نيمه دوم سده دوم هجرى، شرايط را براى جهت گيرى نهضت هاى انقلابى فراهم
آورد. عباسيان كه در سال ۱۳۲ / ۷۵۰ توانستند به قدرت برسند موجب تحولات
مهمى در جهان اسلام به ويژه در منطقه شرق شدند. پيشتر در همان اوان قدرت
گيرى عباسيان قيام هايى رخ نموده بود اما با تبديل تدريجى خلافت به نوعى
امپراتورى، بستر براى شكل گيرى اين نهضت ها هموارتر گشت. با رشد تجارت و
صنعت در امپراتورى عباسى در اواخر قرن سوم و سرتاسر قرن چهارم هجرى، مسائل
اجتماعى از اهميتى خاص برخوردار شد و نهضت هايى كه نماينده بى نظمى و آرمان
گرايى اجتماعى بودند، اهميت بسيارى يافت. نخستين شورش هشدارآميز، شورش زنج
- بردگان سياه - بود كه در نمكزارهاى باتلاقى بين النهرين كار مى كردند و
سپس در سال ۲۷۹ / ۸۹۲ نخستين اخبار از قيام قرامطه به گوش رسيد. اصطلاح
قرامطه به معناى خاص كلمه به گروه هاى متمردى از اعراب و «نبطيان» اطلاق مى
شد كه پس از جنگ بردگى زنج از سال ۲۶۴ / ۸۷۷ در بين النهرين سفلى براساس
نوعى سيستم اشتراكى پا گرفت، اين جامعه سرى با تبليغات شديدى كه راه انداخت
پايگاه گسترده اى بين توده هاى مردم، دهقانان و پيشه وران به دست آورد.
اما قرامطه در مفهوم عام خود نهضت عظيم اصلاحات اجتماعى بود كه عدالت را
براساس برابرى دنبال مى كرد. اين نهضت تحت نظر خاندان سلسله اسماعيلى كه در
سال ۲۹۷ / ۹۱۰ خلافت فاطمى ضدعباسى را تشكيل دادند، درآمد و در جهان اسلام
از قرن سوم تا ششم هجرى (نهم تا دوازدهم ميلادى) تحولات مهمى را سبب شد.
پس از روى كار آمدن عباسيان، ديگر فرصتى براى به دست گيرى قدرت براى شيعيان
نمانده بود به ويژه اينكه در فاصله سقوط نهايى امويان و قدرت گيرى آل
عباس، جعفر بن محمد (ع) - متوفى در ۱۴۸ / ۷۶۵ - ششمين امام شيعى تمام
تبليغات براى رسيدن به قدرت و برقرارى يك حكومت اسلامى كه مقام خليفه و
امام (از نظر شيعه) را تركيب كند، مسكوت گذاشته بود. پس از جعفر بن
محمد(ع)، عده اى بر فراز فرزندش موسى الكاظم(ع) گرد آمده و او را به عنوان
امام پذيرفتند و عده اى پيرامون اسماعيل فرزند ارشد وى جمع آمدند. پيروان
موسى الكاظم(ع) به عنوان شيعيان اثنى عشرى شناخته مى شوند اما افرادى كه به
دنبال اعلام امامت اسماعيل يا فرزند او محمد بودند، اسماعيليه نام گرفتند.
گروهى كه از اسماعيل پس از جعفر بن محمد(ع) تبعيت كردند به دو گروه تقسيم
مى شوند: آنهايى كه مرگ اسماعيل را در زمان حيات پدرش انكار مى كردند و مى
گفتند كه او به وسيله خود امام جعفر(ع) مخفى شده است. ايشان تبليغ مى كردند
كه اسماعيل امام قائم است و غيبت كرده و روزى رجعت خواهد كرد. اين افراد
به اسماعيليان خالص ( الاسماعيليه الخالصه) معروف شده اند و عده اى كه
امامت محمد بن اسماعيل را پذيرفته اند، معتقدند كه اسماعيل در زمان حيات
پدرش به امامت رسيد و پس از مرگ وى امامت به پسرش محمد منتقل شد. ايشان را
اعتقاد بر اين است كه امامت غير از امام حسن و امام حسين، از برادر به
برادر به ارث نمى رسد. مجلسى در بحارالانوار كه از آثار متاخر است از سه
گروه نام مى برد، الف - گروهى كه معتقد بودند اسماعيل القائم المنتظر است و
مرگ او دروغ است. ب - گروهى كه مى گفتند اسماعيل در زمان حيات پدر فوت شد
ليكن پسر او محمد به عنوان جانشين او انتخاب شد. اينها قرامطه يا مباركيه
«القرامطه و هم المباركيه» بودند. نام قرامطه از اسم يك نفر از اهالى سواد
به نام قرمطويه و نام مباركيه از اسم يكى از موالى اسماعيل سرچشمه گرفته
است. وى عنوان مى دارد كه قرامطه جانشين مباركيه بودند «و القرامطه اخلف
المباركيه سلفهون». ج - گروهى كه اعتقاد داشتند محمد توسط خود امام صادق
انتخاب شده است. اين سه گروه اسماعيليه را تشكيل مى دادند. (مجلسى، ج نهم، ص
۱۷۵)
عده اى كه براى گسترش مذهب اسماعيلى فعاليت مى كردند به عنوان داعيان اسماعيلى خوانده مى شدند. ايشان به مردم اطمينان مى دادند كه مهدى موعود يكى از اخلاف اسماعيل خواهد بود كه اينك در خفا به سر مى برد اما به زودى با فتح و پيروزى در عالم ظاهر خواهد شد. اكنون مومنان مى بايست در حال تقيه به سر برند و دوستى و بيعت خود را نسبت به امام موعود از حكمرانان زمان بپوشانند. ليكن در آفريقا امام موعود اسماعيلى از پرده خفا بيرون آمد و نيروى عظيمى را بنياد نهاد طورى كه اخلافش طى كمتر از يك قرن مصر را فتح كردند و قاهره را براى نشان دادن عظمت و شوكت خود بنياد نهادند. سلسله اسماعيلى مصر به مناسبت آنكه فاطمه زهرا(س) دختر پيغمبر را جده خود مى شمردند، به فاطمى شهرت يافتند. اميدها و آرمان هاى اسماعيليان پس از اينكه قدرت آنها در سال ۳۵۷ / ۹۶۹ در مصر به پيروزى رسيد و سلسله خلفاى فاطمى ايجاد شد، اعتلا يافت. چندى نگذشت كه تمام اسماعيليان حول محور فاطميان گرد آمدند. آنان در سراسر ايران فاطميان را ائمه واقعى علوى اعلام كردند كه از اعقاب اسماعيل هستند و اظهار داشتند كه تمام مسلمين بايد از آنها به دليل اينكه جانشين روحانى پيامبرند، اطاعت كنند. در اين زمان كل نهضت اسماعيليان در قاهره، در دربار فاطميان متمركز شده بودند كه تحت رهبرى داعى كبير آنجا قرار داشت. تلاش هايى نيز براى جلب اظهار اطاعت حكام محلى كه شيعه بودند، انجام شد
عده اى كه براى گسترش مذهب اسماعيلى فعاليت مى كردند به عنوان داعيان اسماعيلى خوانده مى شدند. ايشان به مردم اطمينان مى دادند كه مهدى موعود يكى از اخلاف اسماعيل خواهد بود كه اينك در خفا به سر مى برد اما به زودى با فتح و پيروزى در عالم ظاهر خواهد شد. اكنون مومنان مى بايست در حال تقيه به سر برند و دوستى و بيعت خود را نسبت به امام موعود از حكمرانان زمان بپوشانند. ليكن در آفريقا امام موعود اسماعيلى از پرده خفا بيرون آمد و نيروى عظيمى را بنياد نهاد طورى كه اخلافش طى كمتر از يك قرن مصر را فتح كردند و قاهره را براى نشان دادن عظمت و شوكت خود بنياد نهادند. سلسله اسماعيلى مصر به مناسبت آنكه فاطمه زهرا(س) دختر پيغمبر را جده خود مى شمردند، به فاطمى شهرت يافتند. اميدها و آرمان هاى اسماعيليان پس از اينكه قدرت آنها در سال ۳۵۷ / ۹۶۹ در مصر به پيروزى رسيد و سلسله خلفاى فاطمى ايجاد شد، اعتلا يافت. چندى نگذشت كه تمام اسماعيليان حول محور فاطميان گرد آمدند. آنان در سراسر ايران فاطميان را ائمه واقعى علوى اعلام كردند كه از اعقاب اسماعيل هستند و اظهار داشتند كه تمام مسلمين بايد از آنها به دليل اينكه جانشين روحانى پيامبرند، اطاعت كنند. در اين زمان كل نهضت اسماعيليان در قاهره، در دربار فاطميان متمركز شده بودند كه تحت رهبرى داعى كبير آنجا قرار داشت. تلاش هايى نيز براى جلب اظهار اطاعت حكام محلى كه شيعه بودند، انجام شد