مقدمه:
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گفتمان نه شرقی و نه غربی به عنوان رویکرد اصلی جمهوری اسلامی ایران، ناگزیر می بایست برای تعامل با جهان و هم چنین حل معضلات اقتصادی، به دنبال یک شریک قدرتمند ورای دو قطب شرق و غرب می بود. بر همین اساس از اواسط دهه 60 شمسی این مهم در افکار سران نظام ج.ا.ا راه یافت که اروپا می تواند خلاء ناشی از دوری از غرب و شرق را برای ایران پر نماید.
روابط اتحادیه اروپا با ایران طی سال های پس از پیروزی انقلاب در ایران، همواره با افت و خیزهایی مواجه بوده است، حالا این سؤال مطرح است که موانع عمده در توسعه و تحکیم و تزلزل و کاهش مناسبات پایدار بین ایران و اتحادیه اروپا چیست؟
ابتدا این موضوع مطرح می شود که آیا اروپا از چنان قدرت تأثیرگذار و مستقلی برخوردار بوده که بتوان با تکیه بر آن راه پیشرفت اقتصادی و سیاسی در عرصه بین المللی را پیمود؟ به عقیده بسیاری از ناظران سیاسی، اروپا هنوز شخصیت ژئوپلتیک کاملاً جدا از آمریکا پیدا نکرده است. به عبارت دیگر، اروپا بهرغم تلاش برای ایجاد وحدت و همگرایی، هنوز به عنوان یک شخصیت یا قطب مستقل در عرصه جهانی حضور نیافته است. با توجه به افزایش اعضای اتحادیه اروپا، در آینده نزدیک نیز اتخاذ موضع واحد بهویژه در عرصه سیاست خارجی برای اتحادیه اروپا پیچیدهتر خواهد بود.
ضمن اینکه بحران عراق نشان داد اروپاییان در نوع برخورد با آمریکا به دو دسته تقسیم شدند و جهتگیری کشورهای اروپای شرقی نیز همسو با سیاستهای آمریکا بوده است. زیرا این کشورها امنیت خود را در همسویی و همراهی با آمریکا میبینند.
اما بررسی و مطالعه مناسبات ایران و اتحادیه اروپا طی سال های گذشته بر این واقعیت صحه میگذارد که اساساً جهتگیریها و تعاملات اتحادیه اروپا با ایران همسو و تحت تأثیر اهداف و سیاستهای آمریکا قرار داشته است. به عقیده برخی از صاحبنظران سیاسی، اتحادیه اروپا نخواهد توانست خود را با یک ایران مستقل وفق دهد و از سیاست آمریکا در قبال ایران دوری گزیند. به همین دلیل مناسبات دوطرف طی سالهای گذشته دوستانه نبوده و شاهد افت و خیزهایی بوده است.
بدیهی است تداوم چنین روندی نمیتواند در بر دارنده منافع ایران و اروپا باشد. هم ایران و هم اروپا، در پی ایفای نقشی متفاوت از گذشته در نظام بینالمللی هستند. دو طرف برای دستیابی به آنچه در آینده میاندیشند، راهی جز همکاری مؤثر و روابط تنظیم شده با یکدیگر ندارند. اما حفظ مبادلات و گسترش همکاریها بدون جو تفاهمآمیز و اراده سیاسی و احترام متقابل در درازمدت بسیار مشکل خواهد بود. سعی سیاست خارجی ایران همواره در جهت تحکیم روابط با آن دسته از کشورهای اروپایی بوده که به جای پیروی از سیاستهای آمریکا، خواستهاند موقعیت ایران را درک کنند و از عواملی که این کشورها را به تهران نزدیک میکنند، بهرهگیرند. اما به رغم کشش و گرایشی که در سیاست خارجی ایران نسبت به اروپا وجود داشته است، یک رشته حوادث مانع از استحکام روابط دو طرف گردید.
از جمله مهم ترین عواملی که که بر روابط ایران واتحادیه اروپا سایه انداخت ظهور اصولگرایان در صحنه قدرت سیاسی ایران بوده که مشخصاً تغییری را در نوع نگاه سیاست خارجی ایران نسب به مسایل منطقه-ای و جهانی به وجود آوردند که بالطبع باعث ایجاد تعارض با دیدگاه های پذیرفته شده بین المللی گردید. در این میان تضاد موضع گیری ها و سیاست های دولت آقای احمدی نژاد با مبانی پذیرفته شده دول اروپایی نه تنها در هموار نمودن چالش به وجود آمده در روابط ایران و اتحادیه اروپا موثر نبوده بلکه سبب بروز اختلاف های اساسی در روابط فی مابین گردیده و دورنمای برقراری یک رابطه را در هاله ای از ابهام فرو برد.
از مهم ترین موضع گیری ها و رویکردهای سیاست خارجی دولت اصولگرای ایران که در وخامت روابط فی مابین با اتحادیه اروپا تأثیر اساسی داشته، لحن سیاسی آقای احمدی نژاد در سخنرانی های خود و موضع گیری در برابر اسراییل بوده که به نوعی تب انقلابی سال 1979م در ایران را یادآوری می نمود. این موضع گیری ها و به خصوص تلاش برای به چالش کشاندن موضوع هولوکاست، نژاد پرست خواندن اسراییل و تضاد راهبردی با غرب در روند مذاکرات صلح اعراب و اسراییل، از عوامل اصلی رکود مناسبات ایران واتحادیه اروپا در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد می باشد.
بر این اساس این پژوهش در پی آن است که با بررسی موضع گیری های ضد صهیونیستی دولت آقای احمدی نژاد، به نقش و تأثیر این موضع گیری ها بر روابط فی مابین ایران و اتحادیه اروپا بپردازد.
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1) بیان مسئله
1-2) اهمیت موضوع و انگیزه انتخاب آن
1-3) هدف های پژوهش
1-4) سئوالات پژوهش
1-5) فرضیه پژوهش
1-6) متغیر مستقل و وابسته
1-7) تعریف مفاهیم
1-8) پیشینه و ادبیات تحقیق
1-9) روش پژوهش
1-10) روش جمع آوری اطلاعات
1-11) محدوده زمانی و مکانی پژوهش
1-12) ابعاد نوآوری پژوهش
1-13) محدودیت ها و مشکلات پژوهش
1-14) سازماندهی پژوهش
فصل دوم: چارچوب نظری
2-1) نظریه پردازی در سیاست خارجی
2-2) نظریه ساختار-کارگزار
2-2-1) شناخت عناصر ساختاری و کارگزاری مؤثر در سیاست خارجی
2-3) نظریه سازنده انگاری
2-3-1) ساختار گرایی و فردگرایی در قالب منافع دولتی
2-3-2) تأملی بر پیوندهای میان سازنده گرایی و تصمیم گیری عقلایی
2-3-2) ترسیم یک سیاست خارجی مبتنی بر سازنده گرایی
2-3-3) منطق تناسب و شایستگی
2-3-4) هنجارها و رفتار سیاست خارجی: سازو کارهای انگیزشی
2-3-5) شاخص های هنجارهای اجتماعی
فصل سوم: سیاست خارجی ج.ا.ا در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد
3-1) سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-1) اصول و اهداف سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-2) ویژگی های سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-3) عوامل مؤثر بر سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-4) سطوح فعالیت سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-5) نهادهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-6) عناصر ساختار مؤثر بر سیاست خارجی ایران
3-1-7) عناصر کارگزار مؤثر بر سیاست خارجی ایران
3-2) سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی
3-2-1) سیاست خارجی ج.ا.ا بعد از انقلاب و گفتمان های حاکم بر آن
3-2-2) سیاست خارجی ایران از پیروزی انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی
3-3) سیاست خارجی ج.ا.ا در زمان آقای هاشمی رفسنجانی
3-4) سیاست خارجی ج.ا.ا در زمان آقای خاتمی
3-5)سیاست خارجی ج.ا.ا در زمان آقای احمدی نژاد
فصل چهارم: مواضع ضد صهیونیستی دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد
4-1) پیشینه روابط ایران و اسراییل
4-2) سیاست خارجی ج.ا.ا نسبت به اسراییل
4-3) سیاست خارجی اسراییل در قبال ج.ا.ا
4-4) دلایل خصومت ایران با اسراییل
4-5) مخالفت با اسراییل و امنیت ملی ایران
4-6) محمود احمدی نژاد و اسراییل
4-6-1) سخنان ضد صهیونیستی احمدی نژاد در نشست های سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل
4-6-2) سخنرانی های روز قدس
4-6-3) همایش جهان بدون صهیونیسم
4-6-4) سؤال از آنگلا مرکل
4-6-5) کنفرانس هولوکاست، چشم انداز جهانی
4-6-6) اجلاس فائو
4-6-7) کنفرانس ضد نژادپرستی ژنو
4-6-8) اجلاس مکه
4-6-9) هولوکاست از نگاه احمدی نژاد
4-7)شکایت متقابل ایران و اسراییل
4-8) جاسوسی متقابل
4-9) انصراف از رویارویی ورزشی
4-10) ریشه های فرهنگ ضداسراییلی در ایران
فصل پنجم: بررسی تأثیر سیاست های ضد صهیونستی ج.ا.ا در دوران آقای احمدی نژاد بر روابط ایران و اتحادیه اروپا
5-1) پیشینه روابط ایران و اتحادیه اروپا
5-1-1) روابط ایران و اروپا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
5-1-2) روابط ایران و اتحادیه اروپا از سال 1357 تا سال 1369
5-1-2-3) ماجرای سلمان رشدی
5-1-3) روابط ایران و اتحادیه اروپا در دوران آقای هاشمی رفسنجانی
5-1-3-1) دادگاه میکونوس
5-1-3-2) پیامدهای دیپلماتیک دادگاه میکونوس
5-1-4) روابط ج.ا.ا و اتحادیه اروپا در دوران آقای خاتمی
5-2) روابط ایران و اتحادیه اروپا در دوران آقای محمود احمدی نژاد
5-3) واکنش های اتحادیه اروپا به مواضع ضدصهیونیستی احمدی نژاد
5-3-1) حذف اسراییل از نقشه جهان
5-3-2) کنفرانس هولوکاست در تهران
5-3-3) واکنش فرانسه و اسپانیا به اظهارات ضد اسراییلی آقای احمدی نژاد
5-3-4) انتقاد از اروپا در خصوص اسراییل در اجلاس فائو
5-3-5) انکار هولوکاست
5-3-6) کنفرانس ضدنژادپرستی سازمان ملل
5-3-7) سخنرانی های سازمان ملل
5-3-8) سخنرانی های روز قدس
نتیجه گیری
فهرست منابع و مأخذ
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گفتمان نه شرقی و نه غربی به عنوان رویکرد اصلی جمهوری اسلامی ایران، ناگزیر می بایست برای تعامل با جهان و هم چنین حل معضلات اقتصادی، به دنبال یک شریک قدرتمند ورای دو قطب شرق و غرب می بود. بر همین اساس از اواسط دهه 60 شمسی این مهم در افکار سران نظام ج.ا.ا راه یافت که اروپا می تواند خلاء ناشی از دوری از غرب و شرق را برای ایران پر نماید.
روابط اتحادیه اروپا با ایران طی سال های پس از پیروزی انقلاب در ایران، همواره با افت و خیزهایی مواجه بوده است، حالا این سؤال مطرح است که موانع عمده در توسعه و تحکیم و تزلزل و کاهش مناسبات پایدار بین ایران و اتحادیه اروپا چیست؟
ابتدا این موضوع مطرح می شود که آیا اروپا از چنان قدرت تأثیرگذار و مستقلی برخوردار بوده که بتوان با تکیه بر آن راه پیشرفت اقتصادی و سیاسی در عرصه بین المللی را پیمود؟ به عقیده بسیاری از ناظران سیاسی، اروپا هنوز شخصیت ژئوپلتیک کاملاً جدا از آمریکا پیدا نکرده است. به عبارت دیگر، اروپا بهرغم تلاش برای ایجاد وحدت و همگرایی، هنوز به عنوان یک شخصیت یا قطب مستقل در عرصه جهانی حضور نیافته است. با توجه به افزایش اعضای اتحادیه اروپا، در آینده نزدیک نیز اتخاذ موضع واحد بهویژه در عرصه سیاست خارجی برای اتحادیه اروپا پیچیدهتر خواهد بود.
ضمن اینکه بحران عراق نشان داد اروپاییان در نوع برخورد با آمریکا به دو دسته تقسیم شدند و جهتگیری کشورهای اروپای شرقی نیز همسو با سیاستهای آمریکا بوده است. زیرا این کشورها امنیت خود را در همسویی و همراهی با آمریکا میبینند.
اما بررسی و مطالعه مناسبات ایران و اتحادیه اروپا طی سال های گذشته بر این واقعیت صحه میگذارد که اساساً جهتگیریها و تعاملات اتحادیه اروپا با ایران همسو و تحت تأثیر اهداف و سیاستهای آمریکا قرار داشته است. به عقیده برخی از صاحبنظران سیاسی، اتحادیه اروپا نخواهد توانست خود را با یک ایران مستقل وفق دهد و از سیاست آمریکا در قبال ایران دوری گزیند. به همین دلیل مناسبات دوطرف طی سالهای گذشته دوستانه نبوده و شاهد افت و خیزهایی بوده است.
بدیهی است تداوم چنین روندی نمیتواند در بر دارنده منافع ایران و اروپا باشد. هم ایران و هم اروپا، در پی ایفای نقشی متفاوت از گذشته در نظام بینالمللی هستند. دو طرف برای دستیابی به آنچه در آینده میاندیشند، راهی جز همکاری مؤثر و روابط تنظیم شده با یکدیگر ندارند. اما حفظ مبادلات و گسترش همکاریها بدون جو تفاهمآمیز و اراده سیاسی و احترام متقابل در درازمدت بسیار مشکل خواهد بود. سعی سیاست خارجی ایران همواره در جهت تحکیم روابط با آن دسته از کشورهای اروپایی بوده که به جای پیروی از سیاستهای آمریکا، خواستهاند موقعیت ایران را درک کنند و از عواملی که این کشورها را به تهران نزدیک میکنند، بهرهگیرند. اما به رغم کشش و گرایشی که در سیاست خارجی ایران نسبت به اروپا وجود داشته است، یک رشته حوادث مانع از استحکام روابط دو طرف گردید.
از جمله مهم ترین عواملی که که بر روابط ایران واتحادیه اروپا سایه انداخت ظهور اصولگرایان در صحنه قدرت سیاسی ایران بوده که مشخصاً تغییری را در نوع نگاه سیاست خارجی ایران نسب به مسایل منطقه-ای و جهانی به وجود آوردند که بالطبع باعث ایجاد تعارض با دیدگاه های پذیرفته شده بین المللی گردید. در این میان تضاد موضع گیری ها و سیاست های دولت آقای احمدی نژاد با مبانی پذیرفته شده دول اروپایی نه تنها در هموار نمودن چالش به وجود آمده در روابط ایران و اتحادیه اروپا موثر نبوده بلکه سبب بروز اختلاف های اساسی در روابط فی مابین گردیده و دورنمای برقراری یک رابطه را در هاله ای از ابهام فرو برد.
از مهم ترین موضع گیری ها و رویکردهای سیاست خارجی دولت اصولگرای ایران که در وخامت روابط فی مابین با اتحادیه اروپا تأثیر اساسی داشته، لحن سیاسی آقای احمدی نژاد در سخنرانی های خود و موضع گیری در برابر اسراییل بوده که به نوعی تب انقلابی سال 1979م در ایران را یادآوری می نمود. این موضع گیری ها و به خصوص تلاش برای به چالش کشاندن موضوع هولوکاست، نژاد پرست خواندن اسراییل و تضاد راهبردی با غرب در روند مذاکرات صلح اعراب و اسراییل، از عوامل اصلی رکود مناسبات ایران واتحادیه اروپا در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد می باشد.
بر این اساس این پژوهش در پی آن است که با بررسی موضع گیری های ضد صهیونیستی دولت آقای احمدی نژاد، به نقش و تأثیر این موضع گیری ها بر روابط فی مابین ایران و اتحادیه اروپا بپردازد.
فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1) بیان مسئله
1-2) اهمیت موضوع و انگیزه انتخاب آن
1-3) هدف های پژوهش
1-4) سئوالات پژوهش
1-5) فرضیه پژوهش
1-6) متغیر مستقل و وابسته
1-7) تعریف مفاهیم
1-8) پیشینه و ادبیات تحقیق
1-9) روش پژوهش
1-10) روش جمع آوری اطلاعات
1-11) محدوده زمانی و مکانی پژوهش
1-12) ابعاد نوآوری پژوهش
1-13) محدودیت ها و مشکلات پژوهش
1-14) سازماندهی پژوهش
فصل دوم: چارچوب نظری
2-1) نظریه پردازی در سیاست خارجی
2-2) نظریه ساختار-کارگزار
2-2-1) شناخت عناصر ساختاری و کارگزاری مؤثر در سیاست خارجی
2-3) نظریه سازنده انگاری
2-3-1) ساختار گرایی و فردگرایی در قالب منافع دولتی
2-3-2) تأملی بر پیوندهای میان سازنده گرایی و تصمیم گیری عقلایی
2-3-2) ترسیم یک سیاست خارجی مبتنی بر سازنده گرایی
2-3-3) منطق تناسب و شایستگی
2-3-4) هنجارها و رفتار سیاست خارجی: سازو کارهای انگیزشی
2-3-5) شاخص های هنجارهای اجتماعی
فصل سوم: سیاست خارجی ج.ا.ا در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد
3-1) سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-1) اصول و اهداف سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-2) ویژگی های سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-3) عوامل مؤثر بر سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-4) سطوح فعالیت سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-5) نهادهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی ج.ا.ا
3-1-6) عناصر ساختار مؤثر بر سیاست خارجی ایران
3-1-7) عناصر کارگزار مؤثر بر سیاست خارجی ایران
3-2) سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب اسلامی
3-2-1) سیاست خارجی ج.ا.ا بعد از انقلاب و گفتمان های حاکم بر آن
3-2-2) سیاست خارجی ایران از پیروزی انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی
3-3) سیاست خارجی ج.ا.ا در زمان آقای هاشمی رفسنجانی
3-4) سیاست خارجی ج.ا.ا در زمان آقای خاتمی
3-5)سیاست خارجی ج.ا.ا در زمان آقای احمدی نژاد
فصل چهارم: مواضع ضد صهیونیستی دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد
4-1) پیشینه روابط ایران و اسراییل
4-2) سیاست خارجی ج.ا.ا نسبت به اسراییل
4-3) سیاست خارجی اسراییل در قبال ج.ا.ا
4-4) دلایل خصومت ایران با اسراییل
4-5) مخالفت با اسراییل و امنیت ملی ایران
4-6) محمود احمدی نژاد و اسراییل
4-6-1) سخنان ضد صهیونیستی احمدی نژاد در نشست های سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل
4-6-2) سخنرانی های روز قدس
4-6-3) همایش جهان بدون صهیونیسم
4-6-4) سؤال از آنگلا مرکل
4-6-5) کنفرانس هولوکاست، چشم انداز جهانی
4-6-6) اجلاس فائو
4-6-7) کنفرانس ضد نژادپرستی ژنو
4-6-8) اجلاس مکه
4-6-9) هولوکاست از نگاه احمدی نژاد
4-7)شکایت متقابل ایران و اسراییل
4-8) جاسوسی متقابل
4-9) انصراف از رویارویی ورزشی
4-10) ریشه های فرهنگ ضداسراییلی در ایران
فصل پنجم: بررسی تأثیر سیاست های ضد صهیونستی ج.ا.ا در دوران آقای احمدی نژاد بر روابط ایران و اتحادیه اروپا
5-1) پیشینه روابط ایران و اتحادیه اروپا
5-1-1) روابط ایران و اروپا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
5-1-2) روابط ایران و اتحادیه اروپا از سال 1357 تا سال 1369
5-1-2-3) ماجرای سلمان رشدی
5-1-3) روابط ایران و اتحادیه اروپا در دوران آقای هاشمی رفسنجانی
5-1-3-1) دادگاه میکونوس
5-1-3-2) پیامدهای دیپلماتیک دادگاه میکونوس
5-1-4) روابط ج.ا.ا و اتحادیه اروپا در دوران آقای خاتمی
5-2) روابط ایران و اتحادیه اروپا در دوران آقای محمود احمدی نژاد
5-3) واکنش های اتحادیه اروپا به مواضع ضدصهیونیستی احمدی نژاد
5-3-1) حذف اسراییل از نقشه جهان
5-3-2) کنفرانس هولوکاست در تهران
5-3-3) واکنش فرانسه و اسپانیا به اظهارات ضد اسراییلی آقای احمدی نژاد
5-3-4) انتقاد از اروپا در خصوص اسراییل در اجلاس فائو
5-3-5) انکار هولوکاست
5-3-6) کنفرانس ضدنژادپرستی سازمان ملل
5-3-7) سخنرانی های سازمان ملل
5-3-8) سخنرانی های روز قدس
نتیجه گیری
فهرست منابع و مأخذ