ما از نظر تاريخي جنبشي فقير با موارد و امكانات مادي محدودي مي باشيم. به
همين خاطر موارد پرداختي و فعاليت هاي ما همواره محكوم به محدوديت امكانات
است.
ما براي تامين هزينه فعاليت ها و جنبش بر توان هاي خودي، از جمله كمك هايي كه تعدادي از اعضا و هواداراني كه داراي وضعيت مالي خوبي هستند استفاده نموده و در كنار آن از كمك ها و اموال زكات و از صدقاتي كه مردم كشورهاي عربي و اسلامي و از جمله مردم مسلمان ايران براي ما جمع آوري مي كنند استفاده مي كنيم، و هيچ نوع كمكي از كانال هاي رسمي ايراني دريافت نميداريم، بعضي موسسات خصوصي خيريه و نيز تعدادي از روحانيون هستند كه كمك هايي انسان دوستانه را براي تامين زندگي خانوادهاي شهدا، معلولين و اسراي دربند رژيم صهيونيستي و تشكيلات خودگردان به ما مي دهند.
روابط ما با ايران دقيقا به همان مقداري است كه ما با ديگر طرف ها داريم و محكوم به اصول چندي از جمله محافظت از استقلال تصميم گيري ما و تاييد مسئله مركزي امت اسلامي يعني مسئله فلسطين مي باشد.
موضع ما نسبت به ايران از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تا كنون تغييري نداشته و حوادث و تحولات بر حق بودن مواضع و ديدگاه هايمان را ثابت نموده اند.
هم اكنون همه آنچه را كه ما بيست سال پيش در قلمداد نمودن جمهوري اسلامي به عنوان پايگاه اسلام و هم پيمان استراتژيك اعراب در مقابله با ائتلاف صهيونيستي – آمريكايي در منطقه گفتگو كرديم را تكرار مي كنند.
در مورد اتهام هايي كه از سوي تشكيلات خودگردان فلسطين به ما نسبت داده شده و طرف هايي بيگانه متهم به تحريك ما شده اند، بايد بگويم كه اين اتهام ها اهانتي بس بزرگ به ملت فلسطين به شمار مي رود زيرا اين كلام به اين معني است كه اين ملت ياراي تحرك براي دفاع از خود و سرزمينش را در مقابل تجاوزات صهيونيستي نداشته و تنها با تحريك ديگران دست به انجام چنين كارهاي مي زند.
علاوه بر آن توصيف سوريه و ايران به عنوان جهت هايي بيگانه نيز در زماني كه تشكيلات خودگردان با اسرائيل عليه ملت فلسطين و امت اسلامي هم پيمان مي شود خود محكوميتي براي تشكيلات به شمار مي رود.
آيا سوريه و ايران كه پشتيبان مبارزات ملت فلسطين مي باشند، بيگانه اند ولي اسرائيل كه به هم پيمان دوست تبديل شده است، هم پيماني با آن، نعمت و فخر است؟ اين تحريف و تزويري خطرناك به شمار مي رود.
3-1-سناريوي اول: پيروزي قاطع اسرائيل به معناي محدود سازي كامل فلسطيني ها، تبديل بيت المقدس به پايتخت اسرائيل، جلوگيري از بازگشت آوارگان و گسترش شهرك سازي براي يهوديان اين سناريو با توجه به تنگناهاي بعدي اسرائيل و حامي آن آمريكا و چالش هاي جهاني و منطقه اي هر دو كشور و مقاومت پر دامنه فلسطيني ها احتمال تحقق ندارد.
3-2-سناريوي دوم: پيروزي فلسطين به معناي تشكيل دولت مستقل فلسطيني در سرزمين هاي 1967 به پايتختي بيت المقدس (بخش شرقي قدس) و بازگشت بخش عمده آوارگان احتمال تحقق اين سناريو به دليل مخالفت جدي اسرائيل، ضعف دولت هاي عربي و محدوديت هاي مردم فلسطيني در تحميل خواسته هاي خود به تل آويو، اندك مي باشد.
3-3-سناريوي سوم: وقوع جنگ همه جانبه و سرايت آن به كشورهاي خاورميانه و كشيده شدن دامنه آن به ايران وقوع اين سناريو نه تنها مشكل اسرائيل و آمريكا را حل نمي كند، بلكه مديريت بحران را از كنترل همه خارج مي سازد. لذا آمريكا با مهار اسرائيل و چانه زني و اعمال فشار با گروههاي فلسطيني و كشورهاي عربي مانع از تحقق اين سناريو مي شود.
3-4-سناريوي چهارم: بازگشت به دوران دهه 1990 و آغاز روند صلح اين سناريو دست كم در كوتاه مدت به دليل تخريب زير ساخت هاي صلح توسط اسرائيل و گسترش روند انتقاضه نامتحمل به نظر مي رسد.
3-5-سناريوي پنجم: بازگشت به شرايط دهه 1980 و قبل از آغاز دوران صلح اين سناريو نيز وضعيتي مشابه سناريوي قبلي دارد و عملاً به مثابه پاك كردن صورت مساله بوده و نياز اسرائيل به برقراري امنيت را مرتفع نمي سازد و از سوي ديگر انتفاضه را خاموش نخواهد ساخت.
4-آينده ي منازعه و فلسطين و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران
در نسبت سنجي ميان امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران و منازعه فلسطيني اسرائيلي و به طور كلي موجوديت رژيم صهيونيستي، عنايت به اين نكته حايز اهميت است كه منازعه مذكور و موجوديت اسرائيل، صرفنظر از نگاه آرماني و ايدئولوژيك، مساله امنيتي نيز هست. بدين جهت ميبايست اين بحران به شكل معادله اي امنيتي مطرح گرديده و مولفه هاي تاثير گذار از جمله محيط بين المللي و منطقه اي، موقعيت بازيگران موثر و فعال و برآيند تعامل آنان بر محيط امنيتي جمهوري اسلامي ايران مد نظر قرار گيرد. محيط امنيتي ايران بي شك در برقراري موازنه قوا، مشاركت در ترتيبات امنيت منطقه اي، جلوگيري از ائتلاف هاي امنيتي عليه ايران و تضعيف همزمان قدرت هاي رقيب اسرائيلي – عربي شكل مي گيرد.
ما براي تامين هزينه فعاليت ها و جنبش بر توان هاي خودي، از جمله كمك هايي كه تعدادي از اعضا و هواداراني كه داراي وضعيت مالي خوبي هستند استفاده نموده و در كنار آن از كمك ها و اموال زكات و از صدقاتي كه مردم كشورهاي عربي و اسلامي و از جمله مردم مسلمان ايران براي ما جمع آوري مي كنند استفاده مي كنيم، و هيچ نوع كمكي از كانال هاي رسمي ايراني دريافت نميداريم، بعضي موسسات خصوصي خيريه و نيز تعدادي از روحانيون هستند كه كمك هايي انسان دوستانه را براي تامين زندگي خانوادهاي شهدا، معلولين و اسراي دربند رژيم صهيونيستي و تشكيلات خودگردان به ما مي دهند.
روابط ما با ايران دقيقا به همان مقداري است كه ما با ديگر طرف ها داريم و محكوم به اصول چندي از جمله محافظت از استقلال تصميم گيري ما و تاييد مسئله مركزي امت اسلامي يعني مسئله فلسطين مي باشد.
موضع ما نسبت به ايران از زمان پيروزي انقلاب اسلامي تا كنون تغييري نداشته و حوادث و تحولات بر حق بودن مواضع و ديدگاه هايمان را ثابت نموده اند.
هم اكنون همه آنچه را كه ما بيست سال پيش در قلمداد نمودن جمهوري اسلامي به عنوان پايگاه اسلام و هم پيمان استراتژيك اعراب در مقابله با ائتلاف صهيونيستي – آمريكايي در منطقه گفتگو كرديم را تكرار مي كنند.
در مورد اتهام هايي كه از سوي تشكيلات خودگردان فلسطين به ما نسبت داده شده و طرف هايي بيگانه متهم به تحريك ما شده اند، بايد بگويم كه اين اتهام ها اهانتي بس بزرگ به ملت فلسطين به شمار مي رود زيرا اين كلام به اين معني است كه اين ملت ياراي تحرك براي دفاع از خود و سرزمينش را در مقابل تجاوزات صهيونيستي نداشته و تنها با تحريك ديگران دست به انجام چنين كارهاي مي زند.
علاوه بر آن توصيف سوريه و ايران به عنوان جهت هايي بيگانه نيز در زماني كه تشكيلات خودگردان با اسرائيل عليه ملت فلسطين و امت اسلامي هم پيمان مي شود خود محكوميتي براي تشكيلات به شمار مي رود.
آيا سوريه و ايران كه پشتيبان مبارزات ملت فلسطين مي باشند، بيگانه اند ولي اسرائيل كه به هم پيمان دوست تبديل شده است، هم پيماني با آن، نعمت و فخر است؟ اين تحريف و تزويري خطرناك به شمار مي رود.
3-1-سناريوي اول: پيروزي قاطع اسرائيل به معناي محدود سازي كامل فلسطيني ها، تبديل بيت المقدس به پايتخت اسرائيل، جلوگيري از بازگشت آوارگان و گسترش شهرك سازي براي يهوديان اين سناريو با توجه به تنگناهاي بعدي اسرائيل و حامي آن آمريكا و چالش هاي جهاني و منطقه اي هر دو كشور و مقاومت پر دامنه فلسطيني ها احتمال تحقق ندارد.
3-2-سناريوي دوم: پيروزي فلسطين به معناي تشكيل دولت مستقل فلسطيني در سرزمين هاي 1967 به پايتختي بيت المقدس (بخش شرقي قدس) و بازگشت بخش عمده آوارگان احتمال تحقق اين سناريو به دليل مخالفت جدي اسرائيل، ضعف دولت هاي عربي و محدوديت هاي مردم فلسطيني در تحميل خواسته هاي خود به تل آويو، اندك مي باشد.
3-3-سناريوي سوم: وقوع جنگ همه جانبه و سرايت آن به كشورهاي خاورميانه و كشيده شدن دامنه آن به ايران وقوع اين سناريو نه تنها مشكل اسرائيل و آمريكا را حل نمي كند، بلكه مديريت بحران را از كنترل همه خارج مي سازد. لذا آمريكا با مهار اسرائيل و چانه زني و اعمال فشار با گروههاي فلسطيني و كشورهاي عربي مانع از تحقق اين سناريو مي شود.
3-4-سناريوي چهارم: بازگشت به دوران دهه 1990 و آغاز روند صلح اين سناريو دست كم در كوتاه مدت به دليل تخريب زير ساخت هاي صلح توسط اسرائيل و گسترش روند انتقاضه نامتحمل به نظر مي رسد.
3-5-سناريوي پنجم: بازگشت به شرايط دهه 1980 و قبل از آغاز دوران صلح اين سناريو نيز وضعيتي مشابه سناريوي قبلي دارد و عملاً به مثابه پاك كردن صورت مساله بوده و نياز اسرائيل به برقراري امنيت را مرتفع نمي سازد و از سوي ديگر انتفاضه را خاموش نخواهد ساخت.
4-آينده ي منازعه و فلسطين و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران
در نسبت سنجي ميان امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران و منازعه فلسطيني اسرائيلي و به طور كلي موجوديت رژيم صهيونيستي، عنايت به اين نكته حايز اهميت است كه منازعه مذكور و موجوديت اسرائيل، صرفنظر از نگاه آرماني و ايدئولوژيك، مساله امنيتي نيز هست. بدين جهت ميبايست اين بحران به شكل معادله اي امنيتي مطرح گرديده و مولفه هاي تاثير گذار از جمله محيط بين المللي و منطقه اي، موقعيت بازيگران موثر و فعال و برآيند تعامل آنان بر محيط امنيتي جمهوري اسلامي ايران مد نظر قرار گيرد. محيط امنيتي ايران بي شك در برقراري موازنه قوا، مشاركت در ترتيبات امنيت منطقه اي، جلوگيري از ائتلاف هاي امنيتي عليه ايران و تضعيف همزمان قدرت هاي رقيب اسرائيلي – عربي شكل مي گيرد.