اسلاید ۱ :

• چند شرکت در جهان در یک دوره ده ساله بازدهی سهامشان حداقل بیست درصد یا بیشتر بوده است؟

  در سراسر جهان تنها ۲۴ شرکت به چنین شاخص مالی دشواری دست یافته بودند.

• بررسی این شرکت‌ها منجر به کشف دو موضوع مهم گردید:

  ۱- نوع صنعت و کار فرقی نمی‌کند و موضوع محصول مطرح نیست. آن چه که بیش از همه مهم است نوع رهبری مدیریت می‌باشد. زیرا اساساً این ۲۴ مدیر و رهبر شرکت‌های یاد شده بودند که با بقیه مدیران تفاوت داشتند.

  ۲-  این ۲۴ مدیر در حالی که در مقایسه با دیگران متفاوت هستند در بین خود آنها نیز تفاوت وجود دارد.

  نتیجه: هیچ روش واحدی به عنوان روش رهبری وجود ندارد و هر کسی می‌بایست روش خود را بیابد.

اسلاید ۲ :

• بی شک آن چه سبب می گردد که رهبری مدیریتی یک تشکیلات بسیار موفق باشد، رهبری برای یک فصل یا یک سال نیست بلکه رهبری برای یک دهه و بیش از آن است.
• یک مدیر موفق باید بدون مستهلک کردن خود کارهای بزرگ انجام دهد و سازمانی را بنیان گذارد که مدیر و تمام کارکنان آن به خاطر کار زندگی نمی کنند بلکه به خاطر زندگی کار می کنند.
• سه حقیقت تلخ که به طرز اجتناب ناپذیری راهگشا هستند:

  ۱- موفقیت دائم حق انسان است

  اگر چه موفقیت مرا به جائی که هم اینک هستم رسانده است اما مرا به آن جائی که می‌خواهم باشم، نمی‌رساند. قبرستان شرکت ها پر است از استخوان‌های سازمان‌هایی که این حقیقت را درک نکرده اند و یا اگر درک کرده اند بسیار دیر متوجه شده اند.    (نمونه: IBM)

اسلاید ۳ :

• موفقیت دیروز نیز این امکان را به ما می دهد که امروز هم تلاش کنیم. اما دنیای امروز اساسا با دنیای دیروز متفاوت است ، اگر همچنان به شیوه گذشته عمل کنیم ، در دنیای امروز قطعا بامشکل مواجه خواهیم شد. بی شک فردا نیز دنیای متفاوتی در پیش خواهد بود، اگر همچنان به شیوه های گذشته پایبند باشیم با توجه به تغییر دنیا فردا شکست قطعی است.

۲- دیگران را مسؤول مشکلات دانستن

مقصر دانستن مقررات دولتی، مشتریان، رقبا، کارکنان و …

این شیوه بسیار ساده، آسان و موثر بود، البته تا زمانی که دریافتم مشکل اساسی سازمان خود من هستم.

اوائل خواستار آن بودم که گله‌ای از بوفالوها داشته باشم . بوفالوها حیوانات جالبی هستند ، همگی وفادار به یک پیشرو هستند و آن چه را که به آنها گفته می شود، دقیقا انجام می دهند آیا این جالب نیست که لحظه ای به این بیاندیشید شما افرادی دارید که به شما وفادارند، آیا وفاداری جالب نیست؟ افرادی داریم که دقیقا آن چه به آنها گفته شده است انجام می دهند، آیا این چیزی نیست که ما خواستاریم؟