دانلود ورد با موضوع بررسي تأثير موسيقي نظامي بر موسيقي ملي ايران دارای 39 صفحه و با فرمت .DOC و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس می باشد.
تعداد صفحه : 39 صفحه
فرمت فایل: ورد .DOC و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس
قسمتی از متن نمونه:
مقاله بررسی تأثیر موسیقی نظامی بر موسیقی ملی ایران در 39 صفحه ورد قابل ویرایش
آنالیز قطعه:
فرم مارش:
این قطعه برای یك اركستر 32 نفره نظامی (meliterj Barnd) تنظیم شده است كه شامل Clarinet Eb, Basson, Baritone Sax, Tenorsux, Alto sax, oboe, Flute, Piccolo هر كدام یك عدد clarinet Bb I,II,III نه عدد / Horninf I,II چهار عدد/ cornet دو عدد/ turmpet Bb یك عدد، Snar drum, Symbals, tuba, Euphoinm, Bass trombon, teror tromban, tromban / Bass drum هر كدام یك عدد.
قسمت مقدمه A با اركستراسیون كامل و از درجه V گام سی بمل ماژور شروع میشود و در میزان 8 با كاوش كامل روی درجه T حل میشود. شدت اجرای مقدمه FF میباشد در قسمت a اركستراسیون تغییر نمیكند ولی شدت اجرای آن یك F كاهش مییابد.
این قسمت با درجه I شروع میشود و از درجات VI,V,IV,II نیز در حل هارمونی این قسمت استفاده شده كه نهایتا در ولت دوم از چند نت آلتره استفاده شده و با یك كاهش V به I خاتمه مییابد.
قسمت b در اركستراسیون تغییری اعمال نشده ولی از لحاظ هارمونی متغیر است در این قسمت با یك مدولاسیون به گام F ماژور می رسیم كه در ابتدا قسمت B درجه I این گام آمده است و در سه میزان پایانی این قسمت با یك كاونس كامل به تنالیته اصلی باز میگردد.
پس از خاتمه A با یك مقدمه چهار میزانی كه تنالیتة Mib ماژور را مهیا میكند، وارد قسمت B یا trio میشویم و در این قسمت ساختار اركستری تغییر میكند و شدت اجرا به MF كاهش مییابد و نیز تعدادی از سازها سكوت میكنند. این سازها عبارتند از : oboe, Flut, Piccolo و هر سه trombon . همچنین سعی شد از نتهای كشیده تری نسبت به دو بخش قبلی استفاده شود. هارمونی این قسمت كه با درجه Mib I ماژور شروع می شود نهایتاً با یك مدولاسیون در ولت I به تنالیته Sib ماژور برمیگردد.
فهرست مطالب
عنوان .. صفحه
فصل اول ..
1- تقدیم
2- تشكر ..
فصل دوم (بخش تحقیق) .
بررسی تأثیر موسیقی نظامی بر موسیقی ملی ایران ..
فصل سوم
آنالیز مارش رویش .
نت نگاری قطعه .
این مقاله مطالعهایست دربارة تأثیر موسیقی نظامی بر هنر موسیقی ملی ایران. تاریخ نیست ولی ضرورتاً باید موضوع را به شیوهای تاریخی بررسی كرد و تصوری از چگونگی تأثیر تجربهها و حركت تكاملی و آكادمیك موسیقی جوامع غربی از طریق وسیلهای كه در آن زمان یكی از معدود راههای حیات موسیقی در ایران بود را در ذهن خواننده آفرید.
به نظر «شوپنهاور» هنر، راه برگذشتن از وحشت هستی از زیستن در جهان آرام نبوغ و ژرف اندیشی است. او عالیترین هنر را تراژدی و والاترین هنر را موسیقی میداند، زیرا موسیقی هیچ ایدهای از ایدههائی كه عینیت یافتگی بیمیانجی خواست است را نشان نمیدهد. بلكه نشان دهندة خود خواست وماهیت « شیء در ذات خویش» است. به گفته شوپهناور اگر میتوانستیم همة آنچه را كه موسیقی بدون مفاهیم بیان میكند به درستی با مفاهیم بیان كنیم به «فلسفه راستین» میرسیدیم.
یقیناً شوپنهاور تنها فیلسوفی نیست كه در مورد هنر موسیقی نظریات خویش را به جامعه عرضه كرده است. در میان فلاسفه میتوان به نیچه، فین كنشتاین، زیگموند اسپات، هگل و كاپلستون اشاره كرد كه به مقوله هنرموسیقی به طور جدی نگریستهاند و این خود بیانگر نقش و اهمیتی است كه این هنر در جامعه داراست و به لحاظ داشتن همین نقش و اهمیت همواره در طول تاریخ دچار تغییر و نوساناتی بوده كه ناشی از شرائط اجتماعی- فرهنگی- مذهبی و حتی سیاسی بوده است.
زمانی كه انسان بدوی و وحشی به رشتههای اصوات سازمان نایافته گوش فرا میدهد احتمالاً ریتم را تنها عامل مورد نیاز برای نشان دادن و ثابت نگه داشتن زمان میداند چنانكه در موسیقی پست مدرن نیز كم و بیش این نظر تكرار میشود.
زیگموند اسپات درك موسیقائی انسان وحشی توسط پاهایش را بسته به سطح تجربیاتش منطقی میداند و ننگی برای آن نمیداند اگر موسیقی را توسط پاهایش میشنیده، زیرا ریتم سادهترین و در عین حال اساسیترین عاملی است كه صورت را به سوی زیبائی میكشاند. ولی اهمیت و نقش متقابل و اساسی موسیقی و مخاطب و شرایط، زمانی آغاز میشود كه انسان این پدیدة هنری را توسط قلب و عقل نیز درك میكند و همین درك باعث بوجود آمدن انواع موسیقی از قبیل موسیقی كار، موسیقی خواب، موسیقی انقلاب، موسیقی نظامی و … میشود.
نوع تأثیر و تأثر پذیری موسیقی در جوامع و زمانهای مختلف تقریباً شبیه به هم بوده، به عنوان مثال میتوان اروپای سدههای میانه را با ایران زمان صفویه مقایسه كرد.
به عقیدة انگلس «كلیسا در سدههای میانه»تمام شكلهای ایدئولوژی، فلسفه، سیاست، حقوق و هنر را به الهیات مربوط كرده و آنها را به صورت تقسیمات فرعی الهیات در آورده بود. [1]
در همین دوران در سال 1325 میلادی پاپ جان دوازدهم با صدور فرمانی «مكتب جدید» موسیقی را محكوم كرد. زیرا این موسیقی: «به جای خواندن ملودیهای قدیمی، ملودیهای جدید را بافت نویسی تازه ابداع كرد، سرعت را به موسیقی مقدس تحمیل كرد، ملودی را به كمك تزئین، سكون و پلیفونی تحلیل برد و كلمات مقدس را بر آهنگهای نامقدس افزود. خلاصه آنكه از جان گذشتگی را متلاطم ساخت، گوش را خمار و شنونده را از راه به در كرد.»
فارغ التحصیلان مدرسه موزیك وابسته به وزارت معارف:
سرهنگ،حسین لطفی (معلم درس تئوری و فارغ التحصیل دوره اول) ؛
داود نجمی؛
حسین نعیمیان؛
سرهنگ سید احمد نورانی (معلم سرود مدرسة موزیك و رئیس شعبة موزیك ركن 3 ستاد ارتش)؛
محمد ایروانی( یكی از سه تن فارغ التحصیلان دوره دوم مدرسه موزیك و از بهترین شاگردان و یولون نصرالسلطان بود
سرپرستی دسته موزیك اعتضادیه (اعتضاد السلطنه) و اركستر مدرسه موزیك را برعهده داشت و برای تشكیل مدرسه موزیك نظام در افغانستان به آن كشور اعزام شد؛
سرهنگ، محمدانصاری( معلم درس تئوری) ؛
مصیب رضوانی؛
ضیاء مختاری؛ ( شاگرد سالار معزز و معلم سرود مدرسه ونویسندة كتاب ارزندة خودآموز موسیقی ؛، است)؛
سرهنگ محمد نجمی؛
غلامرضا توافقی؛
علی جعفر جم؛
یاور آقاخان (صاحب منصب موزیك واستاد نت خوانی كلنل وزیری)؛
نصرالله زرین پنجه ( از شاگردان هنگ آفرین كه بعدها به یكی از نوازندگان برجستة «تار» تبدیل شد)؛
محمو آقا نایب؛
قلی خان یاور؛
مرتضی حنانه، ناصحی و غریب نیز از شاگردان كلاسهای متوسطه موسیقی نظام بودند.
بنیانگذاران و استادان موسیقی نظامی:
آلفرد ژان باتیست لومر ( شرح حال و خدمات وی در صفحات گذشته ذكر شد)؛
غلامرضا خان مین باشیان «سالار معزز» ( علاوه بر كارها و خدمات برجستة وی كه قبلاً ذكرش رفت، میتوان به كارهای ذیل نیز اشاره كرد؛
ترجمه سه كتاب هارمونی، ساز شناسی و اركستراسیون موسیقی نظامی به كمك مزین الدوله، تربیت افسران متخصص، كسب استقلال اداری آموزشی موسیقی نظام؛ با تاسیس اداره موزیك ارتش برای رسیدگی به وضع استخدامی، آموزشی، رفاهی و خدمتی افسران و درجه داران موزیك، جایگزینی مارشها و سرودهای ساخت افسران ایران به جای نوع خارجی آن و ساخت سرود ملی ایران پس از انقلاب مشروطه.
حسین خان هنگ آفرین ( فرزند عبدالله خان در سال 1293 هـ ق ) در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا عبدالله[1] حسین را برای فرا گرفتن موسیقی در شعبه موزیك نظام دارالفنون گذاشت. حسین از شاگردان برجستة لومر بود. وی علاوه بر آموختن علم موسیقی، نواختن پیانو، ویولن و سازهای بادی را فرا گرفت. همچنین با دستگاههای موسیقی ایرانی نزد میرزا عبدالله به خوبی آشنائی یافت. مدتی رئیس موزیك نظمیه بود سپس فرماندهی یكی از رستههای موزیك قزاقخانه شد.
از سال 1300 تا 1310 ( هـ ش) رئیس دستة موزیك فوج پهلوی بود و یك بار همراه درویش خان برای پركردن صفحه به اروپا سفر كرد. وی تا درجة سرهنگی ارتقا یافت و در سال 1331 (هـ ش) در سن 76 سالگی در گذشت. بسیاری از اساتید و مشاهیر موسیقی ملی، از شاگردان وی بودند.
نصرالله خان (نصرالسلطان) فرزند ارشد سالار معزز در 1300 هـ ق به دنیا آمد. مقدمات موسیقی را در شعبه موزیك دارالفنون فرا گرفت و در سال 1313 (هـ ق) به اتفاق پدر برای ادامه تحصیل موسیقی به روسیه رفت. در عهد مظفرالدین شاه به ایران بازگشت و رئیس یكی از دسته جات موزیك شد. پس از یك سال لقب نصرالسلطان را گرفت. بعد از مدتی به دعوت پسرش كه فرمانده قشون شیراز بود سرپرستی موزیك قشون شیراز را به عهده گرفت. پس از ترور قوام الملك شیرازی به دست نعمت الله بروجردی یكی از بزرگان مشروطه به تهران بازگشت و برای تدریس كلاس موزیك دارالفنون فراخوانده شد. پیانو ساز تخصصی وی بود و در نواختن ویولن و ویولن سل نیز بسیار مهارت داشت در سال 1331 ( هـ ق) برای بار دوم به روسیه رفت و یكسال در آنجا ماند. پس از بازگشت با درجه یاوری ( سرگردی) ضمن تدریس هنرجویان – در واحد بریگاد قزاق مشغول شد. به علت تلاش شایسته در پیشبرد تحصیلی هنرجویان به دریافت مدال طلا از وزارت معارف نایل شد. پس از پیمودن مدارج نظامی به درجه سرتیپی رسیده و در سال 1300 (هـ ش) معان كل موزیك قشون شد. در همان سال با توجه به قانون جدید ترفیع افسران با درجه سرهنگی ضمن تصدی معاونت كل موزیك قشون، معاونت مدرسه موزیك نیز به او سپرده شد كه در سال 1307 به علت وضع قانون عدم دریافت دو حقوق از صندوق دولت معاونت مدرسه موزیك را رها كرد و از سال 1310 ( هـ ش) پس از بازنشستگی سالار معزز تا سال 1314 (هـ ش) ریاست كل موزیك قشون را برعهده گرفت و در سال 1317 ( هـ ش) به علت عارضه سكته قلبی در سن 56 سالگی درگذشت. از شاگردان به نام او می توان سرهنگ محمد ایروانی در موزیك نظام و غلامرضا خان خادم میثاق را در موسیقی ملی ایران نام برد.
سلیمان خان ارمنی: از هنرجویان دوره اول شعبه موزیك دارالفنون و از بهترین شاگردان لومر بود. علاوه بر ساز تخصصیاش كلارینت تمام سازهای متداول موزیك نظام را مینواخت در نواختن پیانو مهارت داشت و در زمان ریاست سالار معزز در مدرسه موزیك نظام معاون وی بود. پنج سال تدریس در مدرسه موزیك نظام، فرماندهی دسته موزیك قشون عبدالحسن میرزا ( فرمانفرما) سفر به فرانسه برای خرید ساز و وسایل موسیقی، ریاست دسته موزیك علاء الدوله، ریاست یكی ازدسته جات موزیك سلطنتی در زمان احمد شاه از دیگر كارهای وی است.
پس از كودتای سوم اسفند 1299 شمسی و متحد الشكل شدن نظامیان با دسته موزیك خود، به تیپ تیرانداز عراق منتقل شد و تا آخر خدمت رئیس دسته موزیك این تیپ در قصر قاجار و عشرت آباد بود. وی تا درجه سرتیپی ارتقا پیدا كرد و بنابر اطلاعاتی كه در دست است تا سال 1302 شمسی زنده بود و به آقای حسین سنجری خواندن و نواختن نت تعلیم میداده است.
ارسلان خان ( ناصر همایون): (فرزند امیر خان تولد در سال 1283 ( هـ ق) و در سال 1339 ( هـ ق) در تبریز دیده از جهان فرو بست. پس از طی كردن دوره 8 ساله شعبه موزیك دارالفنون سرپرستی دسته های موزیك نظامی را برعهده گرفت.
در زمان مظفرالدین شاه رئیس دسته موزیك سلطنتی شد و با رسیدن به درجه سرتیپی لقب ( ناصر همایون) را دریافت كرد. در سفر اول مظفرالدین شاه همراه او بود و به دستور مظفرالدین شاه همراه موسیو برای خرید لوازم موسیقی به اروپا رفت. وی در نت نویسی و آهنگسازی مهارت داشت و در سال 1324 (هـ ق) پس از مرگ مظفرالدین شاه موسیقی را كنار گذاشت.
ابراهیم خان آژنگ : ( موسیقی نظامی را از لومر در دارالفنون آموخت و نواختن ویولن را از دووال فرانسوی و دستگاههای ایرانی را از حسنیقلی ، استاد تار یاد گرفت.
در سال 1332 ( هـ ق ) معاون سالار معزز در شعبه موزیك بود و پس از آن رئیس موزیك گارد نصرت شد. پس از تشكیل ادارة موسیقی كشور در سال 1317 شمسی معاون غلامحسین خان مین باشیان شد و پس از تاسیس رادیو سرپرستی نوازندگان رادیو را بر عهده گرفت. دو قطعه (سحر خیز ارتش) و (مارش آهن) و همچنین اپرت (دكتر ریاضیدان) و (فلان وبهمان) از آثار اوست.
آنالیز قطعه:
فرم مارش:
این قطعه برای یك اركستر 32 نفره نظامی (meliterj Barnd) تنظیم شده است كه شامل Clarinet Eb, Basson, Baritone Sax, Tenorsux, Alto sax, oboe, Flute, Piccolo هر كدام یك عدد clarinet Bb I,II,III نه عدد / Horninf I,II چهار عدد/ cornet دو عدد/ turmpet Bb یك عدد، Snar drum, Symbals, tuba, Euphoinm, Bass trombon, teror tromban, tromban / Bass drum هر كدام یك عدد.
قسمت مقدمه A با اركستراسیون كامل و از درجه V گام سی بمل ماژور شروع میشود و در میزان 8 با كاوش كامل روی درجه T حل میشود. شدت اجرای مقدمه FF میباشد در قسمت a اركستراسیون تغییر نمیكند ولی شدت اجرای آن یك F كاهش مییابد.
این قسمت با درجه I شروع میشود و از درجات VI,V,IV,II نیز در حل هارمونی این قسمت استفاده شده كه نهایتا در ولت دوم از چند نت آلتره استفاده شده و با یك كاهش V به I خاتمه مییابد.
قسمت b در اركستراسیون تغییری اعمال نشده ولی از لحاظ هارمونی متغیر است در این قسمت با یك مدولاسیون به گام F ماژور می رسیم كه در ابتدا قسمت B درجه I این گام آمده است و در سه میزان پایانی این قسمت با یك كاونس كامل به تنالیته اصلی باز میگردد.
پس از خاتمه A با یك مقدمه چهار میزانی كه تنالیتة Mib ماژور را مهیا میكند، وارد قسمت B یا trio میشویم و در این قسمت ساختار اركستری تغییر میكند و شدت اجرا به MF كاهش مییابد و نیز تعدادی از سازها سكوت میكنند. این سازها عبارتند از : oboe, Flut, Piccolo و هر سه trombon . همچنین سعی شد از نتهای كشیده تری نسبت به دو بخش قبلی استفاده شود. هارمونی این قسمت كه با درجه Mib I ماژور شروع می شود نهایتاً با یك مدولاسیون در ولت I به تنالیته Sib ماژور برمیگردد.
فهرست مطالب
عنوان .. صفحه
فصل اول ..
1- تقدیم
2- تشكر ..
فصل دوم (بخش تحقیق) .
بررسی تأثیر موسیقی نظامی بر موسیقی ملی ایران ..
فصل سوم
آنالیز مارش رویش .
نت نگاری قطعه .
این مقاله مطالعهایست دربارة تأثیر موسیقی نظامی بر هنر موسیقی ملی ایران. تاریخ نیست ولی ضرورتاً باید موضوع را به شیوهای تاریخی بررسی كرد و تصوری از چگونگی تأثیر تجربهها و حركت تكاملی و آكادمیك موسیقی جوامع غربی از طریق وسیلهای كه در آن زمان یكی از معدود راههای حیات موسیقی در ایران بود را در ذهن خواننده آفرید.
به نظر «شوپنهاور» هنر، راه برگذشتن از وحشت هستی از زیستن در جهان آرام نبوغ و ژرف اندیشی است. او عالیترین هنر را تراژدی و والاترین هنر را موسیقی میداند، زیرا موسیقی هیچ ایدهای از ایدههائی كه عینیت یافتگی بیمیانجی خواست است را نشان نمیدهد. بلكه نشان دهندة خود خواست وماهیت « شیء در ذات خویش» است. به گفته شوپهناور اگر میتوانستیم همة آنچه را كه موسیقی بدون مفاهیم بیان میكند به درستی با مفاهیم بیان كنیم به «فلسفه راستین» میرسیدیم.
یقیناً شوپنهاور تنها فیلسوفی نیست كه در مورد هنر موسیقی نظریات خویش را به جامعه عرضه كرده است. در میان فلاسفه میتوان به نیچه، فین كنشتاین، زیگموند اسپات، هگل و كاپلستون اشاره كرد كه به مقوله هنرموسیقی به طور جدی نگریستهاند و این خود بیانگر نقش و اهمیتی است كه این هنر در جامعه داراست و به لحاظ داشتن همین نقش و اهمیت همواره در طول تاریخ دچار تغییر و نوساناتی بوده كه ناشی از شرائط اجتماعی- فرهنگی- مذهبی و حتی سیاسی بوده است.
زمانی كه انسان بدوی و وحشی به رشتههای اصوات سازمان نایافته گوش فرا میدهد احتمالاً ریتم را تنها عامل مورد نیاز برای نشان دادن و ثابت نگه داشتن زمان میداند چنانكه در موسیقی پست مدرن نیز كم و بیش این نظر تكرار میشود.
زیگموند اسپات درك موسیقائی انسان وحشی توسط پاهایش را بسته به سطح تجربیاتش منطقی میداند و ننگی برای آن نمیداند اگر موسیقی را توسط پاهایش میشنیده، زیرا ریتم سادهترین و در عین حال اساسیترین عاملی است كه صورت را به سوی زیبائی میكشاند. ولی اهمیت و نقش متقابل و اساسی موسیقی و مخاطب و شرایط، زمانی آغاز میشود كه انسان این پدیدة هنری را توسط قلب و عقل نیز درك میكند و همین درك باعث بوجود آمدن انواع موسیقی از قبیل موسیقی كار، موسیقی خواب، موسیقی انقلاب، موسیقی نظامی و … میشود.
نوع تأثیر و تأثر پذیری موسیقی در جوامع و زمانهای مختلف تقریباً شبیه به هم بوده، به عنوان مثال میتوان اروپای سدههای میانه را با ایران زمان صفویه مقایسه كرد.
به عقیدة انگلس «كلیسا در سدههای میانه»تمام شكلهای ایدئولوژی، فلسفه، سیاست، حقوق و هنر را به الهیات مربوط كرده و آنها را به صورت تقسیمات فرعی الهیات در آورده بود. [1]
در همین دوران در سال 1325 میلادی پاپ جان دوازدهم با صدور فرمانی «مكتب جدید» موسیقی را محكوم كرد. زیرا این موسیقی: «به جای خواندن ملودیهای قدیمی، ملودیهای جدید را بافت نویسی تازه ابداع كرد، سرعت را به موسیقی مقدس تحمیل كرد، ملودی را به كمك تزئین، سكون و پلیفونی تحلیل برد و كلمات مقدس را بر آهنگهای نامقدس افزود. خلاصه آنكه از جان گذشتگی را متلاطم ساخت، گوش را خمار و شنونده را از راه به در كرد.»
فارغ التحصیلان مدرسه موزیك وابسته به وزارت معارف:
سرهنگ،حسین لطفی (معلم درس تئوری و فارغ التحصیل دوره اول) ؛
داود نجمی؛
حسین نعیمیان؛
سرهنگ سید احمد نورانی (معلم سرود مدرسة موزیك و رئیس شعبة موزیك ركن 3 ستاد ارتش)؛
محمد ایروانی( یكی از سه تن فارغ التحصیلان دوره دوم مدرسه موزیك و از بهترین شاگردان و یولون نصرالسلطان بود
سرپرستی دسته موزیك اعتضادیه (اعتضاد السلطنه) و اركستر مدرسه موزیك را برعهده داشت و برای تشكیل مدرسه موزیك نظام در افغانستان به آن كشور اعزام شد؛
سرهنگ، محمدانصاری( معلم درس تئوری) ؛
مصیب رضوانی؛
ضیاء مختاری؛ ( شاگرد سالار معزز و معلم سرود مدرسه ونویسندة كتاب ارزندة خودآموز موسیقی ؛، است)؛
سرهنگ محمد نجمی؛
غلامرضا توافقی؛
علی جعفر جم؛
یاور آقاخان (صاحب منصب موزیك واستاد نت خوانی كلنل وزیری)؛
نصرالله زرین پنجه ( از شاگردان هنگ آفرین كه بعدها به یكی از نوازندگان برجستة «تار» تبدیل شد)؛
محمو آقا نایب؛
قلی خان یاور؛
مرتضی حنانه، ناصحی و غریب نیز از شاگردان كلاسهای متوسطه موسیقی نظام بودند.
بنیانگذاران و استادان موسیقی نظامی:
آلفرد ژان باتیست لومر ( شرح حال و خدمات وی در صفحات گذشته ذكر شد)؛
غلامرضا خان مین باشیان «سالار معزز» ( علاوه بر كارها و خدمات برجستة وی كه قبلاً ذكرش رفت، میتوان به كارهای ذیل نیز اشاره كرد؛
ترجمه سه كتاب هارمونی، ساز شناسی و اركستراسیون موسیقی نظامی به كمك مزین الدوله، تربیت افسران متخصص، كسب استقلال اداری آموزشی موسیقی نظام؛ با تاسیس اداره موزیك ارتش برای رسیدگی به وضع استخدامی، آموزشی، رفاهی و خدمتی افسران و درجه داران موزیك، جایگزینی مارشها و سرودهای ساخت افسران ایران به جای نوع خارجی آن و ساخت سرود ملی ایران پس از انقلاب مشروطه.
حسین خان هنگ آفرین ( فرزند عبدالله خان در سال 1293 هـ ق ) در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا عبدالله[1] حسین را برای فرا گرفتن موسیقی در شعبه موزیك نظام دارالفنون گذاشت. حسین از شاگردان برجستة لومر بود. وی علاوه بر آموختن علم موسیقی، نواختن پیانو، ویولن و سازهای بادی را فرا گرفت. همچنین با دستگاههای موسیقی ایرانی نزد میرزا عبدالله به خوبی آشنائی یافت. مدتی رئیس موزیك نظمیه بود سپس فرماندهی یكی از رستههای موزیك قزاقخانه شد.
از سال 1300 تا 1310 ( هـ ش) رئیس دستة موزیك فوج پهلوی بود و یك بار همراه درویش خان برای پركردن صفحه به اروپا سفر كرد. وی تا درجة سرهنگی ارتقا یافت و در سال 1331 (هـ ش) در سن 76 سالگی در گذشت. بسیاری از اساتید و مشاهیر موسیقی ملی، از شاگردان وی بودند.
نصرالله خان (نصرالسلطان) فرزند ارشد سالار معزز در 1300 هـ ق به دنیا آمد. مقدمات موسیقی را در شعبه موزیك دارالفنون فرا گرفت و در سال 1313 (هـ ق) به اتفاق پدر برای ادامه تحصیل موسیقی به روسیه رفت. در عهد مظفرالدین شاه به ایران بازگشت و رئیس یكی از دسته جات موزیك شد. پس از یك سال لقب نصرالسلطان را گرفت. بعد از مدتی به دعوت پسرش كه فرمانده قشون شیراز بود سرپرستی موزیك قشون شیراز را به عهده گرفت. پس از ترور قوام الملك شیرازی به دست نعمت الله بروجردی یكی از بزرگان مشروطه به تهران بازگشت و برای تدریس كلاس موزیك دارالفنون فراخوانده شد. پیانو ساز تخصصی وی بود و در نواختن ویولن و ویولن سل نیز بسیار مهارت داشت در سال 1331 ( هـ ق) برای بار دوم به روسیه رفت و یكسال در آنجا ماند. پس از بازگشت با درجه یاوری ( سرگردی) ضمن تدریس هنرجویان – در واحد بریگاد قزاق مشغول شد. به علت تلاش شایسته در پیشبرد تحصیلی هنرجویان به دریافت مدال طلا از وزارت معارف نایل شد. پس از پیمودن مدارج نظامی به درجه سرتیپی رسیده و در سال 1300 (هـ ش) معان كل موزیك قشون شد. در همان سال با توجه به قانون جدید ترفیع افسران با درجه سرهنگی ضمن تصدی معاونت كل موزیك قشون، معاونت مدرسه موزیك نیز به او سپرده شد كه در سال 1307 به علت وضع قانون عدم دریافت دو حقوق از صندوق دولت معاونت مدرسه موزیك را رها كرد و از سال 1310 ( هـ ش) پس از بازنشستگی سالار معزز تا سال 1314 (هـ ش) ریاست كل موزیك قشون را برعهده گرفت و در سال 1317 ( هـ ش) به علت عارضه سكته قلبی در سن 56 سالگی درگذشت. از شاگردان به نام او می توان سرهنگ محمد ایروانی در موزیك نظام و غلامرضا خان خادم میثاق را در موسیقی ملی ایران نام برد.
سلیمان خان ارمنی: از هنرجویان دوره اول شعبه موزیك دارالفنون و از بهترین شاگردان لومر بود. علاوه بر ساز تخصصیاش كلارینت تمام سازهای متداول موزیك نظام را مینواخت در نواختن پیانو مهارت داشت و در زمان ریاست سالار معزز در مدرسه موزیك نظام معاون وی بود. پنج سال تدریس در مدرسه موزیك نظام، فرماندهی دسته موزیك قشون عبدالحسن میرزا ( فرمانفرما) سفر به فرانسه برای خرید ساز و وسایل موسیقی، ریاست دسته موزیك علاء الدوله، ریاست یكی ازدسته جات موزیك سلطنتی در زمان احمد شاه از دیگر كارهای وی است.
پس از كودتای سوم اسفند 1299 شمسی و متحد الشكل شدن نظامیان با دسته موزیك خود، به تیپ تیرانداز عراق منتقل شد و تا آخر خدمت رئیس دسته موزیك این تیپ در قصر قاجار و عشرت آباد بود. وی تا درجه سرتیپی ارتقا پیدا كرد و بنابر اطلاعاتی كه در دست است تا سال 1302 شمسی زنده بود و به آقای حسین سنجری خواندن و نواختن نت تعلیم میداده است.
ارسلان خان ( ناصر همایون): (فرزند امیر خان تولد در سال 1283 ( هـ ق) و در سال 1339 ( هـ ق) در تبریز دیده از جهان فرو بست. پس از طی كردن دوره 8 ساله شعبه موزیك دارالفنون سرپرستی دسته های موزیك نظامی را برعهده گرفت.
در زمان مظفرالدین شاه رئیس دسته موزیك سلطنتی شد و با رسیدن به درجه سرتیپی لقب ( ناصر همایون) را دریافت كرد. در سفر اول مظفرالدین شاه همراه او بود و به دستور مظفرالدین شاه همراه موسیو برای خرید لوازم موسیقی به اروپا رفت. وی در نت نویسی و آهنگسازی مهارت داشت و در سال 1324 (هـ ق) پس از مرگ مظفرالدین شاه موسیقی را كنار گذاشت.
ابراهیم خان آژنگ : ( موسیقی نظامی را از لومر در دارالفنون آموخت و نواختن ویولن را از دووال فرانسوی و دستگاههای ایرانی را از حسنیقلی ، استاد تار یاد گرفت.
در سال 1332 ( هـ ق ) معاون سالار معزز در شعبه موزیك بود و پس از آن رئیس موزیك گارد نصرت شد. پس از تشكیل ادارة موسیقی كشور در سال 1317 شمسی معاون غلامحسین خان مین باشیان شد و پس از تاسیس رادیو سرپرستی نوازندگان رادیو را بر عهده گرفت. دو قطعه (سحر خیز ارتش) و (مارش آهن) و همچنین اپرت (دكتر ریاضیدان) و (فلان وبهمان) از آثار اوست.
دانلود ورد با موضوع بررسي تأثير موسيقي نظامي بر موسيقي ملي ايران دارای 36 صفحه و با فرمت .DOC و قابل ویرایش و آماده برای ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس می باشد
تعداد صفحه : 36 صفحه
فرمت فایل: ورد .DOC و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس
تعداد صفحه : 36 صفحه
فرمت فایل: ورد .DOC و قابل ویرایش
آماده برای : ارائه ، چاپ ، تحقیق و کنفرانس