جهاد و ايثار، و پيرو عترت، آيات زير، در زمينههاى گوناگون، الهام بخش و عقيده ساز بود.
الف: اثبات صانع
1 ـ (افى الله شك فاطر السماوات و الارض) (سوره ابراهيم / 10)
«آيا در وجود خدا شك و ترديدى هست، در حالى كه آفريننده آسمانها و زمين است؟» .
2 ـ (ام خلقوا من غير شىء ام هم الخالقون) (سوره طور / 35) .
«آيا آنان از هيچ آفريده شدهاند يا خود آفريننده خود هستند؟» . (مسأله توحيد و نفى و دوگانگى در خلقت) .
3 ـ (لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا) (سوره انبياء / 22) .
«اگر در ميان آسمانها و زمين خداى ديگرى بود، نظام گيتى بهم مىريخت» .
ب: شناخت صفات خدا
4 ـ (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغيب و الشهادة هو الرحمن الرحيم* هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر سبحان الله عما يشركون* هو الله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى يسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم). (سوره حشر / 22 ـ 24) .
«او خدايى است كه جز او خدايى نيست. آگاه از درون و برون و رحمان و رحيم، اوست. حاكم، مالك، منزه از عيب، سلامت بخش، ايمن ساز، مراقب، قدرتمند، پيروز، شايسته بزرگى. و او منزه است از آنچه براى او شريك قرار مىدهند. او خداى آفريننده و صورتگر است، براى او است نامهاى نيك. آنچه در آسمانها و زمين است، بر او تسبيح مىگويد. او است عزيز و حكيم» .
ج: تنزيه خدا از تشبيه به خلق
5 ـ (ليس كمثله شىء و هو السميع البصير) (سوره شورى / 11) .
«براى او مثل و مانندى نيست و او است شنوا و بينا» .
د: گسترش عظمت الهى
6 ـ (و ما قدروا الله حق قدره) (سوره انعام / 91) .
«خدا را آنچنانكه شايسته او است، نشناختهاند» .
همچنين، در ديگر مسائل مربوط به مبدأ و معاد، آيات قرآن، مرجع و مصدر آنان بود. البته اين مطلب نه به آن معنى است كه همه افراد اين گروه از مسلمانان بر مفاهيم عالى اين آيات آگاه بودند، بلكه مقصود اين است كه متفكران اين گروه از طريق تدبير در اين آيات، حس كنجكاوى خود را قانع كرده، و بعدى از ابعاد اين آيات را درك مىنمودند.
در برابر، گروهى فرصت طلب به گردآورى مال و ثروت و كسب قدرت و سلطه، اشتغال جسته و از اين نوع مسائل غافل بودند و در برابر اين دو گروه (1 ـ ايثارگر و جهادگر 2 ـ دنيا طلبان و ثروت اندوزان)، دسته سومى بودند كه به مسائل عقيدتى مىانديشيدند و تفكر در آن، كار رسمى و شغل مهم آنان بود.
اين حالت عمومى مسلمانان بود، يا به فكر جهاد و نبرد بودند و در مسائل عقيدتى به آنچه از قرآن و احيانا سنت آموخته بودند، اكتفا مىورزيدند، و يا در فكر مال و مقام و زر و زور بودند كه اين نوع از مسائل براى آنان مطرح نبود، تنها گروه سومى، فارغ از ديگر مسائل، به امور عقيدتى عنايت بيشترى مبذول داشتند.
سرانجام، اين گروه عقيدتى نيز در سايه يك رشته عوامل، پديد آورنده اختلاف و دو دستگى شدند. اين عوامل به طور مطلق عبارتست از:
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
بخشی از محتوا ::
علل پيدايش مذاهب در اسلام
اگر مسلمانان در زمان پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم از وحدت خاصى برخوردار بودند، و عظمت مقام رسالت و مرجعيت مسلم او براى پيروانش، مانع از بروز دوگانگى بود، ولى پس از درگذشت او، شكاف عجيبى در ميان آنان پديد آمد، و آن وحدت و ايثار، جاى خود را به جدال و نزاع كلامى، و احيانا به نبردهاى خونين، آنهم بر سر عقائد، داد.
مهمترين مساله در اين مورد، بررسى علل پيدايش اختلافها و پىريزى مذاهب است كه در كتابهاى مربوط به تاريخ عقائد، پيرامون آن كمتر گفتگو شده و حق آن ادا نشده است. از آنجا كه تاريخ نگارى در ميان مسلمانان به صورت نقلى بود، كمتر به تحليل تاريخ مىپرداختند. بالطبع، چنين روشى در بحثهاى مربوط به ملل و نحل كه يك نوع تاريخ نگارى ـ تاريخ عقائد ـ است، نيز سايه افكند و جداى از نقل حوادث، كمتر به تحليل آن پرداختند. در نتيجه، فلسفه اين همه اختلاف، بعد از رسول خدا در بين امت اسلامى روشن نشد.
پس از درگذشت پيامبر (ص)، براى گروهى از مسلمانان، مسائل كلامى، مطرح نبود و آنان، جز به جهاد و نشر اسلام در جهان، به چيزى نمىانديشيدند، و در مسائل مربوط به توحيد و شناخت صفات خدا و مانند آن، از آنچه از كتاب و سنت فرا گرفته بودند، پا فراتر نمىنهادند. زيرا آنان اسلام را با دو امتياز شناخته بودند:
1 ـ عقائدى واضح و روشن،
2 ـ تكاليفى سهل و وظايفى آسان.
اسلام، با اين دو امتياز، در شبه جزيره و سپس در سائر نقاط، اسلامى گسترش يافت. اگر مشكلى پيش مىآمد به كتاب خدا و سنت پيامبر (ص) مراجعه مىكردند. شيعيان نيز كه سخن عترت را قرين قرآن مىدانستند، مشكلات فكرى را با آنان در ميان مىگذاشتند. براى اين گروه وارسته و عاشق جهاد و ايثار، و پيرو عترت، آيات زير، در زمينههاى گوناگون، الهام بخش و عقيده ساز بود.
الف: اثبات صانع
1 ـ (افى الله شك فاطر السماوات و الارض) (سوره ابراهيم / 10)
«آيا در وجود خدا شك و ترديدى هست، در حالى كه آفريننده آسمانها و زمين است؟» .
2 ـ (ام خلقوا من غير شىء ام هم الخالقون) (سوره طور / 35) .
«آيا آنان از هيچ آفريده شدهاند يا خود آفريننده خود هستند؟» . (مسأله توحيد و نفى و دوگانگى در خلقت) .
3 ـ (لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا) (سوره انبياء / 22) .
«اگر در ميان آسمانها و زمين خداى ديگرى بود، نظام گيتى بهم مىريخت» .
ب: شناخت صفات خدا
4 ـ (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغيب و الشهادة هو الرحمن الرحيم* هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر سبحان الله عما يشركون* هو الله الخالق البارى المصور له الاسماء الحسنى يسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم). (سوره حشر / 22 ـ 24) .
«او خدايى است كه جز او خدايى نيست. آگاه از درون و برون و رحمان و رحيم، اوست. حاكم، مالك، منزه از عيب، سلامت بخش، ايمن ساز، مراقب، قدرتمند، پيروز، شايسته بزرگى. و او منزه است از آنچه براى او شريك قرار مىدهند. او خداى آفريننده و صورتگر است، براى او است نامهاى نيك. آنچه در آسمانها و زمين است، بر او تسبيح مىگويد. او است عزيز و حكيم» .
ج: تنزيه خدا از تشبيه به خلق
5 ـ (ليس كمثله شىء و هو السميع البصير) (سوره شورى / 11) .
«براى او مثل و مانندى نيست و او است شنوا و بينا» .
د: گسترش عظمت الهى
6 ـ (و ما قدروا الله حق قدره) (سوره انعام / 91) .
«خدا را آنچنانكه شايسته او است، نشناختهاند» .
همچنين، در ديگر مسائل مربوط به مبدأ و معاد، آيات قرآن، مرجع و مصدر آنان بود. البته اين مطلب نه به آن معنى است كه همه افراد اين گروه از مسلمانان بر مفاهيم عالى اين آيات آگاه بودند، بلكه مقصود اين است كه متفكران اين گروه از طريق تدبير در اين آيات، حس كنجكاوى خود را قانع كرده، و بعدى از ابعاد اين آيات را درك مىنمودند.
در برابر، گروهى فرصت طلب به گردآورى مال و ثروت و كسب قدرت و سلطه، اشتغال جسته و از اين نوع مسائل غافل بودند و در برابر اين دو گروه (1 ـ ايثارگر و جهادگر 2 ـ دنيا طلبان و ثروت اندوزان)، دسته سومى بودند كه به مسائل عقيدتى مىانديشيدند و تفكر در آن، كار رسمى و شغل مهم آنان بود.
اين حالت عمومى مسلمانان بود، يا به فكر جهاد و نبرد بودند و در مسائل عقيدتى به آنچه از قرآن و احيانا سنت آموخته بودند، اكتفا مىورزيدند، و يا در فكر مال و مقام و زر و زور بودند كه اين نوع از مسائل براى آنان مطرح نبود، تنها گروه سومى، فارغ از ديگر مسائل، به امور عقيدتى عنايت بيشترى مبذول داشتند.
سرانجام، اين گروه عقيدتى نيز در سايه يك رشته عوامل، پديد آورنده اختلاف و دو دستگى شدند. اين عوامل به طور مطلق عبارتست از:
تحقیق علل پیدایش مذاهب در اسلام
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت
متشکل از 30 صفحه ، در قالب word قابل ويرايش و اماده پرينت