این فایل که به بررسي رابطه بين شيوه هاي فرزند پروري مادران با انگيزش پيشرفت دانش آموزان سال سوم دبيرستان می پردازد در فرمت word قابل ویرایش و در 106 صفحه می باشد.
آدمي موجودي شگفت انگيز است. مي تواند رويدادها را ادراك كند، به قضاوت هاي پيچيده دست بزند، اطلاعات را به خاطر آورد، مسائل را حل كند و نقشه ها را عملي سازد. اين ماشين پيچيده ممكن است براي مقاصد مختلف به كار افتد؟ مثلا" نقشه جنگ را طرح كند يا به اكتشافات فضايي پردازد انسان ديگر را تحقير كند يا بيماري را نوازش كند و بالاخره خواهان محبوبيت، برتري جويييا دوستي باشد. اينكه آدمي استعدادهاي خود را صرف چه هدفهايي خواهد كرد منوط به انگيزش او است، يعني به نوعي اميال، آرزوها، خواسته ها، نيازها، هوسها، گرسنگي ها، عشقها، تفريحها و ترسهاي او بستگي دارد. (براهني، 1366 )
يكي از هدفهاي روان شناسي به عنوان يك علم، تبيين رفتار است. از اين رو هر موضوعي كه در اين مورد به ما كمك كند بايد مورد توجه قرار گيرد. تبيين رفتار يعني اينكه چرا رفتار اتفاق مي افتد. روانشناسي انگيزش بخشي از پاسخ به اين چرا را ارائه مي دهد. چرا يك موش به جستجوي غذا مي پردازد؟ چرا يك دانشجوي دانشكده سخت تلاش مي كند تا مهندس شود؟ در حالي كه آن ديگري يا كمتر كار مي كند يا كاري انجام نمي دهد؟ جواب سؤال اول اين است كه موش گرسنه است، لكن پاسخ سؤال دوم چندان روشن نيست زيرا انگيزش هر دانشجو به عوامل متعدد بستگي دارد. (شكركن ، 1373)
هدف روانشناسي انگيزش، يافتن علل رفتارهاي ساده و پيچيده است. در حقيقت علم انگيزش در جستجوي علت همه رفتارها است و در نتيجه روانسناسي را در تبيين رفتار ياري مي دهد.
در طول قرنها عده زيادي از متفكران اجتماعي و فلاسفه پيرامون طبيعت انسان به بحث پرداخته اند و در اين بين مطالب نظري خاصي پيرامون انگيزش بيان داشته اند. مثلا" در قرن يازدهم توماس هابز فيلسوف انگليسي معتقد بود كه انسان ذاتا" خودخواه، مخرب و سفاك است و نتيجه گرفت انسانها براي جلوگيري از هرج و مرج بايد خود تسليم قدرت سلطان خودكامه بنمايند.
بعد از هابز، جان لاك انگليسي كه از طرفداران حكومت پارلماني بود ادعا كرد كه انسان ذاتا" صلح جو، پاك طينت و سرشار از حس همكاري است. (به نقل از غفوري ، 1376)
قبل از اينكه به بيان نظريه هاي انگيزش بپردازيم لازم است كه ابتدا تعاريفي از انگيزش عنوان گردد.
تعريف انگيزش :
گيج وبرلاينر انگيزش را به عنوان نيروي محرك فعاليت هاي انسان و عامل جهت دهنده رفتار انسان تعريف كرده اند. آنها انگيزش را به موتور و فرمان اتومبيل تشبه كرده اند در اين مقايسه انگيزش به عنوان نيرو و جهت دهنده تلقي مي شود. (طهوريان و همكاران ، 1374)
اتكنيسون و همكاران انگيزش را به عنوان عامل نيرو و جهت دهنده رفتار تلقي مي كنند. (براهني ، 1371)
اكثر روانسناسان مفهوم انگيزش را به عواملي محدود مي سازند كه به رفتار نيرو مي بخشد و به آن جهت مي دهد يك جاندار انگيخته در مقايسه با يك جاندار ناانگيخته با نيرو و كارايي بيشتري در يك فعاليت درگير مي شود. انگيزش علاوه بر نيرو بخشيدن به جاندار معموالا" به رفتار جهت مي دهد بدين صورت كه مثلا" شخص گرسنه براي جستجوي غذا و خوردن آن برانگيخته مي شود.
بولز مفهوم انگيزش را مفهومي بحث انگيز مي داند چرا كه بعضي از روانشناسان احساس مي كنند كه فقط جنبه هاي نيرويابي رفتار را بايد به حساب انگيزش گذاشت و مكانيزم هاي ديگر(يادگيري و شناخت) مسئول جهت دادن به رفتار هستند. از طرف ديگر بعضي روانشناسان مفهوم انگيزش را غير قابل استفاده مي دانند. ( شكركن ، 1373)
نظريه هاي متعددي در مورد انگيرش بيان شده است كه در اينجا اهم آنها را به ترتيب تاريخي توضيح مي دهيم.
نظريه شناخت گرايي : اصطلاح انگيزش تا آغاز قرن بيستم بكار نمي رفت. طي صدها سال عقيده فيلسوفان بر اين بود كه آدمي موجودي هوشمند است كه آزادانه اهداف خود را انتخاب مي كند و درباره راه و رسم زندگي خود تصميم مي گيرد. عقل بود آنچه را كه آدمي مي بايست انجام دهد مشخص مي ساخت. انسان آزاد و صاحب اختيار بود و خوب و بد و انتخاب بستگي به آموزش وهوش او داشت. فرض بر اين بود كه اگر كسي بداند كدام انتخاب خوب است خود به خود آن را برمي گزيند. چنين تصويري از وجود آدمي فردگرايي ناميده مي شود. (باقري ، 1373)
در اين نظريه مفهوم اراده نقش محكمي دارد و اراده را مثل تفكر و احساس يكي از نيروهاي ذهن مي دانستند و معتقد بودند چون انسان قادر به كنترل اراده خويش است پس بايد مسئول اعمال خود باشد، نه تحت نيروهاي خارج از خود باشد بلكه برعكس براي تحقق بخشيدن به خواسته هاي خود مي تواند جهان را دگرگون كند. (براهني ، 1366)
اما بتدريج مفهوم اراده مورد اعتراض واقع شد. گاهي اوقات آدمي از انگيزه هايي كه اساس رفتار او هستند اطلاع ندارد به همين جهت نيز انگيزه ها را بايد چيزي جدا از فرايندهاي شناخت و تفكر دانست.
اكثر روانشناسان معتقدند كه گرچه نظريه اي شناختي تحليل ارزنده اي از فرايند تصميم گيري بدست داده اما متغييرهاي انگيزشي را از نظر دور داشته است.
فهرست مطالب
فصل اول - انگيزشچكيده
مقدمه
تعريف انگيزش
فصل دوم - ساختار نظريه اتكينسون
ساختار نظريه اتكينسون
كارايي نظريه اتكينسون
نتيجه
نظريه مك كلند پيرامون انگيزه پيشرفت
رفتار و انگيزه پيشرفت
نظريه موراي
ويژگي هاي افراد پيشرفت گرا
تلفيق و نتيجه گيري از تحقيقات پيشين
فصل سوم - ابزار و روش تحقيق
مقدمه
روش تحقيق
جامعه آماري
نمونه آماري و روش نمونه گيري
مشخصات ابزار اندازه گيري
پايايي و روايي آزمون
روشهاي آماري
فصل چهارم - بررسي فرضيه ها
مقدمه
الف- اطلاعات توصيفي جداول، نمودارها ودرصدها.
جدول شماره 1-4 – وضعيت اشتغال مادران
نمودار شماره 1-4- وضعيت اشتغال مادران
جدول شماره 2-4 – توزيع فراواني ميزان تحصيلات مادران
نمودار شماره 1-4- وضعيت اشتغال مادران
جدول شماره 3-4 – توزيع فراواني تعداد فرزندان مادران داراي شيوه اقتدار منطقي
جدول شماره 4-4 – توزيع فراواني تعداد فرزندان مادران داراي شيوه آزادگذاري
جدول شماره 5-4 – توزيع فراواني تعداد فرزندان مادران داراي شيوه استبدادي
نمودار شماره 3-4- نمودار ستونى تعداد فرزندان و
جدول شمازه 6-4 – توزيع فراواني ميزان درآمد ماهانه خانواده مادران داراي شيوه اقتدار منطقي
جدول شماره 7-4 – توزيع فراواني ميزان درآمد ماهانه خانواده مادران داراي شيوه آزادگذاري
جدول شمازه 8-4 – توزيع فراواني ميزان درآمد ماهانه خانواده مادران داراي شيوه استبدادي
نمودار شماره 4-4- نمودار ستونى درآمد ماهانه (فراواني درصدي) خانوادۀ مادران
ب- بررسي آزمايشي تك تك فرضيه ها
جدول مربوط به فرضيه اول 9-4بررسي رابطه بين شيوه فرزندپروري«روش اقتدار منطقي» و انگيزش پيشرفت تحصيلي
جدول مربوط به فرضيه دوم 10-4بررسي رابطه بين روش استبدادي شيوه فرزندپروري و انگيزش پيشرفت تحصيلي
جدول مربوط به فرضيه سومبررسي رابطه شيوه فرزندپروري به روش آزادگذاري با انگيزش پيشرفت تحصيلي
جدول شماره 11-4 – مقايسه ميانگين نمرات دختران و پسران از نظر انگيزش پيشرفت
فصل پنجم - بحث ونتيجه گيري
نتيجه گيري از آزمايش فرضيه ها
بحث درمورد نتايج
پيشنهادات كاربردي
پيشنهادهايي براي پژوهش
منابع
پرسشنامه شيوه هاي فرزندپروري
پرسشنامه انگيزش پيشرفت