دانلود ورد با موضوع تحقیق بررسی تطبیقی ساختار مطالب نشریه های ایران وامریکا درباره وقایع عراق دارای 145صفحه و با فرمت .doc و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس می باشد.
تعداد صفحه : 145 صفحه
فرمت فایل: ورد .doc و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس
قسمتی از متن نمونه:
پایاننامه بررسی تطبیقی ساختار مطالب نشریه های ایران وامریکا درباره وقایع عراق:
تحلیل محتوای کیهان، شرق، تایم و نیوزویک(علوم ارتبا طات اجتماعی
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
در
دنیای امروز،همه حکومتها حتی حکومتهای دیکتاتوری برای مشروعیت بخشیدن به
تصمیم های خود، برلزوم حضور مردم در صحنههای سیاسی و نقش فراوان رضایت
افکار عمومی تأکید دارند و پشتیبانی مردمی را لازمه دوام حکومت خود
میدانند. آنان برای حصول به این هدف،افکار عمومی را با کمک ابزارهای در
دسترسشان به سمتی هدایت میکنند که همسو با سیاستهای مورد نظرشان باشد تا
نه تنها موافقت مردم کسب شود بلکه آنان را به حمایتهای خودجوش و برخی اوقات
کورکورانه وادارند.
یکی از ابزارهای مهم حکومتها، وسایل ارتباط جمعی است. به عقیده «هربرت شیلر» ،محقق امریکایی،«تصمیمگیران به هر صورتی که در یک وضعیت مشخص عمل کنند، حقیقت اساسی و بیسابقه این است که کنترل اطلاعات بخشی از سیاست ملی شده است. تکنیکهای بستهبندی اندیشه به ابزارهایی برای دستکاری حمایت عمومی (یا حداقل بیتفاوتی) در قبال اقدامات دولت تبدیل شده اند».
(۱)اگر چه امروزه پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی و
گسترش آنها،مدل ارتباطی «یک به چند» را به مدل ارتباطی «یک به یک» تبدیل
کرده و مخاطب منفعل، مشارکت جویی فعال شده است، اما هنوز هم
نمیتوان
تأثیر نیرومند وسایل ارتباطی را انکار کرد و حتی اگر بتوان این تأثیر را
محدود دانست باید میزان تأثیر بر طبقات و گروههای مختلف جامعه را مورد توجه
قرار داد. به هر حال در هر جامعهای، با نسبتهای متفاوت، تنها گروهی اندک
به دلیل دسترسی به منابع متعدد اطلاعاتی فعالانه در برابر تزریقات رسانهای
عکسالعمل نشان میدهند و به گزینشگری دست میزنند. طبیعتاً تأثیر وسایل
ارتباطی و قدرت
اقناعکنندگی آنان در کشورهای در حال توسعه به لحاظ عدم تنوع رسانهای و سطح پائین سواد و آگاهی عمومی شدیدتر خواهد بود.«افکار عمومی در کشورهای رو به رشد، به علت جهل و بیفرهنگی و ترس، سطحی و کم عمق است»(۲)،لذا تأثیرگذاری بر آن با ابتداییترین روشها و وسایل امکانپذیر است.«چارلز لیندبلام» دانشمند علوم سیاسی آمریکا، معتقد است در آستانه قرن بیستو یکم استفاده از زور و روشهای جبری آشکار به تدریج رنگ باخته و ابزار سلطه اقتصادی محدود شده است،اما از سوی دیگر« گسترش انواع رسانههای همگانی و حضور آنها در عرصههای زندگی، اقناع را به بهترین و مؤثرترین ابزار برای حل مناسبات میان حاکمان و مردم و نیز آحاد
مختلف مردم تبدیل کرده است».(۳)گذر تمدن از اعمال قدرت قهریه به سمت استفاده از فنون اقناع و ترغیب مؤید این دیدگاه «اتولربینگر»،اندیشمند حوزه ارتباطات، است که زور بدترین ابزار کنترل است. زور نتیجه را تضمین میکند اما معمولاً از نوع منفی آن. لذا«اقناع به دلیل دارا بودن خاصیت روانشناختی آزادی، در ترغیب شوندگان احساس همدلی ایجاد خواهد کرد».(۴)
مطبوعات از جمله وسایل ارتباط جمعی هستند که میتوانند به دلیل ماندگاری و ارائه تفسیرها و تحلیلها در صورت بهرهگیری مناسب توسط دولتها، به همراه سایر رسانهها بواسطه قدرت نهفته در نیروی پیام خود، زمینه ارضای افکار عمومی و تسهیل اعمال سلطه را فراهم آورند. مطبوعات که در کشورهای آزاد،رکن چهارم دموکراسی شناخته شده است تنها رکنی است که فعالیتش تابع قانون اساسی
نیست و گسترش و توسعه آن از قوای سه گانه دیگر سریعتر است. درست است که امروزه پیوسته بر دامنه قدرت و نفوذ هر یک از قوای سه گانه(یعنی مجریه، مقننه و قضائیه)افزوده میشود و دخالتهای مستقیم آنها در زندگی و سازمان جوامع صنعتی افزایش مییابد اما به علت پیچیدگی روز افزون احوال این جوامع و همچنین واگرایی افزایش یافته نیروهای اجتماع، از توانایی این قوا در تغییر و اصلاح اوضاع
علیرغم توسعه دامنه نفوذ آنها کاسته میگردد. بر عکس، به همان نسبت که نیروی عوامل سیاسی سنتی سستی میپذیرد بر قدرت وسایل ارتباط جمعی افزوده میشود زیرا نیروی پیام تنها عامل تلفیق و ترکیب آنهاست. از همین روست که اینک « قدرتهای سه گانه مطبوعات یعنی قدرت تحقیق، قدرت انتشار و قدرت تعیین بحث روز، دیگر بر کسی پوشیده نیست و دولتها ضمن وقوف به آن درصدد استفاده هر چه بهتر از مطبوعات هستند».(۵)
دولتها،روزنامه نگاران را خواسته یا ناخواسته وادار میکنند تا با پیگیری یک جریان خبری هدفمند به دنبال موضعی خاص باشند و در برخی موارد با سکوت خبری و سانسور،همسو با آنان حرکت کنند.اما اگر قرار باشد روزنامه نگاران دنبالهرو سیاستمداران باشندو در جهت خواستههای آنان گام بردارند دیگر نمیتوان انتظار داشت که تعهد رسانهای آنان صدمه نبیند. چرا که سیاستپیشهگان همه چیز را با عینک سیاسی میبینند نه از دیدگاه انسانی و اخلاقی. کانت فیلسوف آلمانی میگوید:«وقتی اخلاق به کناری رفت ، سیاست آغاز میشود»(۶)و وقتی سیاست با روزنامه نگاری آمیخته شد،اخلاق حرفهای پایان مییابد. به گفته دانشمندان علوم ارتباطات،«رسانههای نوشتاری نمیتوانند به مردم بگویند که به چه بیندیشند اما می توانند به آنان القا کنند که درباره چه بیندیشند».(۷)به عقیده «فردیناند تونیس» ،نظریه پرداز علوم ارتباطات، روزنامهها به عنوان رکن اصلی افکار عمومی میتوانند وقایع و ایدهها
را به سرعت ساخته و اشاعه دهند. روزنامه نگاران با ایفای نقش دروازهبانی که قطعاً همراه با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی به تغییر ماهیت واقعه میانجامد، اصل عینیت خبر را خدشهدار کرده و با برجسته سازی ،در مطالب ارائه شده به لحاظ محتوایی نوعی جانبداری مثبت یا منفی اعمال میکنند.
حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا و حمله این کشور به افغانستان و عراق،
نقش رسانهها و از جمله مطبوعات را در انعکاس وقایع و ارائه اطلاعات از یک
طرف و کنترل افکار عمومی یا به گفته «ادوارد ال برنیز» ، «مهندسی رضایت»
،در همسویی با اقدامات سیاسی – نظامی دولتها را از طرف دیگر مشخصتر نمود.
مطبوعات
دو کشور ایران و آمریکا نیز هر کدام از دیدگاه خود به ارائه اطلاعات در
مورد وقایع مذکور پرداختند.حمله نیروهای ائتلاف به عراق در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ و
سرنگونی حکومت صدام حسین ، یکی از این حوادث بود که در مطبوعات دو کشور
بازتابهای مختلفی داشت.
در اینجا به دنبال یافتن پاسخ برای چندین پرسش مهم و از جمله این پرسش کلیدی خواهیم بود که آیا نشریه های ایران و آمریکا، با توجه به روابط تیره بین دو کشور، در انعکاس حوادث عراق پس از حمله نیروهای ائتلاف و سرنگونی حکومت صدام حسین به ویژه از مقطع زمانی اعلام شده توسط مقامات امریکایی برای انتقال قدرت به عراقیها(اول جولای ۲۰۰۴) به بعد، در جهت هدایت افکار عمومی با اعمال شیوههای تبلیغاتی یا پروپاگاندا، همسو با سیاستهای دولت متبوع خود عمل کردهاند و یا به اصل بیطرفی پایبند بودهاند؟
طرح مسئله
حمله آمریکاومتحدانش به عراق و
تغییر حکومت این کشور، یکی از وقایع مهم در سالهای آغازین قرن بیستویکم
بود. بدون تردید نمایش بزرگی که هم اکنون تدارکات آن با در هم شکستن حکومت
صدام- حسین در عراق در حال انجام است، نقطه عطفی در تاریخ بشریت به شمار می
رود. بدترین سناریویی که در برابر ما قرار دارد از زبان «مهاتیرمحمد»،نخست
وزیرپیشین مالزی، نقل میشود که جنگ جهانی سوم آغاز گردیده است:« در
بهترین حالت آمریکا شاید بتواند بخش ثروتخیز این منطقه حساس ژئوپولیتیکی
را تنها از راه بازی قدرت و بدون یک جنگ تمام عیار فتح کند و با کنترل
انحصاری آن، گلوی رقبای خود در منطقه از جمله اروپا، ژاپن و چین را در
زمینه انرژی بگیرد و تا از آنها امتیازات بزرگ نستاند آن را رها
نسازد».(۸)از طرف دیگر، برای آمریکا تغییر حکومت دیکتاتوری و ایجاد
دموکراسی در کشورهای مختلف بسیار سودمند
است چرا که وجود کشورهای دموکراتیک میتواند مانعی در برابر گسترش کمونیسم باشد و در نتیجه پایههای جهان تک قطبی محکمتر شود. «ساموئل هانتینگتون» ، استاد برجسته کرسی حکومت و مدیر مؤسسه مطالعات استراتژیک دانشگاه هاروارد میگوید:«در اوایل دهه ۱۹۸۰ سیاستمداران آمریکا این درس را آموختند که دموکراسیها میتوانند پناه و تکیهگاه بهتری در مقابل کمونیسم باشند تا رژیمهای اقتدارگرا. به همین جهت آمریکائیان علاقه خاصی دارند که تکامل جهانی در مسیری افتد که با دموکراسی سازگار باشد».(۹)
رژیم دیکتاتوری صدام حسین در عراق که زمانی در اوج قدرت نظامی و اقتصادی بود با حمله به کویت واعمال تحریمهای اقتصادی بر علیه آن،به کشوری ضعیف تبدیل شد.در داخل عراق، مشکلات اقتصادی – اجتماعی به دلیل تحریمها از یک طرف و اقدامات سرکوب کننده دولت صدام حسین از طرف
دیگر، مردم عراق را به شدت از حاکمیت متنفر کرده بود و امید آنان به دلیل خفقان داخلی،به منجی خارجی بود.در خارج از عراق، کشورهای بزرگ غربی از جمله آمریکا، حکومت آن را یکی از دشمنان خود میدیدند که لازم بود تغییر کند.
با وقوع حوادث ۱۱ سپتامبرسال ۲۰۰۱ و پوشش
گسترده آن توسط رسانهها، افکار عمومی چه در داخل آمریکا و چه در سطح
بینالمللی متقاعد شدند که تروریسم بنیان سرمایهداری و مهد دموکراسی را
هدف قرار داده و لازم است تا مهار شود. هنگامی که جرج دبلیو- بوش ،رئیس
جمهور وقت آمریکاو دیگر مقامات این کشور بعد از این وقایع اعلام کردند که
حمله به امریکا را تحمل نخواهند کرد، رسانههای عمده آمریکایی نیز تمام
تلاش خود را به کار گرفتند. روزنامه «نیویورک تایمز» در یک تحلیل اساسی
اعلام داشت که انگیزه ارتکاب این جنایت «نفرت نسبت به ارزشهای والای غرب در
زمینه آزادی، بردباری، نیک بختی، تعدد مذاهب و حق انتخاب همگانی
است».(۱۰)
به هر حال، دولت آمریکا، اینک از پشتیبانی کافی مردمی
برخوردار بود و عراق، کشوری که از طرف جرج بوش، محور شرارت نامیده شد (به
همراه ایران و کره شمالی) و خطری تروریستیقلمداد می گردید به عنوان
دومین هدف آمریکا و متحدانش ، بعد از افغانستان،انتخاب شد.
حکومت عراق با حمله نیروهای ائتلاف در مدت بسیار کوتاهی سرنگون و همانند افغانستان به دست یک دولت موقت سپرده شد. در این میان، رسانههای جمعی در کشورهای مختلف جهان، از جمله رسانههای ایران و آمریکا، از همان آغاز حمله به عراق و برخورد اولین موشک به بغداد در ساعت ۵:۳۰ بامدادروز ۲۰ مارس سال۲۰۰۳ ، موضعگیریهای متفاوتی را در قبال این فرآیند اعمال کردند که به نوعی بیانگر دیدگاه سیاسی حاکم بود.سیاستی که در امریکابر مبنای دکترین «دفاع پیشگیرانه» و مبارزه با
تروریسم اسلامی نمایانگر رویکرد بین المللی گرایی نومحافظه کاران جمهوری خواه حاکم بر کاخ سفید بود و درایران، سیاست خارجی حاکم در قبال تحولات عراق از طرف اصلاح طلبان وزارت امور خارجه، تحت عنوان« بی طرفی فعال »اعلام شده بود،اگرچه این سیاست در عمل اتفاق نیفتاد.
شناخت چگونگی عملکرد مطبوعات دو کشور ایران و
آمریکا در ارتباط با سیر تحولات عراق، چگونگی تأثیرپذیری آنان از دولتمردان
خود را مشخصتر خواهد نمود.
بررسی تحولات عراق در مطبوعات ایران به دو
دلیل حائز اهمیت است. اول اینکه عراق نه تنها دارای اشتراکات فرهنگی، مذهبی
و تاریخی فراوان با ایران است،بلکه به خاطر همسایگی و مجاورت جغرافیایی،
حوادث آن بر امنیت داخلی ایران تأثیرگذار است و دوم اینکه آمریکا به عنوان
بازیگر اصلی تحولات عراق، بیش از دو دهه است که با ایران اختلاف دارد لذا
اقدامات آن در عراق به شدت از طرف دولت و رسانههای ایران مورد توجه قرار
میگیرد.
از زمان انقلاب اسلامی سال۱۳۵۷ در ایران که روابط این کشور
با ایالات متحده امریکا به طور کامل قطع شد، همواره رسانههای دو کشور
سیاستهای دولتهای یکدیگر را مورد انتقاد قرار داده و با دیدی منفی منعکس
کردهاند.حمله آمریکا و متحدانش به عراق نیز یکی از این موارد بود که در
رسانههای ایران به عنوان اقدامی غیر قانونی و اشغالگرانه بازتاب یافت در
حالیکه اکثریت رسانههای آمریکایی آن را اقدامی در جهت مبارزه با تروریسم و
افزایش امنیت بینالمللی می دانستند.
درگیری آمریکادرجریان تحولات
عراق و تأثیرآن برداخل آمریکاچه به لحاظ اقتصادی واجتماعی ویاازنظرامنیتی
باعث شده است تا مطبوعات ودیگررسانههای این کشوربه شدت به پوشش خبری این
حوادث پرداخته وبه پیگیری آن بپردازند.بررسی نشریه های آمریکادرجریان این
حوادث می تواندکارکردرسانهای آنهارامشخص نماید. در پژوهش حاضر، سعی شده
است تا ساختار محتوایی و مطالب
هفته نامه های «تایم» و «نیوزویک» از آمریکا و روزنامههای «کیهان» و «شرق» از ایران در قبال حوادث عراق، پس از حمله نیروهای ائتلاف به این کشور و سر نگونی حکومت صدام حسین با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گیرد.
تایم و نیوزویک از قدیمیترین نشریه های آمریکا هستند که به دلیل تیراژ گسترده و توزیع بینالمللی و ارائه مقالات تحلیلی، تأثیر فراوانی بر افکار عمومی آمریکا و جهان دارند. تایم که در سال ۱۹۲۳ توسط «هنریلوس» تأسیس شد به گفته «سروان شرایبر» ،محقق امریکایی،خیلی زود توانست روزنامهنگاری را متحول کند.شرایبر میگوید:«لوس، برای خواندنی کردن هفتهنامهاش اصرار داشت که کیفیت هر مقاله را تا سطح اثری ادبی بالا ببرد و در عین حال تأکیدش بر آن بود که کلیه اخبار چاپ شده در مجله، از صحتی کامل برخوردار باشند یعنی با دقتی بیش از آنچه در مطبوعات یومیه معمول است مورد تحقیق و بررسی قرار گیرند و بدین طریق بود که او روزنامه نگاری گروهی را ابداع کرد و این به منزله انقلابی در روش بود».(۱۱)امروزه تایم با تیراژی بالغ بر ۴ میلیون نسخه در داخل آمریکا و یک میلیون و ۴۶۰ هزار نسخه
بینالمللی(۱۲)با وابستگی به حزب جمهوریخواه امریکا، تأثیری گسترده بر افکار عمومی دارد. از طرف دیگر، نیوزویک که در سال ۱۹۳۳ توسط «توماس جی سی مارتن» تأسیس شد و اکنون دارای تیراژ ۱/۳ میلیون نسخه در داخل آمریکا و نزدیک به یک میلیون نسخه در سطح بینالمللی است(۱۳)دیدگاههای حزب دموکرات را انعکاس میدهد. تایم و نیوزویک به لحاظ شکل ظاهری و نحوه تیتر زدن و همچنین چگونگی ارائه مطالب که بهصورت مقالاتی توصیفی در رابطه با مسائل سیاسی است،باهم شباهت دارند.
در ایران،روزنامههای کیهان و شرق را که دارای تیراژی نسبتاً زیاد و توزیعی سراسری هستند،میتوان منعکس کننده دیدگاههای دو جناح موسوم به راست و چپ دانست.بههر حال،«روزنامههای وابسته یا متمایل به احزاب را باید جزئی از مطبوعات پرنفوذ یک کشور بشمار آورد که در حال حاضر به صورت حرفهای منتشر میشوند و هدف آنها شکل دادن به افکار عمومی است».(۱۴)
مقطع زمانی انتخاب شده برای بررسی نشریه های مذکور، از زمان اعلام شده برای انتقال قدرت به عراقیها یعنی اول جولای ۲۰۰۴(۱۱تیر۱۳۸۳) به مدت دو ماه است که این دوره به دلیل حساسیت اوضاع عراق و چگونگی تصمیمگیری آمریکا در برنامهریزی برای انجام انتخابات و در نتیجه کاستن از تنشها و مخالفتها در مورد تداوم حضور در این کشور حائز اهمیت است.
با بررسی متغیرهای موردنظر از جمله ارزشهای خبری،تیتر، سبکهای مورد استفاده در ارائه مطالب، تمایل به تنشزایی یا تنشزدایی و ساختار موضوعات مطرح شده،چگونگی بازتاب رویدادهای عراق در نشریه های دو کشورایران وامریکا بررسی می گردد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
این تحقیق میتواند از سه جنبه دارای اهمیت باشد:
۱)آگاهی یافتن نسبت به جهتگیریهای خاص مطبوعات ایران و آمریکا و هماهنگی یا عدم هماهنگی آنان با سیاست خارجی کشور متبوع خود.
می
توان گفت رابطه بین سیاست و رسانهها یک رابطه دوسویه است. از طرفی، یک
موضوع سیاسی بدون حضور رسانهها ممکن است اصلاً مطرح نشود. در هر بحران
سیاسی بینالمللی، تا زمانی که رسانههای خبری آن را به تصویر نکشند
دیپلماتها چندان بدان نمیپردازند. «نمونههای گویای این مطلب را میتوان
در ماجرای میدان تیان آنمن (چین)، بحران گروگانگیری سیما (پرو)، بحران
بوسنی و حمله به کردهای شمال عراق توسط صدام، مشاهده کرد»(۱۵)و از طرف
دیگر، رسانهها بدون پرداختن به سیاست چندان عرصه مانور نداشته و شهرت
نمییابند. مثلاً شبکه تلویزیونی الجزیره در قطر قطعاً بدون ورود به حوزه
سیاست و به ویژه پوشش حوادث ۱۱ سپتامبر و وقایع بعد از آن نمیتوانست جای
خود را در میان رسانههای مطرح جهان باز کند و به «CNN عربی » تبدیل گردد.
«تئودور
وایت» ،محقق امریکایی،میگوید:«هیچکدام از قوانین اصلی کنگره آمریکا،هیچ
حادثه مهم خارجی، هیچ تغییر اساسی اجتماعی، در ایالات متحده نمیتواند موفق
باشد مگر آن که مطبوعات، اذهان عمومی را آماده کرده باشند».(۱۶)
بنابراین،
بررسی چگونگی هماهنگی مطبوعات دو کشور ایران و آمریکا با سیاست خارجی کشور
متبوع خود، میتواند روشن کننده بسیاری از مطالب در مورد شیوه عمل مطبوعات
باشد.
۲)بررسی تطبیقی الگوهای خبری متفاوت در جهان.
ضروری به
نظر میرسد تا به عنوان یک تحقیق علمی، عملکرد نشریه های آمریکایی به عنوان
غولهای رسانهای بینالمللی و مطبوعات ایران به عنوان رسانههای یک کشور
جهان سومی و در نتیجه «الگوی خبری غرب» با پس زمینه «جریان آزاد اطلاعات»
از یک طرف و «الگوی روزنامه نگاری توسعه» با ذهنیت ارائه«اخبار مثبت
داخلی»و«اخبار منفی خارجی» از طرف دیگر به صورت تطبیقی بررسی گردد و مشخص
شود آیا آنچه که «کلمنت ماروکین روجاس» روزنامهنگار گواتمالایی، ایده«
آزادی اطلاعات غربیها و «آزادی هوشیاری» جهان سومیها»(۱۷)می خوانددر عمل
تحقق مییابد یا خیر.
۳)فراتر رفتن از شیوههای تحقیقاتی موجود در ایران
در زمینه رسانهها و تلاش برای شناخت هر چه بیشتر رسانههای بینالمللی،
فارغ از نوع نگاه بدبینانه غالب نسبت به رسانههای خارجی و بویژه آمریکایی
در داخل ایران.
واقعیت این است که در داخل ایران، چندان رغبتی نسبت به شناخت رسانههای آمریکایی وجود ندارد و اگر هم چنین ارادهای باشد،پیشاپیش دیدگاهی منفی و بدبینانه اعمال میشود. لذا شناخت رسانههای این کشور و بررسی تطبیقی عملکرد آنها نسبت به رسانههای ایران در ارائه رویدادهای واحد، میتواند افقهای گستردهای را پیش روی پژوهشگران و دانشگاهیان بگشاید.
بررسی سا بقه تحقیق
در مورد تاریخچه فرآیند
تاریخی موضوع تحقیق میتوان به برخی از تحقیقات تقریباً مشابه اشاره
کرد.یکی از مهمترین کارها، بررسی سه نشریه مهم آمریکا یعنی تایم،نیوزویک
و«یواس نیوزاندورلد ریپورت» میباشد که توسط «بگیکیان» در سال ۱۹۵۹ در
آمریکا انجام شد و با استفاده از الگوی «مسئولیت ارتباطات جمعی» به این
نتیجه دست یافت که«تصویر بازسازی شده جهان از سوی آنان اغلب سوگیرانه،تحریف
شده یا واقعاً غلط است».(۱۸)
همچنین،برخیازاندیشمندان بابررسیهایی تطبیقی نشان دادهاند که چگونه رویدادهایی واحد، از رسانههای جوامع مختلف به شیوههایی کاملاً متفاوت بازتاب مییابند.برای مثال میتوان به« تحقیقات انجام شده توسط «ادوارد سعید»(۱۹۸۱)(پوشش خبری اسلام درغرب)،«استیونسن»و«کول»(۱۹۸۰)(اخبارخارجی درکشورهای منتخب)،«ملکوت»و«دایانه په»(۱۹۹۱)(جانبداری در گزارشگری:تحلیل محتوای پوشش خبری مطبوعات آمریکا از سقوط هواپیمای کره و ایران) اشاره کرد».(۱۹)
از جمله پژوهشهای انجام شده در ایران می توان به پایان نامه رضا شریفی سورکی تحت عنوان «بازتاب دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در مطبوعات امریکا و طرح هدایت افکار عمومی _ تحلیل محتوای هفته نامه های تایم و نیوزویک قبل و بعد از دوم خرداد ۷۶» اشاره کرد که در آن با استخراج۱۴۱ مطلب از دو نشریه مورد نظر در یک دوره ۱۰ ساله با هدف شناخت تصویر ترسیم شده از ایران در مطبوعات خارجی، نشان داده شده است که تصویر ارائه شده از ایران در سالهای اخیر و پس از دوم خرداد۱۳۷۶ مناسب تر و ملایم تر است .(۲۰)
همچنین زهرا عیوض علیلو در پایان نامه خود تحت عنوان «بررسی تطبیقی نحوه انعکاس اخبار مربوط به جنگ عراق در روزنامه های تهران »با هدف بررسی نوع نگاه روزنامه های جناح راست ( رسالت و کیهان) و روزنامه های جناح چپ (اعتماد و یاس نو ) در قبال جنگ عراق به این نتیجه رسیده است که بین روزنامه های دو جناح از نظر نحوه انعکاس اخبار مربوط به جنگ عراق تفاوت معنی داری وجود دارد.روزنامه های جناح راست در بزرگنمایی خبرهای دارای محتوای ضد امریکایی و مؤید پیروزی طرف عراقی مخاصمه، سعی وافری به خرج داده اند.(۲۱)
اهداف تحقیق
هدف
اصلی از این تحقیق،بررسی ساختار و محتوای مطالب مربوط به وقایع عراق در
دوران حضور نیروهای ائتلاف در این کشور و پس از سقوط حکومت صدام حسین، در
دو روزنامه ایرانی کیهان و شرق و دو نشریه آمریکایی تایم و نیوزویک
از۱۱تیر۱۳۸۳ (اول جولای ۲۰۰۴) به مدت دو ماه است. به این معنا که رویدادهای
عراق از چه بازتابی برخوردار بوده است و دو گروه نشریه های مذکور چه
شباهتها و چه تفاوتهایی دارند. در بررسی ساختار بیشتر جنبه کمی و در بررسی
محتوا بیشتر جنبه کیفی مطالب مورد نظر است.برخی اهداف جزئیتر عبارتند از:
۱)شناخت نوع جهتگیری اعمال شده توسط هر دو گروه نشریه های ایران و آمریکا درباره رویدادهای عراق
۲)شناخت نوع سبکهای به کار رفته در مطالب مربوط به عراق
۳)شناخت نوع تیترهای مورد استفاده
۴)شناخت نوع ارزشهای خبری مورد تأکید
۵)شناخت محتوای مطالب مربوط به حوادث عراق
۶)شناخت گرایش به تنشزایی/ تنشزدایی در هر دو گروه نشریه ها
۷)بررسی رابطه بین نوع نگرش این دو گروه از نشریه ها به حوادث عراق با دیدگاه سیاسی حاکم
۸)بررسی نوع تصویر ارائه شده از وضعیت مردم و کشور عراق بعد از سقوط صدام حسین و به هنگام حضور نیروهای ائتلاف در این کشور
۹)مقایسه تطبیقی نشریه های ایران و آمریکا به لحاظ نحوه انعکاس حوادث عراق
پا نویس ها :
۱٫ Herbert Schiller, The Mind Managers,( Boston: Beacon Press, 1973), p.168.
2- رفیق سکری،افکارعمومی،تبلیغ وآوازهگری،ترجمه حسین کرمی،(تهران: نشر همراه، ۱۳۷۰)، صفحه۱۱۳٫
۳-آنتونی
پراتکانیس و الیوت ارنسون،عصر تبلیغات، ترجمه دکتر کاووس سید امامی و محمد
صادق عباسی، (تهران:انتشارات سروش، چاپ دوم ۱۳۸۰)،صفحه۷٫
۴-اتولربینگر،ارتباطات اقناعی،ترجمه علی رستمی،(تهران: مرکز تحقیقات، مطالعات و سنجش برنامهای صدا و سیما، ۱۳۷۰)،صفحه های ۹تا۱۰٫
۵-ژانلوئی سروان شرایبر،نیروی پیام، ترجمه سروش حبیبی، (تهران: انتشارات سروش، چاپ دوم۱۳۷۱)،صفحه های۱۴۴تا۱۵۰٫
۶-ساموئل هانتینگتون، موج سوم دموکراسی درپایان سده بیستم،ترجمه دکتراحمدشهسا، (تهران: انتشارات روزنه،۱۳۷۳)،پیشگفتار، صفحه۳۷٫
۷٫ Bernard Cohen , The Press and Foreign Policy, (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1963),p. 16.
8- پیتر میشل و جان شوفل، فهم قدرت : دغدغه دائمی چامسکی ، ترجمه دکتر احمد عظیمی بلوریان،(تهران: انتشارات رسا،۱۳۸۲)، صفحه۱۴٫
۹-هانتینگتون،پیشگفتارصفحه۳۷٫
۱۰-میشل وشوفل ،صفحه۴۹٫
۱۱-سروان شرایبر،صفحه۱۸۹٫
۱۲٫http://www.Time.com/magazine/history 13.http://www.Newsweek.msnbc.com/history
14- هرمز مهرداد،مقدمهای بر نظریات و مفاهیم ارتباط جمعی، (تهران:انتشارات فاران، ۱۳۸۰)، صفحه۱۸٫
۱۵- سیدمرتضی میرهاشمی،«رسانه، دیپلماسی و اقتصاد سیاسی»، فصلنامه پژوهش و سنجش،(سال نهم، شماره ۳۲، زمستان ۱۳۸۱)، صفحه۲۶۶٫
۱۶٫Wanta,
Golan and Lee,”Agenda Setting and International News: Media Influence
on Public Perceptions of Foreign Nations”, Journalism & Mass
Communication Quarterly, (Vol. 81, No. 2, Summer2004),p. 367.
17-
دکتر کاظم معتمدنژاد باهمکاری ابوالقاسم منصفی،روزنامه نگاری: با فصلی جدید
در بازنگری روزنامه نگاری معاصر، (تهران: مرکز نشر سپهر، چاپ سوم
۱۳۶۸)،صفحه۵۰۵٫
۱۸-ال-آر هولستی،تحلیل محتوا در علوم اجتماعی و انسانی،
ترجمه دکتر نادر سالارزاده امیری،(تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی،
۱۳۷۳)، صفحه۸۸٫
۱۹-ابراهیم احراری،«نقش رسانهها در کنترل جامعه»،فصلنامه پژوهش و سنجش،(سال یازدهم، شماره ۳۷، بهار۱۳۸۳)،صفحه۱۱۸٫
۲۰-رضا
شریفی سورکی،« بازتاب دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در مطبوعات امریکا و
طرح هدایت افکار عمومی_ تحلیل محتوای هفته نامه های تایم و نیوزویک قبل و
بعد از دوم خرداد ۷۶(۲۰۰۲-۱۹۹۳)»، ، پایان نامه کارشناسی ارشد علوم
ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی،دانشکده علوم اجتماعی۱۳۸۳٫
۲۱-زهرا
عیوض علیلو،« بررسی تطبیقی اخبار مربوط به جنگ عراق در روزنامه های تهران
»، ،پایان نامه کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی ، دانشگاه علامه
طباطبایی دانشکده علوم اجتماعی۱۳۸۳٫